eitaa logo
بانوی بروز
303 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
41 فایل
بانوی بروز،درایمان،اعتقاد،خانه‌داری،فرزندپروری اجتماع‌وسیاست‌بانوی‌ترازمسلمان است. تبادل وتبلیغ نداریم. @banuie_beruz Eitaa.com/banuie_beruz ✅کپی‌باذکرنام‌نویسنده‌آزاداست عضوکانال دیگرمون بشید(#ملکه_باش)👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 معتقد هستم مهم‌ترین مانع احتمالی مشارکت در انتخابات آتی کارنامه بسیار ضعیف دولت فعلی در مدیریت اجرایی کشور و بروز زمینه‌های فساد و تبعیض در مدیریت کشور است. 🔸 در آخرین افکارسنجی ۷۰ درصد مردم مهم‌ترین مشکل کشور را ناشی‌از مدیریت داخلی و از این میزان ۵۰ درصد آن را به ناکارآمدی مدیریت اجرایی و ۲۰ درصد به وجود زمینه‌های فساد و تبعیض منتسب می‌کردند. 🔹 جهانگیری بالاترین رای منفی را در انتخابات آتی دارد. 🔸 طبق اکثر نظرسنجی‌های انتخاباتی، حداکثر محبوبیت فعلی روحانی بین ۵_۸ درصد است. ✅ آینده براساس تبری از برنامه‌های این دولت شکل خواهد گرفت. 🔹 مردم از دولت اصلاح طلب بی برنامه خسته اند و تمایل به نیروهای انقلابی دارند. نیروی انقلابی نمی گذارد کار روی زمین بماند. همه با هم پیش بسوی یک انتخاب درست.👌 ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🔴تصویری که مشاهده می‌کنید یک آزمایش علمی پیش‌رفته است، مربوط به حدود ۵۰-۶۰ سال قبل توسط دولت متمدن و پیش‌رفته فرانسه. همان دوره‌ای که گوش‌مان پر شده بود از ادعاهای پوچ روشن‌فکرانمان که پاریس را قطب فکری و نماد آزادی‌خواهی می‌دانستند! فرانسوی‌ها بین ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶، ۴۲ هزار الجزایری را بدین‌گونه آزمایش کردند تا بفهمند، این لباس‌ها مقابل تابش هسته‌ای، چگونه واکنش نشان می‌دهد ای مرگ بر این پیش‌رفت‌تان! ✍️‌فرشاد مهدی پور ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حقیقتی که از زبان زن صهیونیست بیان شد؛ هدف نهایی، الحاق ایران به اسرائیل است! ⭕️ شایان ذکر است که در کتاب مقدس به یهودیان وعده داده شده که زمانی از نیل تا فرات و تمام خاورمیانه در دستان آن‌ها خواهد بود! ⭕️ بنیانگذار صهیونیسم "هرتزل" نیز نقشه حکومت اسرائیل را از نیل تا فرات نقشه‌کشی کرده است؛ در واقع جنگ‌های خاورمیانه در محور همین پروژه دولت بزرگ خیالی رژیم اسرائیل می‌چرخد! 👆این است خواب‌هایی که برای ایران عزیز ما دیده اند، که البته به یمن وجود جوانان مقاومت هرگز تعبیر نخواهد شد و این آرزو را به گور خواهند برد. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🔅🌷🔅🌷🔅🌷🔅 🦋شهادت طلبی🦋 ✨روحیه شهادت‌طلبی عظیم‌ترین نعمتی است که کسی می‌تواند به آن دست پیدا کند. 🌹 گنجی است بی‌پایان. ✨ انسانی که آماده عبور از خویش است، نفس و مال خودش را می‌فروشد، البته نه به هر کس، بلکه فقط به خدا می‌فروشد و او شهید است. ✅مهم‌ترین کار فرهنگی که در یک جامعه می‌تواند صورت بگیرد، گسترش فرهنگ شهادت است. ❎ اگر این فرهنگ گسترش پیدا کند، در آن جامعه فساد، فسق، فجور، ربا، کبر، غرور و.. منتفی می‌شود. ❎ اما جامعه‌ای که فرهنگ ایثار و شهادت‌طلبی ندارد، همه رذایل در آن بروز پیدا می‌کند. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
Mazyar Fallahi - Leyla (128)_5908823986438930469.mp3
4.85M
🌹لیلا دلم برات تنگ شده.... 🌹22 اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهدا گرامی باد. ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🔴این عجیب نیست که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو دارن ربط می‌دن به اف‌ای‌تی‌اف، این عجیبه که اونور تو آمریکا هر مسئولی ازش می‌پرسن چطور میخواین کمر اقتصاد ایران رو بشکونید، اونا با لحن سیامک انصاری جواب می‌دن ✍️مبین صیادی ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🌸 🌱 🌹 اي شهيد… اي آنكه بر كرانه ازلي و ابدي وجود بر نشسته اي ، دستي بر آر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش. سيد 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador
💌 آن چه از غفلت بدتر است ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
بانوی بروز
#دختر_شینا #رمان #قسمت_سیزدهم فصل ششم شبی که قرار بود فردایش جشن عروسی برگزار شود، صمد از پایگاه ب
خانوادة صمد با تعجب نگاهم می کردند. آخر توی قایش هیچ دختری روی این را نداشت این طور جلوی همه پدرش را ببوسد. چند ساعت که در خانة پدرم بودم، احساس دیگری داشتم. حس می کردم تازه به دنیا آمده ام. کمی پیشِ پدرم می نشستم. دست هایش را می گرفتم و آن ها را یا روی چشمم می گذاشتم، یا می بوسیدم. گاهی می رفتم و کنار شیرین جان می نشستم. او را بغل می کردم و قربان صدقه اش می رفتم. عاقبت وقت رفتن فرا رسید. دل کندن از پدر و مادرم خیلی سخت بود. تا جلوی در، ده بار رفتم و برگشتم. مرتب پدرم را می بوسیدم و به مادرم سفارشش را می کردم: «شیرین جان! مواظب حاج آقایم باش. حاج آقایم را به تو سپردم. اول خدا، بعد تو و حاج آقا.» توی راه برعکس موقع آمدن آهسته راه می رفتم. ریزریز قدم برمی داشتم و فاصله ام با بقیه زیاد شده بود. دور از چشم دیگران گریه می کردم. صمد چیزی نمی گفت. مواظبم بود توی چاله چوله های کوچه های باریک و خاکی نیفتم. فردای آن روز صمد رفت. باید می رفت. سرباز بود. با رفتنش خانه برایم مثل زندان شد. مادر صمد باردار بود. من که در خانة پدرم دست به سیاه و سفید نمی زدم، حالا مجبور بودم ظرف بشویم. جارو کنم و برای ده دوازده نفر خمیر نان آماده کنم. دست هایم کوچک بود و نمی توانستم خمیرها را خوب ورز بدهم تا یک دست شوند. آبان ماه بود. هوا سرد شده بود و برگ های درخت ها که زرد و خشک شده بودند، توی حیاط می ریختند. هر روز مجبور بودم ساعت ها توی آن هوای سرد برگ ها را جارو کنم. دو هفته از ازدواجمان گذشته بود. یک روز مادر صمد به خانة دخترش رفت و به من گفت: «من می روم خانة شهلا، تو شام درست کن.» در این دو هفته همه کاری انجام داده بودم، به جز غذا درست کردن. چاره ای نبود. رفتم توی آشپزخانه که یکی از اتاق های هم کف خانه بود. پریموس را روشن کردم. آب را توی دیگ ریختم و منتظر شدم تا به جوش بیاید. شعلة پریموس مرتب کم و زیاد می شد و مجبور بودم تندتند تلمبه بزنم تا خاموش نشود. عاقبت آب جوش آمد. برنج هایی که پاک کرده و شسته بودم، توی آب ریختم. از دلهره دست هایم بی حس شده بود. نمی دانستم کی باید برنج را از روی پریموس بردارم. خواهر صمد، کبری، به دادم رسید. خداخدا می کردم برنج خوب از آب دربیاید و آبرویم نرود. کمی که برنج جوشید، کبری گفت: «حالا وقتش است، بیا برنج را برداریم.» دو نفری کمک کردیم و برنج را داخل آبکش ریختیم و صافش کردیم. برنج را که دم گذاشتیم، مشغول سرخ کردن سیب زمینی و گوشت و پیاز شدم برای لابه لای پلو. شب شد و همه به خانه آمدند. غذا را کشیدم، اما از ترس به اتاق نرفتم. گوشة آشپزخانه نشستم و شروع کردم به دعا خواندن. کبری صدایم کرد. با ترس و لرز به اتاق رفتم. مادر صمد بالای سفره نشسته بود. دیس های خالی پلو وسط سفره بود. همه مشغول غذا خوردن بودند، می خوردند و می گفتند: «به به چقدر خوشمزه است.» فردا صبح یکی از همسایه ها به سراغ مادرشوهرم آمد. داشتم حیاط را جارو می کردم ،می شنیدم که مادرشوهرم از دست پختم تعریف می کرد. می گفت: «نمی دانید قدم دیشب چه غذایی برایمان پخت. دست پختش حرف ندارد. هر چه باشد دختر شیرین جان است دیگر.» اولین باری بود در آن خانه احساس آرامش می کردم.(پایان فصل ششم) ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🍃خدایاکامران درون مارابه مرتضی تبدیل کن.🍃 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ • حرف‌هایِ پیرامونِ حجاب :)🌱 . + توصیھ بھ خواهران ! • ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
بہش گفتݩ نۅنِٺ ڪم بۅد؟؟ آبِٺ ڪم بۅد؟؟ پا شدے اۅمدے سۅریہ!! +گفٺ: عشقمـ ڪم بۅد...♥️🌿 ✾• ✾• 🌱@lezzate_chador🌱 Eitaa.com/lezzate_chador ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••