eitaa logo
برادر شهیدم♡
454 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
98 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 از بدی دل بستن به مال دنیا میگفت. اما قبل از همه خودش به آن عمل می کرد میگفت: خداوند در قرآن فرموده: مومنین از آنچه خداوند روزی داده انفاق کنند. اینکه اضافه مال را بدهی می شود صدقه اما باید از آنچه به آن علاقه داری بگذری. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 وقتی شهید شد، تازه متوجه شدیم چقدر بدهکاری از بابت خرید جنس برای جبهه دارد. چند میلیون تومان بود که مجبور شدیم خانه را بفروشیم. حالا شما توجه کنید که ما سه دستگاه خانه شخصی داشتیم و از نظر تمکن مالی وضع مان خوب بود، اما سید همه این ها را خرج جنگ کرد. زندگیش شده بود جنگ، حتی نتوانست شاهد رشد بچه هایش باشد... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 ساعت ۱۱ صبح بود که برای دو هفته به مرخصی رفت، هواپیماهای دشمن به پادگان حمله کردند و سه بار در ساعتهای ۱۲، ۱ و ۲ بعداز ظهر، محوطه پادگان را به شدت بمباران کردند. با بچه های لشگر در حال جمع آوری پیکر شهدا بودیم که دیدیم یک نفر مجروحی را بر دوش گرفته و به طرف آمبولانس می آید. اول باور نکردم، پرسیدم: مگر نرفتی مرخصی؟ گفت: سه نفر دیگر در گودال مجروح شده اند برویم بیاریمشان. بعدا معلوم شد که وقتی از بمباران آگاه شده به همراه آمبولانس به پادگان بازگشته است. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 سه روز تا شروع عملیات مانده بود. شب جمعه برای دعای کمیل به مقر نیروها در هتل آمدیم. رفتار او خیلی عجیب شده. وقتی سید دعای کمیل را می خواند شاهرخ از شدت گریه شانه هایش می لرزید ! با دیدن هت ناخوداگاه گریه ام گرفت. سرش پائین و دستانش به سمت آسمان بود. مرتب هی گفت: الهی العفو. صبح فردا، یکی از خبرنگاران تلویزیون به میان نیروها آمد و با همه بچه ها مصاحبه کرد. خبرنگار از او پرسید: چه آرزوئی داری؟ گفت: پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام و شهادت برای خودم 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 سخت ترین دوران زندگی ما تازه بعد از انقلاب و شروع جنگ آغاز شد. سید دیگر در خانه نمی ماند. من بودم و ۵ تا بچه قد و نیم قد، هر روز خودم می رفتم و کرکره مغازه را بالا می کشیدم و کار می کردم. سید هم خیالش از بابت من راحت بود. وقتی هم که می آمد تهران کارش این طرف و آن طرف دویدن بود تا اسلحه تهیه کند و یا غذا برای نیروهایش بفرستد و یا به خانواده شهدا سرکشی و به آنها کمک مالی کند. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 عاشق کتاب و مطالعه بود و با ارزش ترین هدایا را برای دوستانش می خرید. همیشه می گفت: اگه جنگ نبود حتمآ می رفتیم دانشگاه و تحصیلاتم رو ادامه می دادم. زمانی که دوستانش ازدواج می کردند و یا بچه دار می شدند یک دوره تفسیر المیزان که در سی جلد بود برای آنها می خرید. حاج حسین کتاب را وسیله تهذیب می دانست. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 هنگام حرف زدن با بچه ها، همکارانش آمدند و گفت که کاری پیش آمده، آقا روح الله قبل از خداحافظی گفت: ساعت ۱۱ شب زنگ می زنم ساعت ۱۲ شب شد اما آقا روح الله زنگ نزد خیلی اضطراب داشتم بالاخره آن شب گذشت اما چه بر من گذشت خدا می‌داند.صبح شد و یکی از همکارانش زنگ زد و گفت: حاج روح الله زخمی شده فهمیدم که آقا روح الله شهید شد. وقتی با پیکر آقا روح الله رو‌به‌رو شدم اولین حرفی که زدم این بود روح الله شهادتت مبارک،خوشا به‌سعادتت 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 در همانی مکانی که خمپاره های صد و بیست مثل باران می بارید کسی به نماز ایستاده بود. صدای انفجار خمپاره ها لحظه ای قطع نمی‌ شد طنین صدای محمد بروجردی در گوشش پیچید: این امانت ماست... دست شما امانتدار خوبی باشید. شهبازی در وسط آتش دشمن مثل ابراهیم با آرامش به قنوت ایستاده بود. جرات حضور در خلوت شهبازی را نداشتیم. خلوص نماز شبهای شهبازی در میان اهل جبهه مشهور بود. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 بعد از شهادت علی شهید خرازی با وجودی که از شهادت او متاثر بود و باید ایشان را مورد دلجویی قرار می دادند گاهی به خانه ما می آمد و از ما دلجویی می کرد. من می دانستم که ایشان خیلی علاقه به علی داشتند ولی تاکنون از زبان خودشان نشنیده بودم تا دریکی از ملاقتها فرمودند: حسین خرازی بدون قوچانی حسین خرازی نیست از وقتی علی شهید شده، ماندن برای من خیلی سخت است. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 مسئول واحد شهدای کانون فرهنگی رهپویان وصال بود. روی وصیت نامه شهدا کار می‌کرد، قرار بود برای شهید عبدالحمید حسینی کتاب بنویسید نصف از کارش را هم کرده بود همیشه میگفت: فکر نکنید این کارها را خودم می‌کنم این هارا خدا و امام زمان عج راه می‌اندازند. می‌گفت: باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 یکی از دوستانش می‌ گفت: ما همه بد بودیم اما یکی از دانش آموزان خیلی بد بود (هم از لحاظ درسی و هم لحاظ اخلاقی) هیچ کس نمی توانست حریفش بشه. چند هفته ای گذشت دیدیم اون دانش آموز خیلی خوب اروم شده به پدرش گفتیم چی شده گفت: یه معلم خدا رسونده هم از لحاظ دینی هم از لحاظ درسی تک هست. به خاطر اون معلم بود از اون به بعد پدر و مادرهای اون مدرسه برای بچه هاشون با محمد کلاس می گرفتند. شهید_محمد_مهدوی 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📜 بحث با هر فردی اعم از بی سواد، مبلغ، دانشمند و نیز مسیحی، یهودی، زرتشتی، ملحه و... نزد او ضروری و لازم بود، گویی هشام زمان بود و زبان گویا و جاذب و قاطع معصوم. برای اثبات مدعای خویش که معارف اسلام بود از سهل ترین روش ها برای افراد کم اطلاع تا پیچیده ترین طریق استدلال برای دانشمندان بهره می جست. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯