eitaa logo
بࢪادر شهیدم ابࢪاهیم ھــادۍ
75 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
214 ویدیو
34 فایل
♡بِـ‌ـسـمِ ࢪب الشــهـداء♡ کانالی ویژه ی شهدایی ها🌷 به نیت علمدار کمیل ابراهیم هادی🦋 کانالی با حال و هوای شهدایی و معنوی😍 مدیر:🍃 @Z_Marandi_313 لینک ناشناس ودرخواست هاتون:🍃https://harfeto.timefriend.net/16445692489090
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد . نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی امام‌مان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید. مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حال که وصیت‌نامه مرا می‌خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون آمده ای و هرگز  در نبود من ناراحت نشو؛  زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می‌خورم و چه چیزی از این بهتر است که تشنه‌ای به آب برسد و عاشقی به معشوق .  📝
مادر جان می دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده ای و به همین دلیل تو را به رنج‌های حضرت زینب سلام الله علیها قسم می‌دهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما . در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا می‌کنم که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شده‌ام ،مرا ببخشید . شما را به خون جوشان حسین علیه السلام قسمتان می‌دهم دعا برای امام را فراموش نکنید.   خواهر کوچک شما  زینب کمایی 📝
پایان معرفی شهیده کمایی🌷
•°♡بـــســم ࢪب اݪــحــســێــن♡°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرائت آیات قرآن به نیت تمامی شهدا می خوانیم🌱 💕 🌷@baradar_shahidam_14🌷
•{ بسمـ رب القلم }• آدم ها دور همدیگر جمع شده اند در دنیا تا موثر باشند . . . 🌱✨ چه بسا زمانی که خداوند خواست و هدایت کرد آنی را که غرق در ظلمات شده بود . . . ! و چه بسا زمانی که بر ما در زمین نعمت هایی بخشید تا شکر بکـنیم ولیکن برخی ها بر خود مغرور شدند و از یاد خدا غافل و بر خی ها متواضع شدند و به یاد خدا🦋! مشغول چه هستی...!؟ زمینی ها یا آسمانی ها(:✋🏻؟ بله در زمین فرزند های آدم بسیارند بلکه در آسمان هم فرزندان بسیاری هستند ! زمانی که خدا آسمان را سقف بالای سر ما قرار داد و زمین را فرش زیر پایمان 🍃' پس شما را چه شده که شاکر نیستید شما را چه شده که برای خدا ارزشی قائل نیستید؟! آیا وقت آن نرسیده است که دل هایتان را با نام خدا آرام بکنید . . .؟ آیا نمیدانید که خداوند کافی است ♥️🌱" پس هر آن چرا صلاح بداند انجام میدهد به او توکل کن و زندگی جدید را پس از توبه شروع کن (: آری خداوند به هیـچ بنده ای زیان نمیرساند بلڪه مشتاق بازگشت آنها هست✋🏻 آسمان و زمین و فرزندان آدم مطیع امر او هستند ^^🎈 - رمـان تلـألو ابـراهیـم - نویسنده : ♥️الـف نور و هانیـه‌بانو♥️ - شروع نوشتار : 1400/3/26 - نشر مجازی : 1400/4/10 ❌: هرگونه کپۍ‌برداری‌بدون‌ذکر‌نام‌نویسنده حرام و غیـر مجاز است ! در حضور خدا مراقب رفتـارتان باشید✋🏻 لازم به ذکر است که بخشی از رمان واقعیت است!
🍃🌸🍃🌸🍃🌸' 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸' بسم الله الرحمن الرحیم اعذو باالله من شیطان رجیم .... پناه بر خدا از شر شیطان و آدم هایی که خواسته یا ناخواسته در راه ابلیس قدم بر میدارند🌿'! هرگونه کپی برداری بدون ذکر نام نویسنده حرام و غیر قانونی میباشد! -•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-🚶🏿‍♂ 🙂♥️ 🙋🏻‍♂🔥 -شهریور سال 1380 بود که مامان حورا فهمید قراره جمعشون سه نفره شود … یعنی قرار بود به همین زودی ها طعم مادری را بچـشد💚🌱' وقتی این را به علی ، همسر و همدمش گفت… اوهم باور نمیکرد (: سر از پا نمیشناخت و روز شماری میکرد تا زودتر پدر شود ! یکی به خاندانشان قرار بود اضافه شود🦋• قرار بود خون او در رگ های کودکی جریان پیدا کند که حالا وسیله ای شده بود برای ادامه نسل پدرش و او ……! گذشت . . . با امید به دنیا آمدن فرزندشان ماه ها گذشت🚶‍♂ خاندان همسرش علی، همه چشم انتظار اردیبهشت بودند . ماهی که قرار بود وارثی از تبار خودشان پا به دنیا بگذارد! و خانواده خودش هم چشم انتظار نوه خودبودند♥️' همه برنامه هایشان برای اردیبهشت بودکه اسفند همان سال درد تمام سر و جان حورا ، مادر دخترک را گرفت.. آنقدر درد زیاد بود که حس میکرد تک تک استخوان هایش درحال خورد شدن هستند! با کلی استرس و ترس او را به همان بیمارستان نزدیک خانه خود بردند🙂 دکتر ها دور حورا تجمع کرده بودند! ماه هفتم بارداری این درد ها عجیب بود تا اینکه او را به اتاق دیگری منتقل کردند بعد از گذشت دقایقی دکتر ها فهمیدند ، بله(: فرزند این خاندان قرار است مثل اینکه هفت ماهه دنیا بیایید ولاغیر بچه را باید دنیا می آوردند🌱 دوماه زودتر از حالت عادے' قرار بود فرزندشان اردیبهشتی شود اما حالا اسفند به دنیا آمده بود! نویسنده✍🏿: :)🌱
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت‌دوم - فرزندشان دنیا آمد ، دختری زیبا خدا به آنها داده بود (: اما … چیزی که باعث شده بود همه دکتر ها نگران شوند ماجرای هفت ماهه بودن این دختر بود! ماجرا آنقدر جدی و حیاتی بود که به اجبار با پدر دخترک صحبت کردند به او گفتند … گفتند که دخترک شما هفت ماهه است🍓" مشکلاتش را گفتند او را مطلع کردند که این بچه باید تحت درمان باشد و مجبور هستند برای اینکه دخترک در قیدحیات بماند به او دستگاه هایی مخصوص وصل بکنند😔°°° پدر این دختر هفت ماهه، واقعا پریشان و دگرگون شده بود اولین فرزندش چرا باید طوری دنیا بیایید که زیر دستگاه بـــایـــد باشد🚶‍♂؟! چه میکرد و کجا خودش را خالی میکرد؟ چطور غرورش اجازه میداد اوهم بخواهد مردانه گریه کند؟-- مادر دخترک وقتی که فهمید فقط آن لحظات دردناک به یادش می آمد.. همان لحظات زجرآوری که تحمل کرده بود تا فرشته اش دنیا بیایید اما حالا … تنها به جرم هفت ماهگی باید کلی دستگاه به او وصل میشد(: نه ! نباید توکلش را از دست میداد باید صبر میکرد... برای این مادر این تنها نسخه جوابگو بود فقط صبر باید میکرد ✋🏻 نویسنده✍ :