eitaa logo
‌ ✒️ باران قلم ✒️
722 دنبال‌کننده
324 عکس
14 ویدیو
1 فایل
✅ با شاعران ✅ با ادیبان ✅ در مسیر نویسندگی 🌺 نَم‌نَم‌هایِ ذهن و دل را نیز اینجا می‌نگاریم تا با نگاهِ زیبای‌تان پیوند بخورد 🌺 مشتاق نظرات و آسمانِ نگاه‌تان هستم: @Aftabehazer
مشاهده در ایتا
دانلود
متاسفانه غرور بی‌جا و اطمینان‌خاطر از اینکه شکست غرب‌زده‌ها و پیروزی جبهه خودی حتمی است، باعث شده از هم‌اکنون اتوبوسی از کاندیدا‌های اصول‌گرا وارد صحنه شوند تا به رقابت با یکدیگر بپردازند. این امری خطرناک برای جبهه خودی انقلاب است... : http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=231808
🔹یک علت افسردگی یکی از علل روانشناختی افسردگی، نسیان و عدم درک صحیح نعمت‌های الهی است. یا به تعبیری دیگر، فراموشی لحظه‌ای داشته‌ها و یادآوری لحظه‌ای نداشته‌هاست. انسان‌هایی که در لحظه لحظه‌هایِ عمر خود تابلوی نداشته‌ها (که نداشتن بعضی چیزها در زندگی مسأله ای عادی و طبیعی است) را در جلوی دیدگانشان نصب کرده و دایم به آن خیره هستند؛ قدم به قدم خود را به پوچی و عدم نزدیک می‌کنند و درنتیجه این تصور افسردگی و روزگار تلخ پدید می‌آید؛ پس بهتر است گاهی! نه ببخشید؛ بلکه برای همیشه تابلوی اندیشه‌هایمان را عوض کنیم و برای لحظاتی هم که شده به داشته‌ها و داشته‌هامان فکر کنیم. آن وقت است که نشاط و سرزندگی مانند آبشاری روان بر زندگی خسته ما جاری خواهد شد. پیشنهاد: هرزگاهی نعمت‌هایمان را بشماریم و آن‌ها را روی برگه‌ای یادداشت نماییم و در صورت امکان و تمایل آن را تابلویی زیبا کنیم و بر دیوار اتاقمان نصب نماییم. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
با سلام ارسال مطالب کانال با درج و حفظ لینک آن بلامانع است. با تشکر. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔹نعمت حیات و علم آموزی (دین آموزی) تا زمانی که نعمت حیات برقرار است و روحِ انسان از انسان جدا نشده، فرصتِ آموختن و یادگیری است. علم آموزی و دین آموزی منحصر به قشر خاصی نیست. کاسب، کشاورز، مهندس، پزشک، شرکتی، دولتی، حتی روحانی و معلم هم باید در حال یادگیری باشند. فرصت محدود است و زمان به سرعت در حال گذر. هیچ روحی هم در این دنیا تا ابد به جسمِ خود وفادار نمانده. ✍️ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔹مسئول بازی یا مسئول تربیت؟ جذب نونهالان و نوجوانان به مسجد، و همت و برنامه‌ریزی برای رشد دینی-اجتماعی آنان، با نظر به وضعیت اسف‌بار و از هم‌گسیخته‌ی فرهنگی این روزهای جامعه، از سلاح‌های ارزنده و شمشیری بُران برای هر حرکت فرهنگی و اثرگذار در یک جامعه دینی است؛ که امروزه سردمداری چنین کار پسندیده و خداپسندانه‌‌ای را بچه‌های بسیجی و نیروهای متدین در مساجد سطح کشور بر عهده گرفته‌اند. فارغ از هرگونه قضاوتی راجع به روش‌ها و عملکردهای تربیتی‌ای که در مساجد و یا حتی مؤسسات فرهنگی صورت می‌پذیرد؛ سوالی بسیار مهم و راهگشا بر سر راه تمام مجموعه‌های تربیتی-فرهنگی به انتظار نشسته است؛ آن سؤال این است، که با گذر زمان و حجم کاریِ چنین مجموعه‌هایی گاهی دیده می‌شود که از دوزِ اثرگذاریِ فرهنگی و تربیتی این مجموعه‌ها کاسته و بر زمان بازی و سرگرمی نیرو‌ها افزوده شده، به نحوی که در سایه غفلت متولیان امر، مسئولان رده پایین‌تر دغدغه بسیاری برای گذراندن زمان‌های فراغت و سرگرمی بچه‌ها و چگونگی تغذیه آن‌ها بعد از این برنامه‌ها می‌گذارند. این در حالی است که این برنامه‌ها در حین انجام و حتی پس از انجام، فارغ از دیدگاه‌های تربیتیِ کارشناسانه و عملگرایانه هستند؛ بله، شاید برداشت‌هایی کلی از برآیند رفتارها و برنامه‌ها صورت بگیرد؛ اما آن دیدگاهی که بخواهد برداشتی همراه با بسترسازی اثرگذار، بعد از پایان برنامه‌ها داشته باشد متأسفانه در این مجموعه‌ها به ندرت یافت می‌شود. بنابراین همواره این خطر احساس می‌شود که مسئولان رده بالایی و رده پایینی در این مجموعه‌ها و یا مؤسسات، بیشتر از آن که مسئول تربیت و اثرگذاری تربیتی باشند، مسئول بازی و سرگرمی بچه‌هایی شوند که پس از گذراندن تفریحات خود نه پایبند مجموعه و نه قدمی در جهت رشد خود نهاده باشند. و البته روی سخن بیشتر به جانب مساجد است؛ چرا که شاید مجموعه‌هایی همچون موسسات و‌ مدارس به دلیل آن که لااقل در ظاهر، از متخصصان استفاده می‌کنند و یا عزم بر جذبِ چنین سوابق کارشناسانه‌ای دارند تا حدودی از این آسیب برکنار بمانند؛ اما در نهادی همچون مسجد به علت مردمی بودن و جهادی بودن نیروهای آن ممکن است از چنین خصوصیت و یا دقتی بی‌بهره بمانند، هر چند که نگارنده بر اخلاص و جهاد نیروهای بسیجی و مساجد که خود نیز عضو کوچکی از آنان است صحه می‌گذارد. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔹سلسله گفتارهای فرهنگی 🔹گفتار اول 🔸طرح چند سوال❓ دغدغه داشتن و دغدغه‌مندی آن هم در راه فرهنگ یک جامعه خصوصا اگر آن جامعه یک جامعه دینی باشد، کاری بس دشوار و توفیقی عظیم است که نصیب هر شخصی نمی‌شود. این که امروز فرهنگ‌سازی تمیز و تربیت اصیل از مهم‌ترین وظایف هر دین‌دوست و‌ هر جامعه‌دوستی می‌باشد تردیدی در آن نیست. اما اینکه فرهنگ‌سازی‌ها توسط چه کسانی و با چه اهدافی در جامعه صورت پذیرد جای تأمل و گفت‌وگو دارد. آیا فرهنگ‌سازی صرفا نیازمند «تخصص» است؟‌ و یا «عنصر معنویت» لازم و کافی برای فرهنگ سازی محسوب می‌شود؟ و یا طبق دیدگاهی، فقط نیازمند «هزینه‌ها و مبالغ هنگفت» صرفا برای تبلیغات فرهنگی است؟ اگر بخواهیم به صورت دقیق‌تری وارد بر پاسخ به این پرسش‌ها شویم باید به پرسشی عمیق‌تر و پر گفت‌وگوتر بپردازیم؛ و آن این است که اصلا فرهنگ چیست؟ و شامل چه ارکان و پایه‌هایی است؟ و دیدگاه‌های مختلف راجع به تعریف آن چیست؟ شاید اگر بتوانیم پاسخی مناسب برای پرسش آخر بیابیم، بسیار راحت‌تر و آسان‌تر بتوان به پاسخی مناسب برای پرسش‌های اولی دست یافت. ادامه دارد..... ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸سفارش حضرت رضا "علیه‌السلام" درباره روزهای پایانی ماه شعبان: ...در باقیمانده ماه شعبان این دعا را بسیار بخوان: «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ» خدایا! اگر تاکنون در این ماه، ما را نیامرزیده‌ای، در قسمت باقیمانده از این ماه، از ما درگذر! به درستى که حقّ تعالى در این ماه، به حرمت ماه مبارک رمضان بنده‌هاى بسیاری را از آتش جهنّم آزاد مى‌گرداند. 🔸وسائل الشیعه، ج10، ص301 @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹فوتبال با طعم رمضان 🎥 افطار بازیکنان فوتبال در جریان مسابقه 🔹بازیکنان آنکارا کوچیرنگوگو در دیدار روز گذشته سوپرلیگ ترکیه در اولین روز ماه مبارک رمضان در جریان مسابقه و پس از مصدومیت یک بازیکن، افطار کردند. @Farsna
🔹سحرها و سفرها سفر کردن یکی از نشانه‌های حرکت و امید است؛ حرکت به سوی آن‌‌چه می‌خواهی. سفر نه یک راه بی‌پایان، بلکه راهی پایان دار و پایان‌خواه است. سفرِ هدف‌دار سفری است که مقصد را می‌خواهد و دائم آن را می‌طلبد. اما چه مبدأهایی که به مقصد نرسید و چه مقصدهایی که مقصد نبود! و چه مبدأهایی که بی‌مقصد ماندند. در هر صورت، سفر را باید رفت؛ تا فهمید، و مقصد را باید یافت؛ تا دانست. هر سفری مبدئی دارد، بهترین مقصدها از بهترین مبدأها سرچشمه دارند؛ و البته مبدأ فقط مکان نیست، مبدأ گاهی دل است، گاهی یک تصمیم است، و گاهی یک زمان است. زمانی که خلوت است، در ظاهر رنگی تاریک و در باطن، روشن و روشن است. آری زمان، قطعه‌ای از خلقت است که اگر آن را دریافت، می‌توان از زمان به مقام رسید. سحر همان قطعه و خلقی است که اگر درک شود، تدارک خواهد شد، و اگر تدارک شود، حرکت آفرین است. سحرهایی که نگاه‌هایی به بالاها دارند؛ نه کسی هست که برایش صدا کنی و نه چشمی که به او نگاه کنی؛ بی‌ریا می‌نشینی و بی‌ریا میخواهی، و پایان است، آن‌چه می‌خواهی. سحرها آغاز مقصدهایی بزرگ‌اند که بزرگان می‌دانند.... بدان که سحرها آغاز سفرها شده، سفرهایی که تو را تا آسمان می‌رسانند و وقتی آسمان را دیدی دیگر زمین را نخواهی. بیا از مبدئی زمانی، به مسیری مقامی برسیم. نه اینکه مقام دنیا باشد که برای دیگران بگوییم؛ مقام خدایمان است که او را بجوییم. خدا در همین نزدیکی است؛ کافی است مبدأ و زمان را بشناسی. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸«باران قلم» جهت معرفی به دوستان و علاقه‌مندان 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام بر شهید کربلا: 🔸دوگانه‌های اخلاقی، بیگانه‌های اخلاقی اخلاق و اخلاق‌مداری از گزینه‌هایِ روی میزی است، که در دستگاه روحانیت هیچ‌ آن و هیچ‌گاه برداشتنی و کنارماندنی نیست و نخواهد بود. زی‌طلبگی همان اسم‌ِ رمزی است که بارها و بارها از السنه مبارک علما و مراجع بزرگوار شنیده شده، و همان موتور محرّک و آفتابی است که دیدنش و چشیدنش، مردمان زیادی با طرز تفکرهای گوناگون را، به سوی دین‌پسندی و دین‌خواهی سوق داده، و همان چیزی است که در گذشته‌های میانی عملش بود و حالا فقط گفتارش؛ و ای کاش توصیه‌ها و گفتارهای اخلاقی، فقط در گفتارهای اخلاقی باقی می‌ماند، ولی افسوس و صد افسوس که گفتارهای اخلاقی _در دستگاه معنویت_ با سرعت به سوی تناقض‌های اخلاقی می‌شتابد؛ تا آن‌جا که این دوگانه «سخن و عمل» در دید مردم و حتی طلبه‌ها نمایان است. «یادم می‌آید دو‌‌ سه روزی بود به دلیل کسالت و ضعف جسمانی شدید در کلاس درس حاضر نشدم، وقتی به کلاس آمدم، پس از اطلاعِ استاد از جریان بیماری، ایشان در مقام کنایه شروع به نصیحت و داستان‌هایی از علمای سلف کردند، که آن علما با فلان احوالاتِ بیماری و مشکلات به کلاس می‌آمدند اما تو چرا.... با این‌که‌ حال جسمانی‌ام در آن چند روز بسیار ناگوار و نایِ رفتن هم نداشتم، با این توصیه روبرو شدم، از قضا استاد کلاس چند روز پس از این اتفاق، دو سه روزی به کلاس نیامدند؛ وقتی که ایشان تشریف‌فرما شدند، بچه‌های کلاس علت نبودن را جویا شدند، ایشان گفتند: چند روزی کسالتی عارض شد.»؛ و این نمونه‌ای بود از دوگانه‌های «سخن و عمل»، آن هم به سبکِ «آن‌چه عیان است چه حاجت به بیان است». اینکه چرا اخلاق و اخلاق‌مداری در حوزه‌های علمیه، آن هم در نگاه طلاب علوم دینی به انزوا کشیده شده، صد البته که دارای چراهای گوناگون و قابل بحث و بررسی است؛ اما قطع به یقین یکی از فرآیند‌های کاهشِ اخلاق‌مداری را بایستی در همین «تناقضات رفتاریِ حاضرانِ حوزوی» جست‌وجو نمود. گاهی انسان‌ها از آن‌چه می‌گویند و می‌جویند کمتراند، و این کمتر بودن نباید آنان را به بیشتر نشان دادن و بیشتر گفتن بکشاند؛ چرا که اگر بیش از آن‌چه هستیم بگوییم قطعا راه بی‌اخلاقی را می‌جوییم! به دلیل آن که اولین و ابتدایی‌ترین مسئله اخلاقی «صداقت» است؛ که ترجمه اصطلاحیِ صداقت، همان عدم تناقض در گفتار و عمل است. والسلام. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸دوگانه‌های اخلاقی، بیگانه‌های اخلاقی اخلاق و اخلاق‌مداری از گزینه‌هایِ روی میزی است، که در دستگاه روحانیت هیچ‌ آن و هیچ‌گاه برداشتنی و کنارماندنی نیست و نخواهد بود. زی‌طلبگی همان اسم‌ِ رمزی است که بارها و بارها از السنه مبارک علما و مراجع بزرگوار شنیده شده، و همان موتور محرّک و آفتابی است که دیدنش و چشیدنش، مردمان زیادی با طرز تفکرهای گوناگون را، به سوی دین‌پسندی و دین‌خواهی سوق داده، و همان چیزی است که در گذشته‌های میانی عملش بود و حالا فقط گفتارش؛ و ای کاش توصیه‌ها و گفتارهای اخلاقی، فقط در گفتارهای اخلاقی باقی می‌ماند، ولی افسوس و صد افسوس که گفتارهای اخلاقی _در دستگاه معنویت_ با سرعت به سوی تناقض‌های اخلاقی می‌شتابد؛ تا آن‌جا که این دوگانه «سخن و عمل» در دید مردم و حتی طلبه‌ها نمایان است. «یادم می‌آید دو‌‌ سه روزی بود به دلیل کسالت و ضعف جسمانی شدید در کلاس درس حاضر نشدم، وقتی به کلاس آمدم، پس از اطلاعِ استاد از جریان بیماری، ایشان در مقام کنایه شروع به نصیحت و داستان‌هایی از علمای سلف کردند، که آن علما با فلان احوالاتِ بیماری و مشکلات به کلاس می‌آمدند اما تو چرا.... با این‌که‌ حال جسمانی‌ام در آن چند روز بسیار ناگوار و نایِ رفتن هم نداشتم، با این توصیه روبرو شدم، از قضا استاد کلاس چند روز پس از این اتفاق، دو سه روزی به کلاس نیامدند؛ وقتی که ایشان تشریف‌فرما شدند، بچه‌های کلاس علت نبودن را جویا شدند، ایشان گفتند: چند روزی کسالتی عارض شد.»؛ و این نمونه‌ای بود از دوگانه‌های «سخن و عمل»، آن هم به سبکِ «آن‌چه عیان است چه حاجت به بیان است». اینکه چرا اخلاق و اخلاق‌مداری در حوزه‌های علمیه، آن هم در نگاه طلاب علوم دینی به انزوا کشیده شده، صد البته که دارای چراهای گوناگون و قابل بحث و بررسی است؛ اما قطع به یقین یکی از فرآیند‌های کاهشِ اخلاق‌مداری را بایستی در همین «تناقضات رفتاریِ حاضرانِ حوزوی» جست‌وجو نمود. گاهی انسان‌ها از آن‌چه می‌گویند و می‌جویند کمتراند، و این کمتر بودن نباید آنان را به بیشتر نشان دادن و بیشتر گفتن بکشاند؛ چرا که اگر بیش از آن‌چه هستیم بگوییم قطعا راه بی‌اخلاقی را می‌جوییم! به دلیل آن که اولین و ابتدایی‌ترین مسئله اخلاقی «صداقت» است؛ که ترجمه اصطلاحیِ صداقت، همان عدم تناقض در گفتار و عمل است. والسلام. ✍ علی کردانی @baraneghalam 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸