eitaa logo
‌ ✒️ باران قلم ✒️
685 دنبال‌کننده
322 عکس
14 ویدیو
1 فایل
🌺 چندی از نَم‌نَم‌هایِ ذهن و دل را اینجا می‌نگارم تا با نگاهِ زیبای‌تان پیوند بخورد 🌺 ✅ با شاعران ✅ با ادیبان ✅ در مسیر نویسندگی مشتاق نظرات و آسمانِ نگاه‌تان هستم: @Aftabehazer
مشاهده در ایتا
دانلود
درنگی بر درگذشت مهسا امینی؛ مرزبندی‌ و مطالبه‌گری 🔹ماجرای درگذشت خانم مهسا امینی باعث تاثر هم‌وطنانمان شده است؛ درباره این موضوع در ۲ سطح می‌توان تأمل کرد؛ نخست: «مصداق» خانم مهسا امینی است و دوم: مسائلی که حول و حوش آن شکل گرفته است. درباره بخش نخست،‌ یعنی این مصداق، نه باید مرعوب بود و نه اصطلاحاً ماله‌به‌دست. 🔹ارزش‌های جمهوری اسلامی آنقدر عظیم است که نیازی به پنهان‌کاری و محافظه‌کاری در این باره ندارد. به هر حال یک «انسان» بدون آنکه اسلحه‌ای به دست داشته باشد، در یک مرکز مربوط به نیروی انتظامی فوت کرده و ابهاماتی راجع به آن در افکار عمومی به وجود آمده است؛ جمهوری اسلامی که صدها نفر از بهترین جوانانش به عنوان مدافعان حرم در منطقه جنگیدند تا زنان و کودکان از مذاهب و قومیت‌های مختلف، از اهل سنت گرفته تا شیعه و حتی ایزدی‌هایی که به حجاب و اسلام قائل نیستند، اسیر و رنج‌کش آدم‌کش‌های به ظاهر‌مسلمان داعشی و طرفداران آمریکایی و سعودی‌اش نشوند، قاعدتاً جلودار مطالبه بررسی دقیق فوت خانم امینی است و در این بین هیچ عبارت و اصطلاحی از بدحجاب تا شل‌حجاب و هنجارشکن و ریاکاری رسانه داعشی اینترنشنال و امثالهم نمی‌تواند مانعی از رسیدگی به این مسئله انسانی باشد. که اگر بود، جوان واقعاً حزب‌اللهی، جان خود را سپر ایزدی‌ها و مسیحی‌ها نمی‌کرد؛ ولی کرد. 🔹بنابراین آنها که تصور می‌کنند با عباراتی مثل بدحجاب، می‌توان چنین وظیفه‌ ذاتی و قطعی را جارو کرد و زیر فرش برد، هرچه باشند و هر ظاهری داشته باشند، انقلابی نیستند. 🔹اما در عین حال نباید «مرعوب» بود؛ مرعوب شدن می‌تواند دو جنس داشته باشد، نخست اینکه به شیوه رادیکال‌های آن سو، بدون بررسی کامل و دقیق، از همین ابتدا حکم کامل و قطعی صادر کنیم و دوم اینکه به خاطر غمِ مصداق، ارزش‌ها را منکر شویم. 🔹این موضوع امّا در سطح «مسئله»، همچون مصداقهای مختلف، میان جمهوری اسلامی و طرفدارانش با منتقدان و معاندانش مناقشات ومباحثاتی را پدید آورده است؛ مباحثاتی که از ۱- اصل گشت ارشاد، تا ۲- ورود انتظامی حکومت به حفظ ارزشها، تا ۳- اساسِ وظیفه حکومت‌ها در قبال ارزشها، تا ۴- مطلوب یا نامطلوب بودن جمهوری اسلامی، و حتی ۵- خود اسلام را می‌تواند شامل شود. در اینجا دو نوع مواجهه وجود دارد؛ در سطح تئوریک می‌توان درباره همه‌ی این ۵ موضوع و حتی اساساً اصل وجود خدا هم نشست و بحث کرد و چیز عجیبی نیست، اما آنگاه که به سطح «عمل» می‌رسد، قاعدتاً طرفداران جمهوری اسلامی با دیگران مرزبندی‌هایی دارند و این قابل کتمان و عدول نیست. 🔹طرفداران اصولی جمهوری اسلامی‌ به استدلال‌‌های متعدد می‌دانند و ابایی از گفتن آن ندارند که حکومت‌ها در قبال حفظ ارزشها و نرم‌های اجتماعی وظایف روشنی به عهده‌ دارند و در کنار همه کارهای فرهنگی، همچون همه‌جای دنیا ورود انتظامی به حفظ ارزشها بدیهی است؛ حتی حکومت‌های لیبرال و سکولار که ظاهراً عنوان می‌کنند طرفیتی در ارزشها ندارند-که در واقع دارند- باز هم از «حدود»ی مخافظت می‌کنند و برای این موضوع می‌توان مصداق‌های بسیاری ذکر کرد. 🔹بنابراین مرزگذاری عملی در این مسئله را نباید با محافظه‌کاری یکی دانست. با این حال، اینکه ورود انتظامی به حفظ ارزشها دقیقاً چه مصداقی دارد می‌تواند محل گفتگو باشد. آیا برخی رفتارها در گشت ارشاد مصداق درستی از عمل به این مسئله است؟ حتما‌ً باید در این باره باب گفتگوی اجتماعی و نخبگانی باز باشد. اینکه همه‌ی آن‌چیز که الان به عنوان «گشت ارشاد» مطرح است را آیه‌ی نازل درباره نحوه ورود انتظامی به حفظ نرم‌ها بگیریم، قاعدتاً نمی‌تواند درست باشد. 🔹در این باره گارد پلیس باید باز باشد؛ همچنانکه اصلِ مخالفت با وظیفه دولت‌ها در حفظ نرم‌ها، رویکردی رادیکال است و باید بر اساس آن مرزبندی کرد، عدم «روزآمدی» و «دقت‌نظر» در شیوه‌های مواجهه هم می‌تواند بی‌نتیجه باشد. نیروی انتظامی و دستگاه‌های دیگر، غیر از بررسی جدی و شفاف مصداق پیش آمده، باید رویکرد مثبتی در قبال گفتگوهای نخبگانی و اجتماعی در این باره داشته باشند و اگر برخی شیوه‌ها پاسخ مناسبی نداده، آن را تغییر دهد. @TasnimNews ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸یک مرگ و چند کشته! ✍ علی کردانی آشوب و آتش سناریوی این چند روز عوامل بیرونی و داخلی در خیابان‌ها بوده است؛ آشوب‌هایی که به بهانه کشته شدن دختری به‌نام مهسا امینی شکل گرفت. تردیدی نیست که پس از پایان یافتن اغتشاشات و احساسات مردمی پیرامون مسأله پیش‌آمده، بایستی در بستری آرام و منطقی به گفتمان‌های علمی و اجتماعی پرداخت؛ گفتمانی که در آن مبناها و کارکردهای میدانی مورد واکاوی قرار گرفته و نه تنها مسأله فعلیِ پلیس امنیت بلکه قانون‌ها و رویکردهای گوناگون در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی زیر ذره‌بین گفتمان‌های کارشناسی و نخبگانی قرار بگیرد؛ گفتما‌ن‌هایی که با حضور مسئولان مربوطه و صاحب‌نظران دیگر همراه باشد و نتایج آن در قانون و میدان اجرایی شود. باب گفت‌وگو و کرسی‌های آزاداندیشی در جامعه‌ای که گرگ‌های رسانه‌‌ای معاند در اطراف افکار مردم کمین کرده و مشاکل اقتصادی نیز هنوز به سر‌و‌سامان نرسیده و بالقوه ظرفیت التهاب و اغتشاش پیدا کرده است، هیچ‌گاه نباید بسته شود؛ چرا که گفت‌وگو‌های مردمی و کارشناسی با ضریب قابل قبول و نه نادر؛ موجب آرامش روانی جامعه شده و احساس حضور و توجه دادن به اندیشه‌های گوناگون را در مردم ایجاد می‌کند؛ البته گفت‌وگوی‌هایی که به‌‌آسانی از صدا‌و‌سیما مجوز پخش داشته باشد و با تمام صراحت و رُکی، اخلاق‌ها در آن مراعات شود که می‌توان به‌عنوان نمونه از پخش این‌ روزهای برنامه «شیوه» در شبکه چهار پیرامون مسأله گشت ارشاد و آینده ایران نام برد. فارغ از برگزاری گفتمان‌های مؤثر، کسانی که به بهانه مهسا امینی دست به اغتشاشات و آشوب‌های خیابانی زدند چه مدعا و مطالبه‌ای داشتند؟ مدعای ظاهری آن‌ها این بود که مهسا امینی به مرگ عادی از دنیا نرفته بلکه او را کشته‌اند. اما سوال بسیار مهمی در این‌جا مطرح می‌شود؛ به فرض که خانم امینی کشته شده باشد و مجریان قانون در مورد او خطا کرده باشند. _آیا راه‌حل و پاسخ یک کشته، چندین کشته است؟! _با فرض کشته شدن این خانم آیا برای ایراد به یک مجریِ ناشیِ قانون باید ناشی‌گری‌های قانونی کرد؟ یا باید همان مجری و همان مصداق مورد مؤاخذه قرار بگیرد؟! _در کجای دنیا برای مجازات یک نفر، به چندین نفر تعرض جانی می‌کنند؟! _در کجای دنیای برای مظلوم نشان دادن یک شخص به شیشه‌های اتوبوس سنگ می‌زنند؟! _آیا این مدل از مطالبه‌گری که در آن چادر از سر بانویی کشیده می‌شود و نیروی انتظامی به آتش کشیده شده و با جان او بازی می‌شود ننگ‌آور و شرم‌آور نیست؟! _و در یک کلام؛ در کجای دنیا برای اعتراض به یک قانون_آن هم قانونی که احتمال اشتباه مجری در آن وجود دارد_ بی‌قانونی را در پیش می‌گیرند؟ و برای اثبات مدعاشان به اموال عمومی و رفت‌وآمد روزانه مردم آسیب می‌زنند؟! طبق شواهدی که تاکنون ارائه شده ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ اما اگر در آینده نیز فرضیه‌ای غیر از مرگ طبیعی قوت بگیرد، باز هم دلیلی بر بی‌قانونی‌های خیابانی و اغتشاشات نخواهد بود. برای مطالبه‌گری یا اعتراض نسبت به یک قانون یا شیوه‌ اجرای آن، راه‌های منطقی و قانونی وجود دارد که متأسفانه برخی هم‌وطنان عزیزمان به آن راه‌ها توجه ندارند. ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9