۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
بچه ها بياييد. حسن جان! حسين جان! زينبم! عزيزم ام كلثوم بيائيد با مادر وداع كنيد.
سخت است ميدانم، خدا در اين مصيبت بزرگ به اجر و صبرش ياريتان كند
آرامتر عزيزان! از گريه، گريزي نيست، اما صيحه نزنيد، شيون نكنيد، مثل من آرام اشك
بريزيد
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بچه ها بياييد. حسن جان! حسين جان! زينبم! عزيزم ام كلثوم بيائيد با مادر وداع كنيد. سخت است ميدانم، خ
نميدانم چطور تسلايتان دهم. اين مادر، آخر مادري نبود كه همتا داشته باشد، كه كسي
بتواند جاي او را پر كند، كه جهان بتواند چون او دوباره بزايد
.اما تقدير اين بوده است، راضي شويد به مشيت خداوند و زبان به شكوه نگشائيد
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
نميدانم چطور تسلايتان دهم. اين مادر، آخر مادري نبود كه همتا داشته باشد، كه كسيبتواند جاي او را پر ك
رويش را؟ سيماي مادر را؟ باشد. باز ميكنم، هر چند كه دل من ديگر تاب ديدن آن چهرة نيلي را ندارد. واي، مهتاب چه ميكند با اين رنگ روي مهتابي
اينقدر صدا نزنيد مادر را! او كه اكنون توان پاسخ گفتن ندارد، فقط نگاهش كنيد و آرام
اشك بريزيد
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
رويش را؟ سيماي مادر را؟ باشد. باز ميكنم، هر چند كه دل من ديگر تاب ديدن آن چهرة نيلي را ندارد. واي،
.اما نه، انگار اين دستهاي اوست كه از كفن بيرون ميآيد و شما را در آغوش ميگيرد
اين باز همان دل مهربان اوست كه نميتواند پس از وفات نيز نداي شما را بيجواب
بگذارد. تا كجاست مقام قرب تو فاطمه جان
شما را به خدا بس كنيد بچه ها! برخيزيد
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
.اما نه، انگار اين دستهاي اوست كه از كفن بيرون ميآيد و شما را در آغوش ميگيرداين باز همان دل مهربان
اين جبرئيل است كه پيام آورده، برخيزيد
.جبرئيل ميگويد: روح اين بچه ها مفارقت ميكند از جسم، بردارشان
جبرئيل ميگويد: عرش به لرزه درآمده، بردارشان، شيون ملائك آسمان را برداشته
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
اين جبرئيل است كه پيام آورده، برخيزيد .جبرئيل ميگويد: روح اين بچه ها مفارقت ميكند از جسم، بردارشان
بردارشان، تاب و تحمل خدا هم ... علي جان! بردارشان
برخيزيد بچه ها! چه شبي است امشب خدايا! لا حول ولا قوه الا باالله
.برخيزيد بر مادرتان نماز بخوانيم، نماز آراممان مي كند، نماز تسلايمان ميبخشد
حسن جان! بگو بيايند، به آن چند نفر بگو آرام و مخفيانه و بيصدا بيايند
همه كار همين امشب بايد تمام شود، وصيت مادرتان زهراست
صبور باش حسين جان! دلت را به خدا بسپار. در اين مصيبت عظمي از او كمك بگير
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بردارشان، تاب و تحمل خدا هم ... علي جان! بردارشانبرخيزيد بچه ها! چه شبي است امشب خدايا! لا حول ولا
عليكم السلام، خدا پاداشتان دهد، اينجا بايستيد، پشت سر من، صبور باشيد. آرام گريه
كنيد. وصيت دختر پيامبر را از ياد نبريد، به صداي گريه.تان، ديگران را هشيار نكنيد،
همين، شما فقط بايد در نماز شركت كنيد. دلهايتان را به ياد خدا آرامش ببخشيد
خدايا من از دختر پيامبر تو راضي ام، اكنون كه او گرفتار وحشت است تو همدم او باش
خدايا! مردم از او بريده بودند تو با او پيوند كن. خدايا بر او ظلم كردند، تو برايش حكم
كن كه بهترين حاكمان توئي الصلوه ...الصلوه الله اكبر
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
عليكم السلام، خدا پاداشتان دهد، اينجا بايستيد، پشت سر من، صبور باشيد. آرام گريهكنيد. وصيت دختر پيام
خدايا اين دختر پيامبرت فاطمه است كه او را از ظلمتها به سوي انوار بردي
شما سه نفر بيائيد، تابوت را از زمين برداريم. از اينجا، به آن سمت كه صداي اِلّي ... اِلّي
ميآيد. اين صداي خداست، خدا فاطمه را به سوي خويش ميخواند، همينجا، همينجا
تابوت را زمين بگذاريد، همه كار فاطمه را خدا كرده است. اين قبرِ آماده، از آن زهراست.
.جان عالم به فداش
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
خدايا اين دختر پيامبرت فاطمه است كه او را از ظلمتها به سوي انوار بردي شما سه نفر بيائيد، تابوت را ا
برويد كنارتر تا من به داخل قبر بروم، آرامتر، آهسته گريه كنيد، اين دست و پاي من هم
.نبايد اينقدر بلرزند
چه سنگين است اين غم و چه سبك شده است اين بدني كه اينهمه درد ديده است
آي! اي زمين! اين امانت، دختر رسول خداست كه به تو ميسپارم. واالله كه اين
دستهاي رسول خداست، خوش به حال تو فاطمه جان!
صديقه جان! تو را به كسي تسليم ميكنم كه از من به تو شايسته تر است. فاطمه جان!
راضي ام به آنچه خدا براي تو خواسته است
شما را از خاك آفريديم، به خاك برميگردانيم و بار ديگر از خاك بيرون ميآوريم
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
برويد كنارتر تا من به داخل قبر بروم، آرامتر، آهسته گريه كنيد، اين دست و پاي من هم.نبايد اينقدر بلرز
.فاطمه جان! همه تن، چشم انتظار آن لحظة ديدارم
اي خشتها! ميان من و فاطمهام جدايي مياندازيد؟ دلهاي ما چنان به هم گره خورده
است كه خشت و خاك و زمين و آسمان نميتوانند جدايمان كنند
اما بر تو مبارك باد فاطمه جان! اي رسول خدا، كاسة صبرم در فراق محبوبهات لبريز شد و طاقتم در جدايي از برترين زن
عالم به اتمام رسيد
جز گريه چه ميتوانم بكنم اي پيامبر خدا؟ گريه بر مصيبت، سنت توست، من در مصيبت
تو هم جز گريه چه توانستم بكنم؟
تو سر به سينة من جان دادي، من با دست خودم چشمهاي تو را بستم، تو را غسل دادم
و كفن و دفن كردم. سر تو را من بر لحد نهادم. در برابر تقدير، جز تسليم و رضا چاره
چيست؟
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
.فاطمه جان! همه تن، چشم انتظار آن لحظة ديدارماي خشتها! ميان من و فاطمهام جدايي مياندازيد؟ دلهاي ما
اي پيامبر خدا! اكنون امانت به صاحبش رسيد و زهرا از شر غم و ستم خلاصي يافت. و
براي من از اين پس چه زشت است چهرة زمين و آسمان بدون حضور زهرا
اما اندوهم اي رسول خدا جاودانه است و چشمانم بيخواب و شبهايم بيتاب
غم پيوسته، همخانة دل من است تا خدا خانهاي را كه تو در آني نصيبم كند
اي رسول خدا! دلم خون و خسته است و غصهام دائم و پيوسته
.چه زود خدا ميان ما جدايي انداخت. من از اين فراق فقط به خدا ميتوانم شكايت كنم
۱۷ آذر ۱۴۰۱
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
اي پيامبر خدا! اكنون امانت به صاحبش رسيد و زهرا از شر غم و ستم خلاصي يافت. وبراي من از اين پس چه زش
فاطمه جان! اگر ترس از استيلاي دشمن بر ما نبود، قبر تو را اقامتگاه جاودان خودم
ميكردم و شيوة اعتكاف برميگزيدم و همچون مادران جوان مرده بر اين مصيبت زار
.ميزدم
يا رسول االله! ببين كه دخترت در پيش چشم تو مخفيانه به خاك سپرده شد، حقش
پايمال و ارثش تاراج گرديد، در حاليكه چيزي از رفتن تو نگذشته بود و ياد تو كهنه نشده
.بود
اينك شكايت را فقط به خدا ميتوان برد اي رسول خدا و با تو و ياد تو ميتوان التيام .يافت
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۸ آذر ۱۴۰۱
۱۸ آذر ۱۴۰۱
۱۸ آذر ۱۴۰۱