فاطمیه، حرمت حیدر شکست فاطمیه، پهلوی کوثر شکست در فاطمیه یک دنیا اندوه وجود دارد.
اول شهیدی که در راه امامت و ولایت فدا شد در این ایام بود. نمی دانم فاطمه در این شبها چه حالتی داشت، اما نوشته اند: ( کالشّبه ) به قدری لاغر شده بود مثل شبهی می ماند در رختخواب.
4_6014835070773232188.mp3
6.71M
ناحلة الجسم یعنی ...-
دیگر فاطمه بعد از پدر ( ناحلة الجسم، منهدة الرکن، باکیّه العین، محترقة القلب ) اشک چشمش خشک نشد، سوز قلبش آرام نگرفت و روز به روز لاغرتر می شد. اگر کسی پیش او می رفت می دید که امروزش با دیروزش به کلی فرق کرده است. بحارالانوار،ج 43، ص181؛ مناقب، ج3، ص362.
بعضی از زنها می آمدند سؤال می کردند خانم بیماری شما چیست؟ که اینقدر بدنتان کاهیده شده و شما را از پا در آورده است؟
می فرمود: بیماری من تنها بیماری جسمی نیست، من از ظلمی که به حق علی علیه السلام روا داشته است می سوزم. فقدان پدر و ظلم به علی جسمم را کاهانده و مانند شبه ساخته است. بحارالانوار، ج43، ص156؛ مناقب ابن شهرآشوب،
1_45613572.mp3
5.33M
( دور هم جمع شدیم، محور فاطمه است )
با نوای: حاج مهدی رسولی
سنگ صبورش قبر پیغمبر بود. بلند می شد، آرام می آمد کنار قبر رسول الله و با خودش نجوا می کرد: یا رسول الله،« بقیت بعدک وحیدة فریدة » بابا، به خدا بعد از تو تنها شدم. مردم از ما اعراض کرده اند. بابا، دیگر جواب سلام علی را هم نمی دهند.
خانه ای را که شش ماه بر در آن خاانه می آمدی و می گفتی: السلام علیکم یا اهل بیت و آیه تطهیر را می خواندی، بلند شو ببین با آن چه کرده اند. بنگر به جانب کاشانه ی زهرا بنگر به در سوخته ی خانه ی زهرا ماندم به میان در و دیوار ز کینه تا محسن من سقط شد
ای ماه مدینه به دل خسته ی زهرا نظری کن بر پهلوی بشسکته ی زهرا نظری کن بعد از تو پدر رفت ز کف عزت زهرا جز مرگ نباشد پس از این حسرت زهرا بابا، یک خواهش از تو دارم، دعا کن فاطمه پیش تو بیاید و به تو ملحق گردد؛« یا الهی عجّل وفاتی سریعا»