#سربیشه ایستگاه صلواتی
به پلیس راه سربیشه که رسیدیم پرچم قرمز در دست جوانی بود که کاور شب نما تن کرده بود و ماشین ها را به پارکینگ روبروی پلیس راه هدایت میکرد.
اول فکر کردیم ایست و بازرسی باشد چون همه ماشین ها می ایستادند.
کمی که جلو رفتیم سینی چای و آتش زیر کتری خود نمایی کرد و صدای مداحی عزاداری معرف ایستگاه چای صلواتی بود.
چشمم به پوستر پشت سر جوانهایی بود که با شور خاصی چای توزیع میکردند.
فضا تاریک بود که ناگهان لامپ بزرگ بالای بنر روشن شد و چهره شهدا نمایان شد.
کمی آن سوتر، زن و مرد جوانی که لباسهای راحتی و پلاک ماشین شان نشان از مسافر بودن شان میداد ایستاده بودند و به ماشین تکیه زده بودند و چای موکب مردمی را می نوشیدند.
چای برداشتیم و حرکت کردیم.
ما تشییع پدر در پیش رو داریم. باید زودتر به بیرجند برسیم.
۱۴۰۳/۳/۲
جاده نهبندان بیرجند
ایستگاه سربیشه
زهرا بذرافشان
.