«بعضیها فکر میکنند
اگر ظاهرشان را شبیه شهدا کنند
کار تمام است؛
نه، باید مانند شهدا زندگی کرد»
#شهید_محمّد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
ساعت یک دو نصفه شب بود. صدای شُرشُر آب می آمد. توی تاریکی نفهمیدم کی است. یکی پای تانکر نشسته بود و یواش، طوری که کسی بیدار نشود، ظرف ها را می شست. جلوتر رفتم. حاجی بود.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
پيشانيش از زور درد چروك افتاده بود. چهره اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمعتر ميشد. بايد عقب نشيني ميكرديم و حاجي نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچهها كه شهيد ميشدند، چهرهي حاجي برافروختهتر ميشد. ولي اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، براش خيلي دردناك بود.
آن شب تا صبح خيلي به حاجي فشار آمد. سعي ميكرد با بچهها شهدا را بكشند عقب. ولي لحظهي آخر، عجيب بود. حاجي نميتوانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،دنبال بدن يكي از بچهها ميگشت.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
مقید بود به من یاد بدهد همیشه لباس ارزان قیمت بپوشم. علتش را هم می دانستم. می دانستم او فرمانده لشکر است و فرمانده های تیپ و گردان و گروهان چشم شان به او و خانواده اش است که چه می پوشند، چه می خورند، چه می گویند. می گفت: زن من باید بین همه شان الگو باشد. مواظب باش لباسی نپوشی که از بدترین لباس این جا بهتر باشد. خیلی از خانه های آن جا فرش داشتند ما نداشتیم. تلویزیون داشتند ما نداشتیم. وسایل رفاهی داشتند ما نداشتیم. ما فقط یک روفرشی داشتیم، که روی آن می نشستیم.
ابراهیم همیشه هم می گفت: دوست ندارم زنم با بی دردها رفت و آمد کند. می گفت: اگر می خواهی ازت راضی باشم سعی کن با آن هایی نشست و برخواست کنی که مشکل دارند. حتی مرا مأمور کرده بود یواشکی بروم اختلاف بین دوست هایش و خانم هایشان را بفهمم یا حل کنم یا به او بگویم برود حل شان کند.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱راهسعادتاززبونیکیکه سعادتمند شده...
🎙#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
کار خاصی نیاز نیست بکنیم!
کافیه کارای روزمرهمون رو
به خاطر خدا انجام بدیم
اگه توی این کار زرنگ باشی
شک نکن شهید بعدی تویی... :)❤️
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔹صدای #اذان را که میشنید
سرگرم هر کاری که بود رهایش میکرد و
آرام و بیصدا میرفت و مشغول #نماز میشد
#شهید_محمد_ابراهیم_همت 🌷
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
•
هر کی از حاجی میپرسید:
نظرت در مورد فلانی چیه؟
-حاجی چه فلانی رو میشناخت چه نمیشناخت،
فقط یه جواب میداد:
-میگفت:
من فقط خودمو خوب میشناسم که
از همه آلوده ترم...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست! بهترین موقع بعد از پایان نماز است وقتی سر به سجده میگذارد، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازد آیا کار او برای رضای خدا بوده یا خیر؟
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌱«میانبر رسیدن به خدا نیت است
کار خاصی لازم نیست بکنیم.
کافیاست کارهای روزمرهمان را به خاطر خدا انجام دهیم ،اگر تو این کار زرنگ باشید شک نکنید شهید بعدی شمایید...»
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
| #شهیدانه | 😇🍃
در لشڪر 27 محمد رسول الله(ص)
برادرے بود ڪه عادت داشت
پیشانـے شهدا را ببوسد.
وقتے شهید شد
بچه ها تصمیم گرفتن
براے جبران آن بوسه ها،
پیشانـے اش را بوسه باران ڪنند.
جنازه بـے سرش قلب همه را آتش زد...
😔🍃
#شهید_محـمد_ابراهیـم_همـت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📌 شهیدی که لحظه شهادت حاج همت شهید شد
🔹️ شخصیت عجیبی داشت. در خانواده سادات و مذهبی بزرگ شد .
◇ برای خودش حال وهوای دیگری داشت و دنبال رفقای آنچنانی بود.
◇ هرچه دوستان و خانواده نصیحتش کردند عمل نمیکردد.
◇ دنبال تفریح و ... بود تا اینکه با پیکر خونین برادرش مواجه شد.
◇ سید حمید از همان دوران انقلاب مسیر خودش را عوض کرد. با شروع جنگ همراه با کمکهای مردم راهی جبهه ها شد.
◇ سیدحمید را کمتر با کفش می دیدند. معروف شد به سید پابرهنه.
◇ میگفت تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است.
◇ مسئول اطلاعات شد. شجاعت او زبانزد رزمندگان بود. دوستان قدیم خودش را نیز به جبهه کشاند.
◇ در عملیات خیبر، #حاج_همت ترک موتور او نشست تا به سمت دیگر جزیره بروند.
◇ گلوله توپ در مقابل آنها به زمین خورد.
سید حمید میرافضلی عاشق حضرت زهرا(س) بود و روز شهادت حضرت نیز همراه با حاج همت آسمانی شد.
#شهید_سید_حمید_میرافضلی
#حاج_همت
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯