eitaa logo
باران 🌧 عشق و ثروت ✓ اشرف ملکوتی خواه
1.8هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
120 فایل
💯دنیا و آخرت خوب ساختنی ست نه یافتنی!! ☀️💫ای که مرا خوانده ای؛ راه نشانم بده! اشرف ملکوتی خواه هستم🦋 #مشاور_خانواده سفیر #عشق #ثروت💰 با کلی آموزش #رایگان در حوزه های توسعه فردی و خانوادگی اینجا زندگیت #متحول میشه🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقاجانمون 🖐🌹 🟢 آیت الله (ره) به شاگردان خود توصیه می کردند: 🔵 هر که از خانه بیرون می آیید، یک سلام به علیه السلام عرض کرده و یک حاجت♥️ بخواهید. 🌸🍃 🌹زمینه ساز ظهور باشیم 🖐🌹 •~🌼🍃🌼~• ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ 🆔 @baranbaranbb🍂⃟💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺خداوند بزرگترین سرمایه من است، رحمت خداوند با من است. هر چقدر ظاهر شرایط خوب نباشد من رحمت خدا را در آن خواهم دید او چه قصدی دارد چه برکتی در آن نهفته شده؟ 🔺من به خدایی که بر عالم حاکم است، ایمان دارم به عدالت او به مهربانی او به تدبیر او به گشایش هایش من به خدای مهربان و بخشنده ایمان دارم .... @baranbaranbb
اعجاز شکرگزاری9.mp3
2.09M
« اعجاز شکرگزاری 9» 🎙میثم نیکروش 🌹با تفکر بشنویم و عمل کنیم🙏😍 پیشنهاد دانلود👌👌 •~🌼🍃🌼~• ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ 🆔 @baranbaranbb🍂⃟💕 ☀️و ما را نجات خواهد داد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفاوت آدمها و انسان ها: آدم ها زنده هستند، انسان ها زندگی می‌کنند! آدم ها می‌شنوند، انسان ها گوش می ‌دهند! آدم ها می‌بینند، انسان ها عاشقانه نگاه می کنند! آدم ها در فکر خودشان هستند، انسان ها به دیگران هم فکر می ‌کنند! آدم ها میخواهند شاد باشند، انسان ها می ‌خواهند شاد کنند! آدم ها، اسم اشرف مخلوقات را دارند؛ انسان ها، اعمال اشرف مخلوقات را انجام می ‌دهند! آدم ها انتخاب کرده اند که آدم بمانند؛ انسان ها تغییر کردن را پذیرفته اند تا انسان شوند! آدم ها و انسان ها هردو انتخاب دارند، اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب با خودشان است. نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، انسان بودن خود نهایت بزرگیست... انتخاب شما چیست؟! می خواهید یک آدم معمولی باشید یا یک انسان...؟ @baranbaranbb
اعجاز شکرگزاری10.mp3
4.49M
« اعجاز شکرگزاری 10» 🎙میثم نیکروش 🌹با تفکر بشنویم و عمل کنیم🙏😍 پیشنهاد دانلود👌👌 •~🌼🍃🌼~• ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ 🆔 @baranbaranbb🍂⃟💕 ☀️و ما را نجات خواهد داد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 قدرت اعتماد به نفس! مدير شرکتي روي نيمکتي در پارک نشسته بود و سرش را بين دستانش گرفته بود و به اين فکر مي‌کرد که آيا مي‌تواند شرکتش را از ورشکستگي نجات دهد يا نه. بدهي شرکت خيلي زياد شده بود و راهي براي بيرون آمدن از اين وضعيت نداشت. طلبکارها دائماً پيگير طلب خود بودند. فروشندگان مواد اوليه هم تقاضاي پرداخت بر اساس قرارداهاي بسته شده را داشتند. ناگهان پيرمردي کنار او روي نيمکت نشست و گفت: «به نظر مياد خيلي ناراحتي.» بعد از شنيدن حرف‌هاي مدير، پيرمرد گفت: «من مي‌تونم کمکت کنم.» نام مدير را پرسيد و يک چک براي او نوشت و داد به دستش و گفت: «اين پول رو بگير. يک سال بعد همين موقع بيا اينجا و اون موقع مي‌توني پولي که بهت قرض دادم رو برگردوني.» بعد هم از آنجا دور شد. مدير شرکت در حال ورشکستگي، يک چک 500000 دلاري در دستش ديد که امضاء جان دي. راکفلر داشت، يکي از ثروتمندترين مردان روي زمين. با خود فکر کرد: «حالا مي‌تونم تمام مشکلات مالي شرکت رو در عرض چند ثانيه برطرف کنم.» اما تصميم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جاي امني نگه دارد. همين که مي‌دانست اين چک را دارد، اشتياق و توان تازه‌اي براي نجات شرکت پيدا کرد. توانست از طلبکاران براي پرداخت‌هاي عقب‌افتاده فرصت بگيرد. چند قرارداد جديد بست و چند سفارش فروش بزرگ دريافت کرد. در عرض چند ماه توانست تمام بدهي‌ها را تسويه کند و شرکت به سودآوري دوباره رسيد. دقيقاً يک سال بعد از اتفاقي که در پارک برايش پيش آمده بود، با چک نقد نشده به پارک رفت و روي همان نيمکت نشست. راکفلر آمد اما قبل از اينکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقيتش را براي او تعريف کند، پرستاري آمد و راکفلر را گرفت و فرياد زد: «گرفتمش!» بعد به مدير نگاه کرد و گفت: «اميدوارم شما را اذيت نکرده باشد. اين پيرمرد هميشه از آسايشگاه فرار مي‌کند و به مردم مي‌گويد که راکفلر است.» مدير تازه فهميد اين پول نبود که شرايط او را تغيير داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم براي نجات شرکت را به او داده بود. @baranbaranbb