eitaa logo
💚برڪاتـِ14معصوم💚
307 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
85 فایل
@dana14 🌹اللهمَّ عَجّل لِوَلیکَِ الفَرَج بِحَقِ زِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها 🌠🎁کپی مطالب آزاد باذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج 🌠 🌙🌙#رمضان 🌙🌙
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢قسمت اول رمان🟢📙 ✍یڪی از شهدای جوان دفاع از حریم اهل بیت (ع) است. ڪه ماجرای تا تنها ۴ماه به طول انجامید تا یڪی از شهدای نامی این جنگ باشد. متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تڪ پسر خانواده است. مجید از ڪودڪی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریڪ شیطنت‌هایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یڪ خواهر داد. خانم قربان‌خانی درباره به دنیا آمدن «عطیه» خواهر ڪوچڪ مجید می‌گوید: «مجید خیلی داداش دوست داشت. به بچه‌هایی هم ڪه برادر داشتند خیلی حسودی می‌ڪرد و می‌گفت چرا من برادر ندارم. دختر دومم «عطیه» نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمی‌دانست دختر است و علیرضا صدایش می‌ڪرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش می‌کردیم؛ اما نمی‌شد ڪه اسم پسر روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی می‌گفت «عطیه» تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش می‌زد. آخرش هم‌ڪلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را ڪلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری ڪه از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط می‌نشستم تا درس بخواند؛ اما از سال بعد گفتم مجید من واقعاً خجالت می‌ڪشم به مدرسه بیایم. همین شد که دیگر مدرسه را هم گذاشت و نرفت؛ اما ذهنش خیلی خوب بود. هیچ شماره‌ای درگوشی ذخیره نڪرده بود. شماره هرڪی را می‌خواست از حفظ می‌گرفت.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 🌴📚🌼📚🌴
🌴📚🌴 📙 ✍مجید پسر شروشور محله است ڪه دوست دارد پلیس شود. دوست دارد بی‌سیم داشته باشد. دوست دارد قوی باشد تا هوای خانواده، محله و رفقایش را داشته باشد. مادر مجید می‌گوید: «همیشه دوست داشت پلیس شود. یڪ تابستان ڪلاس ڪاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود تمام بچه‌ها را تڪه‌تڪه کرده است. می‌گوید من ڪاراته می‌روم باید همه‌تان را بزنم. عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا می‌رود پز دایی‌های بسیجی‌اش را می داد .  چون تفنگ و بی‌سیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود. بعدها هم ڪه پایش به بسیج باز شد یڪی از دوستانش می‌گوید آن‌قدر عشق بی‌سیم بودڪه آخر یڪ بی‌سیم به مجید دادیم و گفتیم. این را بگیر دست از سر ما بردار (خنده) در بسیج هم از شوخی و شیطنت دست‌بردار نبود.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 🌴📚🌹📚🌴
🌴💎🌼💎🌴 📙 ✍سربازی رفتنش هم مثل مدرسه رفتنش عجیب بود همه اهل خانه مجید را داداش صدا می‌ڪنند. پدر، مادر، خواهرها وقتی می‌خواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید می‌چسبانند و خاطراتش را مرور می‌ڪنند. خاطرات روزهایی ڪه باید دفترچه سربازی را پر می‌ڪرد اما نمی‌خواست سربازی برود. مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: «با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم. گفتم نمی‌شود ڪه سربازی نرود. فرداڪه خواست ازدواج ڪند، حداقل سربازی رفته باشد. وقتی دید دفترچه سربازی را گرفته‌ام. گفت برای خودت گرفته‌ای! من نمی‌روم. با یڪ مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون ڪشیدیم و فرستادیم؛ اما مجید واقعاً خوش‌شانس بود. از شانس خوبش سربازی افتاد ڪهریزڪ ڪه یڪی از آشناهایمان هم آنجا مسئول بود. مدرسه ڪم بود هرروز پادگان هم می‌رفتم. مجید ڪه نبود ڪلاً بی‌قرار می‌شدم. من حتی برای تولد مجید ڪیڪ تولد پادگان بردم. انگار نه انگار که سربازی است. آموزشی ڪه تمام شد دوباره نگران بودیم. دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد ڪه به خانه نزدیڪ بود. مجید هر جا می‌رفت همه‌چیز را روی سرش می‌گذاشت. مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یڪ ڪپی از آن برای خودش گرفته بود پدرش هرروز ڪه مجید را پادگان می‌رساند وقتی یڪ دور می‌زد وبرمی گشت خانه می‌دید ڪه پوتین‌های مجید دم خانه است شاڪی می‌شدڪه من خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی. مجید می‌خندید و می‌گفت: خب مرخصی رد ڪردم!» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 ⏪ ... 🌴📚🌼📚🌴
🌴💎🌼💎🌴 📙 ✍تا می‌خواهیم برای مجید گریه ڪنیم، خنده‌مان می‌گیرد داداش مجید شیرینی خانه است. شیرینی محله، حتی آوردن اسمش همه را می‌خنداند اشڪ‌هایشان را خشڪ می‌ڪند تا دوباره دورهم شیرین‌ڪاری‌های مجید را مرور ڪنند عطیه خواهر مجید درباره شوخ‌طبعی مجید می‌گوید:«نبودن مجید خیلی سخت است؛ اما مجید ڪاری با ما ڪرده ڪه تا از دوری و نبودنش بغض می‌ڪنیم و گریه می‌ڪنیم یاد شیطنت‌ها و شوخی‌هایش می‌افتیم و دوباره یڪدل سیر می‌خندیم. مجید ڪارهای جدی‌اش هم خنده‌دار بود. از مجید فیلمی داریم ڪه هم‌زمان ڪه با موبایلش بازی می‌ڪند برای هم‌رزم‌هایش ڪه هنوز زنده‌اند روضه‌های بعد از شهادتشان را می‌خواند همه یڪدل سیر می‌خندند و مجید برای همه روضه می‌خواند و شوخی می‌ڪند؛ اما آخرش اعصابش به هم می‌ریزد. مجید شب‌ها دیروقت می‌آمد وقتی می‌دید من خوابم محڪم با پشت دست روی پیشانی من می‌زد و بیدار می‌ڪرد این شوخی‌ها را با خودش همه‌جا هم می‌برد. مثلاً وقتی در ڪوچه دعوا می‌شد و می‌دید پلیس آمده. لپ طرفین دعوا را می‌کشید. لپ پلیس را هم می‌ڪشید و غائله را ختم می‌ڪرد. یڪ‌بار وقتی دید دعوا شده شیشه قلیانش را آورد و محڪم توی سرش خورد ڪرد همه ڪه نگاهش ڪردند خندید همین قصه را تمام ڪرد و دعوا تمام شد هرروز ڪه از ڪنار مغازه‌ها رد می‌شد با همه شوخی می‌ڪرد حالا ڪه نیست. همه به ما می‌گویند هنوز چشمشان به ڪوچه است ڪه بیاید و یڪ تیڪه‌ای بیندازد تا خستگی‌شان در برود.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 🌴📚🌼📚🌴
🌴💎🌹💎🌴 📙 مجید قربان‌خانی مجید سوزوڪی نیست ✍داستان مجید را بسیاری با «مجید سوزوڪی» اخراجی‌ها مقایسه ڪرده‌اند. پسر شروشور و لات مسلڪی ڪه پایش را به جبهه می‌گذارد و به‌یڪ‌باره متحول می‌شود؛ اما خواهر مجید می‌گوید مجید قربان‌خانی، مجید سوزوڪی نیست: «بااینڪه خودش از مجید اخراجی‌ها خوشش می‌آمد؛ اما نمی‌شود مجید ما را به مجید اخراجی‌ها نسبت داد. برای اینڪه مجید سوزوڪی به خاطر علاقه به یڪ دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بی‌بی زینب همه‌چیز را به‌یڪ‌باره رها ڪرد و رفت. از ڪار و ماشین تا محله‌ای ڪه روی حرف مجید حرف نمی‌زد. مجید سوزوڪی اخراجی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارڪ بود. هیچ‌کس جرات این را نداشت که به ماشین او دست بزند. همه می‌دانستند ماشین مجید است. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه این‌ها همه‌چیز را رها ڪرد و رفت.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 🌴📚🌼
# تقویم نجومی ، اسلامی. 👈 یکشنبه 👈30 اردیبهشت /ثور 1403 👈10 ذی القعده 1445 👈19 می 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🌕امروزروز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید و فروش. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅آغا نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✅فرستادن قاصد و نماینده. ✅قولنامه و قرارداد نوشتن. ✅حسابرسی اموال. ✅و مسافرت خوب است‌. 👼 مناسب زایمان و نوزاد هرگز در تنگنا و فقر قرار نگیرد. ان شاءالله. 🚘مسافرت :مسافرت بسیار پسندیده است. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج میزان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️امور ازدواجی خواستگاری و عقد. ✳️فروش جواهرات. ✳️اغاز درمان و معالجات. ✳️مباشرت. ✳️و خوردن دمنوش های دارویی خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب: فرزند حافظ قران گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث عزت و احترام می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث درد و الم می شود. 😴😴تعبیر خواب. خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 11 سوره مبارکه "هود علیه السلام" است. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات... و چنین استفاده میشود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و لیکن چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر فوق‌العاده زیبا از گل‌آرایی سقاخانه حضرت و پنجره فولاد 😍 ✨ساعتی قبل، حال و هوای مشهد
برکات نماز یکشنبه ذیقعده.mp3
8.51M
برکات نماز یکشنبه ذیقعده چه کسی اراده توبه دارد⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 آمدم ای شاه پناهم بده 🕊 آمده ام... آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده 🕌 ای حرمت... ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده 🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 (ع) ♨️امام رضا زمینه ساز گسترش تشیع در ایران 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شعر | محسن علیخانی
شکر خدا که مقصد من مشهدالرضاست روزی من زیارت ارباب آشناست دل می‌تپد به شوق زیارت هزار بار! تا مشهدالرضا فقط اذکار من «رضا»ست ارباب آشنا کرمش گُل نموده است ورنه زیارت حرمش سهم اغنیاست! ناشکری‌اش مگو که کرم خُلق و خوی اوست او میزبان خُرد و کلان، رعیت و گداست پیر و جوان به رأفت او دل سپرده‌اند آقای ما امامِ رضا معدن سخاست بر شعر من تو خرده مگیر ای فقیه دین! او بنده است یا نکند او خود خداست؟! مهمان‌نوازی و کرمش چون زبانزد است او را اگر «خدای کرم» خوانده‌ام، رواست! روزیِ خَلق دست رضا بوده از ازل! از ابتدای خلقت ما شکر او سزاست! رُکن و مقام و کعبه و اِحرام ما رضاست! سَعی صفا و مشعر و زمزم، رضای ماست! اصلا ببین رضایت حق در رضای اوست! اصلا کجا امام رضا از خدا جداست؟! هر کس مراد و مقصد او جای دیگریست شکر خدا که مقصد من مشهدالرضاست @MohsenAlikhanySher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان شاء الله برای رئیس جمهور و تیم همراه اتفاقی نیفتاده باشه.