#استاد_عباسی_ولدی ✨ پیدا نکردم... 🏔 رباب! تو مگر اصغرت را دوست نداشتی؟ داشتی. اصغرت شیرین نبود؟ چرا، شیرین تر از هر عسلی. بر تن خیال خویش ‏چه قدر لباس آرزو کرده بودی؟ خیلی.‏ پس چرا اینقدر صبوری رباب؟!‏ 🏔 برخی از ما آب و نانمان که پس و پیش می‌شود، پتک گلایه‌هایمان بالا می‌رود و روی سر همسرانمان فرود می‌آید. خوابمان، ‏استراحتمان که بالا و پایین می‌شود، زبان در دهانمان مار می‌شود و نیش می‌زند .‏.. ⛰ گشته‌ام در مقاتل معتبر، دنبال گلایه‌ای از تو بوده‌ام که پس از شهادت طفل شیرخواره‌ات به حسین علیه السلام گفته باشی. من ‏پیدا نکردم! چرا تو که آن جواهر نایابت را دادی، گلایه نکردی؟ ما چقدر با تو فاصله داریم؟ چرا اینقدر صبوری رباب؟!‏ 📚‏ در میان روضه‌هایت زندگی کردن خوش است #امام_حسین #محرم 🌧 باران باش (تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1422065903Cdac10fbf21

#کلام_آخرشب در معنای تلظی این طور آمده: زمانی که ماهی از آب دور می‌شود اندک زمانی که می‌گذرد دهانش را باز و بسته می‌کند بدون آنکه بدنش تکان بخورد نیرویش کم شده آن زمان اگر ماهی به آب برگردانده شود باز هم می‌میرد. تلظی، معنای دیگری هم دارد و آن آتش گرفتن است.  #امام_حسین یا #حسین #محرم 🌧 @baran_bash

سلام روزتون پر خیر و برکت رسیدیم به روز هفتم چله‌مون شهید هفتم: #شهید_عباسعلی_فتاحی یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر می‌خوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقی‌ها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی‌شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی‌ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی‌ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی‌ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی‌ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه‌ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حاج حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی می‌گفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند… #با_شهدا 🌧 @baran_bash

🎙مداحی میثم مطیعی تلظی مکن نازنینم تلظی مکن جان بابا مبادا که دشمن ببیند تکان خوردن شانه‌ام را 👌🏼بسیار سوزناک #امام_حسین #شب_هفتم #محرم 🌧 @baran_bash

به من ظلم نشده؟! دختر خانمی برای برنامه سمت خدا پیام میده و از حاج آقا ماندگاری می‌پرسه: من خیلی زشتم، آیا خدا به من ظلم نکرده؟ دیشــب توی هیات حاج آقا این مساله رو عنوان کردند و مثال‌های دیگه‌ای هم زدند و جوابش رو دادند،براتون ضبط کردم 😉 البته از اول اولش نیست، از اونجاییه که دارن مشکلات دیگه رو نام می‌برند. گوش بدید ان شاءالله براتون مفید باشه. 🎙 حاج آقا ماندگاری #محرم #امام_حسین 🌧 @baran_bash

بعضی مصادیق استقلال ۵. برنامه درسی برای اجرای برنامه‌های مدرسه با بچه‌ها همراهی کنید ولی بچه‌ها رو به خودتون وابسته نکنید. کارهای مدرسه چیا هستن؟ ✓گذاشتن برنامه درسی توی کیف ✓از خواب بیدار شدن ✓صبحانه خوردن ✓برگشتن از مدرسه ✓عوض کردن لباس ✓انجام دادن تکالیف اگه بچه‌تون که از ده سالگی هم عبور کرده ولی هنوز برای صبحانه خوردن به شما وابسته‌ست، بدونید اسم این کارتون کمک و محبت کردن نیست.❗️ بچه‌ها باید این جور کارها رو انجام بدن هرچند مثلا یک یا چند بار * برنامه‌شون رو اشتباه آماده کنن * یا دیر از خواب بیدار شن و دیر به مدرسه برسن * وقت نکنن صبحانه بخورن و گرسنه بمونن. و.... اگه ما همیشه بارشون رو به دوش بکشیم پس کی متوجه تبعات اشتباهشون بشن؟ توجه کنید: همراهی و گاهی کمک کردن بد نیست، وابسته کردن و همیشه کارها رو انجام دادن بده. #جلد10_من‌دیگرما 🌧 باران باش (تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1422065903Cdac10fbf21

. . 🍃هدیه شهید امروزمون رو فرستادین؟ #شهید_عباسعلی_فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بــود حــدود ۱۷ سال سن داشت. ســـال شصــت به شـــش زبان زنــده‌ دنیـــا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود. زمان جنگ اومد و گفت: مامان می‌خوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا می‌خوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم... این جمله آخر رو هزار بار بخونیم. ❗️اگه امام گفته برو عزیزم... ❗️اگه امام گفته برو عزیزم... ❗️اگه امام گفته برو عزیزم... مادر بخاطـــر حـرف نائب امام زمان تنها فرزندش رو تقدیم اسلام کرد. یه سوال بپرسم؟ از دست دادن تنها عزیزت سخت تره؟ یا اضــافه کــردن یه عزیــز به عزیــزات؟ پدرا❗️ مادرا❗️ جهاد ما سخت‌تره یا جهاد پدر و مادرای زمان جنگ؟ جهاد #فرزندآوری #امام_حسین #محرم 🌧 باران باش (تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1422065903Cdac10fbf21

#کلام_آخرشب و روضه را پدر یک شهید می‌فهمد، چقَدَر دل کندن از جوان سخت است... #امام_حسین #محرم 🌧 @baran_bash

سلام روزتون پر از نگاه پر مهـــــــر #امام_حسین رسیدیم به روز هشتم، روز جوان رعنای اباعبدالله... شهید هشتم: #شهید_ناصرالدین_باغانی 📌 بخشی از وصیت نامه شهید: اما شهادت چیست؟ ... آن هنگام که رزمنده ای مجاهد به سوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پا به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد؛ آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ شهادت خلــوت عاشــق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست آی آنانی که در زندان تن اسـیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که‌از درک‌قصه شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلطد و نام شهید به خود بگیرد؛ شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد شهید است و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید، شهید را می شناسید، وگرنه آئینه زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی‌کند که نمی‌کند. برخیزید و فکری به حال خود کنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهدا به حال شما غصه می‌خورند و از این در عجبند که چرا به فکر خود نیستید به خود آیید. زندان تن را بشکنید قفس را بشکنید و تا سرکوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید، برای ماندن در قفس این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید. پیرو امام باشید؛ نه در حرف؛ بلکه در عمل. گوش دل به سخنانش بسپرید و حرف‌هایش را بدون چون و چرا بپذیرید ... #با_شهدا 🌧 @baran_bash

🔍 بخشی از متن وصیت‌نامه #شهید_ناصرالدین_باغانی واقعا زیباست😢😢 صبح برای انتخاب یک قسمتش خیـــلی دو بــــه شـــک بـــــودم... #امام_حسین #محرم 🌧 @baran_bash

سلام، لینک شهدای چله‌مون رو بذارم براتون، که اگه کسی خواست راحت دسترسی داشته باشه! ⏬⏬ شهید نوید صفری شهید اکبر جزی شهید علی‌اصغر اتحادی شهید رضا پناهی شهید‌ محمود‌رضا‌ استاد‌نظری شهید عبدالمطلب اکبری شهید عباسعلی فتاحی شهید ناصرالدین باغانی شهید مصطفی صدرزاده شهید رضا اسماعیلی شهید جلال افشار شهید احمد علی نیری شهید جواد سیاوشی 🌧 @baran_bash

🎙 مداحی میثم مطیعی خدایا تو اینـــک گـــواهی که من میفرستم به میدان همه خاطرات خوشم را به سوز دل و چشم گریان رخش آینه دار زهرا قدوقامتش مثل حیدر سخن گفتنش،خَلق و خُلقش یکایـــک شبیــــه پَیمبــــر #محرم #امام_حسین #شب_هشتم 🌧 @baran_bash

به نظرم روضه حضرت علی اکبر از همه روضـــه ها ســـوزناک‌تره، حتـی از روضـــه حضرت علی اصغر... یا #امام_حسین 🏴 به حـــق اضطـــرارتون لحــظه شهادت علی اکبرتون، به جـــوونای ما یه نظـر ولایی بندازید، که یه نظر ولایی شما حلال مشکلاته 🥺 شما رو به بدن اربا اربای جوون رعناتـــون قســم، نذارید جوونی ما هــدر بره و لحظه جون دادن ببینیم دستمون خالیه.... 😭 شما رو به جمال نورانی جوون رعناتون، نســـل ما رو زیـاد و با برکـــت و از یاوران حضرت حجت قرار بدید... 😢 #محرم #شب_هشتم 🌧 @baran_bash

دوستان اگه موافق باشید، تا شنبه توی کانال کتاب‌خونی نداشته باشیم با هم حرف میزنیم نوحه گوش میدیم در مورد شهدا می‌خونیم فقط کتابخونی تعطیل باشه تا شنبه. عزاداری‌هاتون قبول 🏴 🌧 @baran_bash

هر سال #محرم که میشه یه سری سوال و شبهه تو فضای مجازی ایجاد میشه، هم بین مذهبی‌ها هم غیر مذهبی ها... گاهی یه نفر با سابقه مذهبی حتی یه مداح یا سخنران حرفایی میزنن که دو دستگی ایجاد میشه یه عده موافق و یه عده مخالف و یه عده هم کسایی که نمیدونن کی درست میگه... توی همه این موقعیت ها فکر می‌کنم ای کاش مردم کتاب حماسه حسینی شهید مطهری رو می‌خوندند 😞 اونوقت حرف‌های اشتباه هر کسی اونها رو به وجد نمیاورد... #امام_حسین 🌧 @baran_bash

یهو وسط هیئت و عزاداری حس کردم "باید" این پیام رو برای بابام بفرستم 🥺 #محرم #امام_حسین 🌧 @baran_bash

#کلام_آخرشب قتل او کار عمودِ آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت... #محرم #امام_حسین 🌧 @baran_bash

سلام تاسوعای حسینی تسلیت 🏴 شهید نهم: #شهید_مصطفی_صدرزاده 📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبــر انقــلاب از شهادت فرزندش در ظهر #تاسوعا: مصطفی سه سال داشت و آن روز طبق روال هر سال در خانه مادرم برای ظهر تاسوعا روضه انداخته بودند در مجلس روضه نشسته بودیم که یک دفعه خانمی در را باز کرد و هراسان گفت: موتوری زد بچه تان را کشت. من می‌دانستم که این بچه، بچه خودم است، چون مصطفی خیلی شیطنت داشت. حالم زیر و رو شد طوری که نشستم و نتوانستم تا دم در بروم همین که چشمم به کتیبه یا ابوالفضل العباس خورد گفتم: یا حضرت عباس مصطفی من را نگاه دار او را سربازت می‌کنم. این اتفاق دقیقا یک ربع قبل از ظهر تاسوعا افتاد این نذر چیزی بود بین خودم و خدای خودم حتی به پدرش هم نگفته بودم، اما برای سلامتی مصطفی هر سال روز تاسوعا شیر پخش می‌کردیم در روضه خانه مادرم. این ماجرا گذشت تا مصطفی ۱۷ ساله شد روزی پیش من آمد گفت: مامان یک هیئت بنا کردم خیلی خوشحال شدم و از او اسم هیئت را پرسیدم. مصطفی گفت: اسم هیئت ابوالفضل العباس است. من خیلی خوشحال شدم و اشک در چشمانم حلقه بست. آن موقع بود که ماجرای نذرم را برای پسرم تعریف کردم. ** مصطفی صدرزاده یک ربع قبل از اذان روز تاسوعا به شهادت رسید 😭😭😭 #محرم #امام_حسین 🌧 باران باش (تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1422065903Cdac10fbf21

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین... #محرم #تاسوعا #امام_حسین 🌧 @baran_bash