#مهارت_های_تربیت_فرزند
#موارد_موثر_هنگام_انعقاد_نطفه
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت1⃣
انعقاد نطفه در روزهای هفته📆
شنبه:تا جایی که تحقیق شده ظاهرا در این روز اشکالی ندارد👌
یکشنبه: در یکشنبه شب ها این خصوصیت را در فطرت و روان فرزند🚼
شما قرار میدهد تا به سرعت بتواند حافظ قران شود📖
وبه انچه خداوند روزی او میکند خشنود و راضی باشد☺️
دوشنبه: در دوشنبه شب ها حتی در اول شب که در روزهای دیگر نهی شده است❌
✅ بسیار سفارش شده است .👌
✅شهادت نصیب چنین فرزندی میشود وبه یگانگی خداوند و نبوت حضرت محمد[ص]شهادت میدهد🌹🌹
#ادامه_درپست_بعدی..
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#موارد_موثر_هنگام_انعقاد_نطفه
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت2⃣
سه شنبه: در روایتی از امام صادق [ع] سه شنبه شب نهی شده است❌
وبه خاطر زیان هایی که برای جنین دارد ان را مکروه دانسته اند⛔️
چهارشنبه:در چهارشنبه شب ها خصوصیتی نهفته است✳️
که فرزند حاصل از ان،عالم و دانشمند وحکیم خواهد شد🧐😊
پنجشنبه: انعقاد نطفه در روزهای پنجشنبه را میتوان به چند زمان متفاوت تقسیم کرد:📝
ظهر: این زمان باعث ایجاد فرزندی سالم خوش اندام پر فهم و درک میشود😇😍
بعد از نماز عشاء: در این موقع از روز پنجشنبه باعث ایجاد فرزندی بزر گوار😊
شرافتمند نیکوکار و ار اولیاء و صالحین میشود😍
بعد از نماز عشاء:بعد از خواندن نماز مغرب وعشاء و نمازهای مستحب نافله میتواند امیزش کند👌
#ادامه_دارد
#التماس_دعای_فرج
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | من ایرانم و تو عراقی
چه فراقی ...
🎤 محمدحسین_پویانفر
#جاماندگان_اربعین 💔
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#تربیت_کودک
🔴 بیخودی غُر نزنید!
خیلی وقتها حواس والدین به چیزهایی که میگویند نیست.
در حالی که بچهها مثل یک اسفنج که آب را به خودش جذب میکند، حرفهای مادر و پدرشان را جذب میکنند و توی ناخودآگاهشان قرار میدهند.
اگر مادر یا پدری هستید که #غر_زدن بخشی از شخصیت شما شده است، لطفا جلوی بچهها مراقب باشید.
قرار نیست آنها از شما یاد بگیرند که زل زدن به نیمه خالی لیوان کار خوبی است، بلکه قرار است کاملا خلاف آن را یاد بگیرند.
بنابراین از حالا به بعد به جای اینکه در مورد سختیهای کارتان غر بزنید، روی نکات مثبت تمرکز کنید، مثلا بگویید: «روز خسته کنندهای داشتم ولی بالاخره پروژهام را تمام کردم!»
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
🔰 #حدیث | حسرت زیارت امام حسین(ع) در قیامت
#یادش_بخیر در سالهای قبل؛ این روزها در مسیر #پیاده_روی_اربعین بودیم و امروز...
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
⭕️ قرائت زیارت اربعین، همنوا با رهبر انقلاب
🔹به یاد آزادکننده راه کربلا، حاج قاسم سلیمانی
🔹پنجشنبه ۱۷ مهر، ساعت ۱۰ از شبکه یک و شبکه های اجتماعی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#روضه_یهویی
دلم خیلی هوای کربلا کرده😭
هوای زیارت اربعین و شلوغی بین الحرمین
کاش امسال ما هم زائرت میشدیم آقا😭😭😭
هدایت شده از بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش #قسمت80 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش ا
#تنها_میان_داعش
#قسمت81
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#تنها_میان_داعش
#قسمت82
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد :«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤