▪️در کار ما باش، حسین جان
بغض صحرای کربلا مرا پابرهنه کرده؛ پابرهنه و پیاده در راه عشق قدم میگذارم و دل به زینب میسپارم!
امان از دل زینب...
ای کاش، کاشهای ما واقعی میشد و «یا لیتنا کنا معک» را در شب عاشورا به پایت زمزمه میکردیم و اشکهای ما در آن شبی که بیعت برداشتی برای تو خون میچکید.
گودی قتلگاه، نفسهایمان را به شماره انداخته و لحظه وصالت امانمان را بریده و قصه «سری به نیزه بلند است در برابر زینب.....» آتشمان زده و خواب از چشمانمان ربوده است.
با غصه «العطش العطش» از دنیا سیر شدیم و هر چه در دنیا میخوریم از بیامامی و غم غیبت است!
امید فردایمان پناه توست، که پناه ما خدای توست.
دنیایی که تو را نخواهد دنیا نیست و دنیایی که تو را در تنهایی کربلا چنان کرد، جهنم باد!
حسین جان به جانِ مادرت خواهشهای ما را به قدمهای ما و قدمهای ما را به کربلا برسان.
شاید سال بعدی در کار نباشد؛ هماینک در کار ما باش؛ ای آقای شهیدان و ای آقای بهشت.
✍ علی کردانی
#دلنوشته
#زیارت
#به_سوی_حسین_علیهالسلام
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸ناگهان غوغا شدم
بیقطره دریا شدم و بیکشتی راهی دریای عشق؛ جانم برای تو میتپد و تپشهای قلبم فواره میزند.
نمیدانم چه شد؟!
ناگهان، ناگهانی شدم.
یاد تو تسلی خاطرم و قصه شما غصه سالهای من است.
هادی جان، هدایتم کن.
ای کاش به شما برسم پیش از آنکه به مرگ برسم.
روزی برای تو خواهم نوشت.
در آن روز از خدا میخواهم بهترین قلم را نصیبم گرداند.
☘دلنوشتهای برای امام هادی علیهالسلام
✍ علی کردانی
#دلنوشته
#امام_هادی_علیهالسلام
✍ باران قلم 🌧
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9