پسرش،همهیزندگیاشبود
واینگونهشدکه...
"زن"تمام"زندگی"اشراداد
تاما"آزادی"داشتهباشیم
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@baradar_shahidam
میگفت:
میدونی کی
از چشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی که آقا امام زمان
سرشو بندازه پایین و
از گناه کردن تو خجالت بکشه
ولی تـو انگار نه انگار..!
رفیق...
نزار کارت به اون جاها برسـه!!
-#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
این تصویر مردی پنجاه ساله نیست!
این جوان بیست و هشت ساله،#مهدی_باکری است.
فرمانده لشکر عاشورا
بی سردوشی
بی عنوان
روزها بی خوابی
خستگی
بی ادعا
بی ریا
یادشون گرامی باد...
#مدیون_شهداییم
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷🕊
🍃اگھمیخواے"پرواز"ڪنی؛
بایددݪبڪنیازدنیاو تعلقاتش . . .
یعنیجورینشهکه واسهدنیاتبکنی یادلتوابستهاش بشه
درسجدهیِآخرِنمازهایش
ایندعارامیخواند⇊
اللّھمأخرِجْنےحُبالدُّنیامِن قُلوبِنا
#شھیدمحمدرضاالوانی🕊
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
نجوایِ_شهيد_علمدار_با_همرزمان_شهیدش.mp3
1.95M
دلنوشتۀ شهيد
سید مجتبی علمدار
با خوانش خودِ شهید
در وصفِ حال و هوای
معنوی زمان جنگ و
نجوایِ جانسوز او با
یاران شهیدش
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهید_مجتبی_علمدار
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
♦️شهید #حاج_قاسم_سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجانزده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟
🔸حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن؟
🔸عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.
🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم.
🔸گفت: بنویس: سلام، من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زینالدین.
🔸نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند!
🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!»
📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهدا_زنده_اند
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯