eitaa logo
باران مهربانی
180 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
مولف ودبیر مجمع فعالان مردمی جمعیت شهرستان اسدآباد از استان همدان منصورعلی استواری فعال فرهنگی اجتماعی در حوزه خانواده ، ازدواج وجمعیت نویسنده کتاب آسیب های اجتماعی وده ها کتاب دیگر موسس ومدیر مسئول مجمع خیر ین ازدواج دیار سید جمال .عضو کانون بازنشستگان .
مشاهده در ایتا
دانلود
. اژدهايي خرسي را به چنگ آورده بود و مي‌خواست او را بكشد و بخورد. خرس فرياد مي‌كرد و كمك مي‌خواست، پهلواني رفت و خرس را از چنگِ اژدها نجات داد. خرس وقتي مهرباني آن پهلوان را ديد به پاي پهلوان افتاد و گفت: من خدمتگزار تو مي‌شوم و هر جا بروي با تو مي‌آيم. آن دو با هم رفتند تا اينكه به جايي رسيدند. پهلوان خسته بود و مي‌خواست بخوابد. خرس گفت تو آسوده بخواب من نگهبان تو هستم. مردي از آنجا مي‌گذشت و از پهلوان پرسيد اين خرس با تو چه مي‌كند؟ پهلوان گفت: من او را نجات دادم و او دوست من شد. مرد گفت: به دوستي خرس دل مده كه از هزار دشمن بدتر است. پهلوان گفت: اين مرد حسود است. خرس دوست من است من به او كمك كردم او به من خيانت نمي‌كند. مرد گفت: دوستي و محبت ابلهان, آدم را مي‌فريبد. او را رها كن زيرا خطرناك است. پهلوان گفت: اي مرد، مرا رها كن تو حسود هستي. مرد گفت: دل من مي‌گويد كه اين خرس به تو زيان بزرگي مي‌زند. پهلوان مرد را دور كرد و سخن او را گوش نكرد و مرد رفت. پهلوان خوابيد مگسي بر صورت او مي‌نشست و خرس مگس را مي‌زد. باز مگس مي‌نشست. چند بار خرس مگس را زد اما مگس نمي‌رفت. خرس خشمناك شد و سنگ بزرگي از كوه برداشت و همينكه مگس روي صورت پهلوان نشست, خرس آن سنگ بزرگ را بر صورتِ پهلوان زد و سر مرد را خشخاش كرد! مهر آدم نادان مانند دوستي خرس است. دشمني و دوستي او يكي است. 🔸 دشمن دانا بلندت مي‌كند 🔸 بر زمينت مي‌زند نادانِ دوست 🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی سفیر سلامت باران مهربانی ✨ https://eitaa.com/baranmehrabani
🌿 ای که به هنگامِ درد راحتِ جانی مرا 🌸 وِی که به تلخی‌ِ فقر گنجِ روانی مرا 🌿 آنچه نبرده‌ست وَهم عقل ندیده‌ست و فهم 🌸 از تو به جانم رسید قبله از آنی مرا 🌿 از کرمت من به ناز می‌نگرم در بقا 🌸 کی بفریبد شها دولت فانی مرا؟ ✨باران مهربانی✨https://eitaa.com/baranmehrabani
📗 همسایه دوراندیش پیرمرد زرگری به دکان همسایه خود رفت و گفت: ترازویت را به من بده تا این خرده‌های طلا را وزن کنم. همسایه‌اش که مرد دور اندیشی بود گفت: ببخشید من غربال ندارم. پیرمرد گفت: من ترازو می‌‌خواهم و تو می‌گویی غربال نداری، مگر کر هستی؟ همسایه گفت: من کر نیستم، ولی درک کردم که تو با این دست‌های لرزان خود چون خواهی خرده‌های زر را به ترازو بریزی و وزن کنی مقداری از آن به زمین خواهی ریخت، آن وقت برای جمع‌ آوری آنها جارو خواهی خواست و بعد از آنکه زرها را با خاک جارو کردی آن وقت غربال لازم داری تا خاک آنها را بگیری، من هم از همین اول گفتم که غربال ندارم! ✨ هر که اول بنگرد پایانِ کار    ✨ اندر آخر، او نگردد شرمسار  🔸 برگرفته از مثنوی معنوی مولوی https://eitaa.com/baranmehrabani
گرچه هیچ نشانه نیست اندر وادی بسیار امیدهاست در نومیدی ای دل مَبُر امید که در روضه‌ی جان خرما دهی، ار نیز درخت بیدی https://eitaa.com/baranmehrabani
🌸 بی‌تو جانا قرار نتوانم کرد 🌿 احسان تو را شُمار نتوانم کرد 🌸 گر بر تن من شود زبان هر مویی 🌿 یک شُکرِ تو از هزار نتوانم کرد ✨ خدایا توفیقی نصیبمان کن که جز بندگان شاکر تو باشیم. 🙏🌸 سلامت یاریگر زندگی https://eitaa.com/baranmehrabani ✨ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
زِهی صبحی که او آید،    نشیند بر سر بالین تو چشم از خواب بگشایی، ببینی شاه شاهانی... صبح شنبه پر از خیر و برکت باشه براتون رفقا 🙏🌹 https://eitaa.com/baranmehrabani
🌸 خنده از لطفت حکایت می‌کند 🍀 ناله از قهرت شکایت می‌کند 🌸 این دو پیغام مخالف در جهان 🍀 از یکی دلبر روایت می‌کند ✨ ‌‌ https://eitaa.com/baranmehrabani✨