#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
#شهداءزندهاند
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#حجاب
#چادرانه
#لذت_چادر
🌱@lezzate_chador🌱
Eitaa.com/lezzate_chador
✨🌹✨🌹✨🌹✨
#همسرداری
🌸🍃شخصی خانم خود را کتک #زد و خانم
در حالیکه #گریه می کرد گفت من می روم و از تو #شکایت می کنم
شوهر به خانم اش گفت کی گفت که من به تو اجازه می دهم که از خانه خارج شوی؟
خانم گفت تو فکر می کنی به بستن دروازه و پنجره ها مانع شکایت من
می شوی؟
شوهر با تعجب و تمسخر گفت پس تو چی خواهی کرد؟
خانم گفت: #تماس خواهم گرفت.
شوهر گفت: تلفنت دست من است حالا هرچی می خواهی انجام بده.
بعد خانم به آشپزخانه رفت و بعد از #وضو نمودن در حالیکه دست و سر و رویش تر بود از آنجا خارج شد و با #تبسم گفت حالا از تو به نزد کسی شکایت می کنم که به نامش #سوگند یاد کردم که نه دروازه ها، و نه پنجره ها نه تو و نه تلفن هایم مانع من میشوند و او حتما به من #جواب می دهد و #شکایت مرا می شنود و تو هرگز دروازه های او را نمیتونی ببندی.
خانم این سخنان را گفت و از نزد شوهرش رفت و شوهر بالای تخت خود #خاموش نشست و با خود فکر می کرد.
اما خانم #جای_نماز را هموار کرده شروع به نماز خواندن نمود و سجده ی خود را بسیار #طولانی ادا کرد و شوهر او را نگاه می کرد و خانم زمانی که نماز را تمام نمود دست های خود را به طرف آسمان بلند کرد و می خواست دعا کند ولی شوهر آمد و دست های اورا گرفته و گفت: آیا کافی نیست که در سجده دور درازت به #ضد من دعا کردی؟
خانم به طرف شوهر نظر انداخت گفت آیا فکر می کنی بعد از اینکه در حق من چنان کار کردی من از دعا کردن منصرف می شوم؟
شوهر گفت به خدا قسم در وقت قهر و غضب بود و من تورا #قصدا نزدم.
🌸🍃خانم گفت به همین اساس از دعای خیر نمودن برای تو اکتفا نکردم بلکه به ضد #شیطان دعا کردم که میان زن و شوهر #اختلاف می اندازد زیرا من #احمق نیستم که در حق شوهرم، عزیزم و #نور_چشمم دعای بد کنم.
شوهر از شنیدن سخنان خانم خود #اشک هایش ریخت و دست های خانم اش را #بوسید گفت به تو وعده
می دهم و #تعهد می کنم که بعد از این از طرف من هیچ بدی و ضرر به تو نخواهد رسید.
این است نقش و تصمیم یک زن صالح و متدین...
#حجاب
#لذت_چادر
🌱@lezzate_chador🌱
Eitaa.com/lezzate_chador