🌹یادت باشه
🍃بخش اول
زندگی نامه
🍃فصل دهم
نشسته خاک مرده ای بر این بهار زار من
🍃 برگ صدم
همان شب عمه با حسن آقا و خانمش برای شب نشینی خانه ما آمدند،قبل از اینکه مهمان ها بیان روسری مشکی سرم کرده بودم ،مادرم تا روسری را دیدگفت:«شوهرت راه دور رفته،خوب نیست روسری سیاه سرکنی،برو عوض کن».
ازروزی که حمید رفته بودحسن آقا را ندیده بودم،می دانستم ازدست حمید خیلی ناراحت شده است،حسن آقا خودش پاسدار بود،سابقه خدمتش از حمید بیشتر بود
موقع اعزام با حمید بحثشان شده بود،که کدام یکی بروندسوریه،قانون گذاشته بودند از هر خانواده فقط یک نفر می توانست برود،کار به جاهای باریک کشیده بودتا آنجا که موقع خداحافظی همه خواهر برادرهای حمیدبودندولی حسن آقا نیامده بود،حمید تلفنی با حسن آقا خداحافظی کرد،به برادرش گفته بود:«داداش شما بچه داری بمون من میرم،سری بعد که اعزام داشتیم شما برو».
کل شب نشینی حسن آقا یا ساکت بود،یا از حمید با نگرانی می پرسید،گفتم:«که همین امروز صحبت کردیم»،با افسوس گفت:«کاش من به جای حمیدمی رفتم،خیلی نگران حالشم،حالاتش روزهای آخر خیلی عجیب بود،انگار مدت ها منتظر این سفربود،خوش به حالش که الان مدافع حرم شده».
مهمانی که تمام شد،موقع رفتن ،حسن آقا گفت:«به داداش بگید به من زنگ بزنه من بخشیدمش».
گفتم:«حمیدکه شماره شمارو نداره ولی تماس گرفت چشم میگم بهشون با شما تماس بگیرن».خیالم راحت شدکه ناراحتی هم اگر به خاطر اعزام بودازبین رفته است،چون حمید موقع رفتن فکرش درگیراین ماجرا بود،دوست نداشت از خودش ناراحتی به جا بگذارد آن شب خیلی آسوده خوابیدم،چون چند ساعتی نمی گذشت که با حمید صحبت کرده بودم پیش خودم گفتم امشب را همان خط عقب می مانند،قرارباشد عملیات داشته باشند فردا جلو می روند،ساعت حدود ساعت یک شب بود که خواب عجیبی دیدم،حمیدبرایم یک جعبه قیمتی پر از انگشترآورده بودهرکدام یک مدل،یکی الماس یکی زمرد یکی یاقوت،گفتم:«حمید اینها خیلی قشنگه،ولی بخوام هر ده تا انگشتموانگشتر بندازم زشت میشه»،گفت:«همه این انگشترها روبنداز می خوایم بریم عروسی».
صبح که بیدار شدم خوایم را برای مادرم تعریف کردم،گفت:«شایدبارداری،بچه هم دختره که خواب طلا دیدی»،از این تعابیر ی که معمولا خانم ها دارند،اما دقیقأهمان ساعتی که من خواب دیدم همه چیز تمام شده بود!گویی حمیدمنتظر بود آخرین نگرانیش رفع بشود،رضایت برادری که موقع اعزام نگرانش کرده بودبلیط یک پرواز بی پایان بود.
پنجشنبه پنجم آذر آزمون صحیفه سجادیه داشتم ، باید به دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) میرفتم ، تا نزدیکی ساعت یک مشغول مرور جزوه بودم ، بعد از شرکت در آزمون از دانشگاه تا خانه را پیاده آمدم ، می خواستم در خلوت خودم باشم و باد سرد آذر ماه سوز آتش فراقی که به جانم افتاده بود را سرد کند ، هنوز نرسیده بودم نمازم را بخوانم ،پیش خودم گفتم الان اگه حمیدبودکلی دعوا می کردکه چرا نمازم دیرشده است،به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد،هروقت اذان می گفت به من تأکیدمی کردنماز دیرنشه،خودش می آمد سجاده مرا آماده می کرد،چون فرش های ما نوارهای ابریشم داشت حتمأسحاده پهن می کرد یا با جانماز روی موکت نماز می خواند.🍂
#رفیق_شهیدم
#حمید_سیاهکالی
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🌹آدمها را مهمان کنید
به دوست داشتن
به خیال راحت از
حضورتان و باشما بودن
به حس خوب
به حرفهای بی کینه و کنایه
به لبخندی به دعایی❤️
🌸شبتـون قشنگ...
#بانوی_تراز
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
❣آسمان تار و دلم
باز پریشان تو شد 💕
#دلبر_جانم
#دورت_بگردم
شبت بهشت بانو
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
#بهارانه
#عکس_نوشت
#اقتصاد_خانواده
_ _ _ _ _
🌷 #یک_فنجان_اقتصاد مهمان ما باشید؛
🍵 فنجان چهارم
🔰 پس انداز کنید؛
💠 یکی از راهکارهایی که میتواند مشکلات اقتصادی خانواده را حل نماید داشتن پس انداز است.
⭕️ بدون پس انداز، هیچ خانوادهای نخواهد توانست به کامیابی برسد.
⚠️ پس انداز امری مشارکتی است و تنها با فعالیت سرپرست خانواده حاصل نمیشود، بلکه همه اعضای خانواده در آن سهیماند.
🔺 پس انداز کردن موجب تعدیل هزینهها ، تضمین آینده میشود و نقطه اتکای خانواده است.
#اقتصاد_خانواده
#ماه_رمضان
#سال_نو_مبارک
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz
🔴 #مثل_فیوز_برق_عمل_کنیم
💠 اگر در سیستم #برق ساختمان اختلال کوچکی رخ دهد برای جلوگیری از آسیب و اختلال #بزرگتر مثل برق گرفتگی و یا آتش گرفتن سیمهای داخل ساختمان، #فیوز برق به کار میافتد و موقتاً جریان برق اصلی قطع میشود تا برای رفع اختلال در مدار الکتریکی ساختمان اقدام شود.
💠 گاه در زندگی مشترک، بین زن و مرد بگو مگو و #مشاجرهی کوچکی رخ میدهد که ادامهی آن فضای زندگی را بشدّت #متشنّج کرده و ضربات سنگینی بر روح و روان زن و شوهر وارد میکند و گاه باعث ایجاد #فتنهی بزرگی خواهد شد.
💠 در اینگونه مواقع یک فرمول دینی و کارساز که نقش #فیوز برق را دارد و میتواند از آسیب جدّی به زندگی و رابطه زن و شوهر جلوگیری کند #سکوت و ادامه ندادنِ مشاجره، ترک موقّت مکان در ابتدای مشاجره و یا #تغییر موضوع گفتگو است درست مثل فیوز برق که جریان الکتریسیته را #موقتاً قطع میکند اینجا نیز نیاز به یک قطع ارتباط موقّت است ظاهرِ این رفتار، قطع رابطه با همسر است امّا به نیّت #حفظ جریان زندگی و روابط آینده و محافظت از حرمتهاست و لذا باید در زمانی مناسب و پس از آرام شدن همسر #بلافاصله ارتباط گرم و صمیمی را با یکدیگر برقرار نمود و نگذاریم این قطع ارتباط موقّت، طبق میل شیطان تبدیل به #کینه و قهر طولانی شود.
#عاشقانه
#ماه_رمضان
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🆔 @banoye_taraz