ولادت #حضرت_زینب (س)
روز پنجم جمادی الاول روز پنجم یاششم هجرت بود
خبر تولد نوزاد فاطمه (س) به پیامبر خدا (ص) رسید، رسول خدا (ص) برای دیدار او به منزل دختر عزیزش فاطمه تشریف فرما شدند به دختر خود فاطمه فرمود: (دخترم، فاطمه جان نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم).
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه می فشارد و بر گونه های دوست داشتنی او بوسه می زند و آنگاه به پدر بزرگوارش داد، پیامبر دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشته و اشک می ریخت، فاطمه (س) ناگهان متوجه این صحنه شد در حالی که شدیداً ناراحت این صحنه بود از پدر پرسید پدر چرا گریه می کنی؟!
رسول خدا (ص) فرمود: (گریه ام به خاطر این است که پس از مرگ من و تو این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، او با چه مشکلات دردناکی روبه رو می شودو چه مصیبت های بزرگی را به خاطررضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند)
پس از چند دقیقه که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که رسالتی بزرگ را عهده دار می شد خیره خیره می نگریست، خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود:
ای پاره تن و روشنی چشمانم (فاطمه جان) هر کسی که بر زینب و مصائب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.کتاب خطابه زينب كبرى پشتوانه انقلاب حسين بن على( ع) ص 53 و 54
سهیم شدی؛
ناخوش احوال ترین روزهایم را،
درست وقتی که درد، بخش بخش وجودم را گرفته بود؛
این خاصیت همرنگ شدن با خداست؛
که اینگونه زخمها، زیر چسبِ مهربانی های تو
التیام مییابند.
از تو آموخته ایم ؛
در هر لباسی، میشود شبیه خُدا شد !
#روز_پرستار_مبارک
دوستان بزرگوار از فرصت استفاده کنیدوبرای ثبت نام مکالمه زبان کلیک کنید
https://eitaa.com/joinchat/2949120153C62ccba22e3
پیامبر در سفر بود.
وقتی که بازگشت...
یکراست به خانه زهرا وارد شد.
حتی بیش از ستردن گرد و غبار سفر...
از دست و پا و صورت و سر.
پدر و مادرت گفتند
که برای نامگذاری عزیزمان...
چشم انتظار بازگشت شما بودهایم!
پیامبر تو را چون جان شیرین
در آغوش فشرد.
بر گوشهلبهای خندانت...
بوسه زد و گفت:
«نامگذاری این عزیز...
کار خود خداست.
من چشم انتظار اسم آسمانی او میمانم.»
بلافاصله جبریل آمد
و در حالی که اشک در چشمهایش
حلقه زده بود...
اسم زینب را برای تو از آسمان آورد.
ای زینب پدر!
ای درخت زیبای معطّر!
📘کتاب آفتاب در حجاب، سید مهدی شجاعی
جهت دریافت روایت های شنیدنی از زندگی حضرت زینب سلام الله علیها کلیک کنید
https://eitaa.com/joinchat/48889996C567527e014
#قرار_جمعه_ها
همان اوایل مفاتیح، آداب روز جمعه...
با دوستانمان قرار گذاشتهایم که یادمان نرود، حتماً بخوانیم. مضامین زیبایی دارد. یک نفر آدم کار درست هم جمعهها که به عصر دلگیریاش نزدیک میشود پیامک میزند که یادتان نرود.
شما هم همین کنید. یک نفر، دو نفر، سه نفر، .... قرار بگذارید. این صلوات را بخوانید. به خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله صلوات بفرستید. برای فرج مولا دعا کنید. خدا را چه دیدی؟ شاید دعای یک نفر این وسط رفت تا به نقطهی اجابت رسید. خدا را چه دیدی؟ شاید یک دعا رفت و لبخندی به لبهای مولا نشاند. خدا را چه دیدی؟ شاید یکی دیگر دعایش رفت تا حاجات امام زمان علیه السلام را به اجابت رساند؟
یک نفرتان هم بشود مسئول پیامک که یادآوری کند که: "یادتان نرود"
کجا بودیم؟ آهان اول مفاتیح، "صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني"... يادتان نرود.