در مسیر بندگی 109
اگرت موعظهٔ عقل بماند در گوش
نبرندت ز ره راست بگفتاری چند
چه کنی پرسش تاریخ حوادث، پروین
ورقی چند سیه گشته ز کرداری چند
امام علی علیه السلام:
الْمَوَاعِظُ صِقَالُ النُّفُوسِ وَ جِلَاءُ الْقُلُوب
اندرزها صيقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.(غررالحکم)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 674
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
دیوان حافظ
يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
اى آنكه عمل اندك و ناچيز بندگان را مىپذيرى و از گناهكاران بسيار در مىگذرى از من هم اين عمل كم را بپذير و از گناهان بسيارم درگذر كه تو بسيار مهربان و آمرزنده اى
(دعای سحر ماه مبارک رمضان)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 673
ماهِ رمَضان آمد، اِی یارِ قَمَر سیما
بَربند سرِ سفره بُگشای ره بالا
مولوی
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :
شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّهُ فيهِ الحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مىافزايد و گناهان را پاك مىكند و آن ماه بركت است.
(بحار الانوار(ط-بیروت) ج93 ، ص340)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 675
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
امام علی علیه السلام :
ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی
هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی.
(نهج البلاغه خطبه 176)(شاعر:حافظ)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 676
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
طوبى لمن ظما او جاع لله اولئك الذين يشبعون يوم القيامة
خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شده اند. اينان در روز قيامت سير مىشوند.
وسائل الشيعه، ج 7 صفحه 299، حدیث2
(شاعر : حافظ)
@barayekhodaa
کسی که در گرمای شدید به خاطر رضای خداوند روزه بگیرد، و تشنه شود، خداوند هزار فرشته را موکّل او میکند تا صورتش را نوازش دهند و وی را بشارت دهند. تا این که وقتی افطار کرد خداوند به او میگوید: چقدر خوش است بو و رائحه تو! ملائکه من! شاهد باشید که من قطعا او را آمرزیدم.
امام جعفر صادق علیه السلام
مَنْ صَامَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَوْماً فِی شِدَّةِ الْحَرِّ فَأصَابَهُ ظَمَأٌ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ ألْفَ مَلَکٍ یَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ یُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ مَا أطْیَبَ رِیحَکَ وَ رَوْحَکَ مَلَائِکَتِی اشْهَدُوا أنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه.
- اصول کافی، ج۴، ص۶۴
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 677
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
رسول خدا فرمود: «خَدیجَةُ وَأیْنَ مِثْلُ خَدیجَةَ، صَدَّقَتْنی حِینَ کَذَّبَنی النَّاسُ وَوَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَأعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و کجاست مثل خدیجه علیها السلام؟ او مرا تصدیق کرد آن گاه که مردم مرا تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد.»
(سفینة البحار،ج1،ص 380 قاموس.الرجال،ج10، ص 432)(شاعر: حافظ)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 678
نفس چو محتاج شد روح به معراج شد
چون در زندان شکست جان بر جانان رسید.
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
قالَ اللّه ُ عزّوجلّ : لا أطَّلِعُ على قَلبِ عَبدٍ فأعْلَمُ مِنهُ حُبَّ الإخْلاصِ لِطاعَتي لِوَجْهي وابْتِغاءَ مَرْضاتي إلّا تَولّيتُ تَقويمَهُ وسياسَتَهُ .
خداوند عز و جل فرمايد : هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دريابم كه از روى اخلاص و براى خشنودى من طاعتم را به جا مى آورد ، اصلاح و تربيت او را خود به عهده گيرم.
بحار الأنوار : 85/136/16
(شاعر:مولوی)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 680
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
حافظ
مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ
هر كه خدا را بخواهد،از شما آغاز مي كند و هر كه بخواهد با حقيقت توحيد آشنا شود،از شما مي پذيرد و هر كه بخواهد رو به خدا كند، رو به شما مي آورد.
(زیارت جامعه کبیره)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 683
زان بتاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
پروین اعتصامی
الَّذِی لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَ لا یَزِیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ
او کسی است که گنجینه هایش نقصان نپذیرد، و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید.
دعای افتتاح
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 684
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
امام سجاد علیه السلام:
فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا وَغَمَّنَا وَأَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا وَلَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ وَالْحُرْمَةُ الْمَرْعِیَّةُ وَالْحَقُّ الْمَقْضِیُّ فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَیَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ
پس اینک ما با رمضان وداع مىکنیم، همچون وداع با کسى که جدایى از او بر ما سخت و ناگوار است و روى گردانیدن او از ما، موجب حزن و هراس است و بر ما لازم است که عهد محفوظ و حرمت شایسته رعایت و حق ادا شدنى او را نگاه داریم. پس اینک مىگوییم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا و اى عید دوستان خدا.
(صحیفه سجادیه دعای وداع با ماه مبارک رمضان)
(شاعر: علی اکبر لطیفیان)
@barayekhodaa
🌹✨🌹
حاج آقا عالی:
آیت الله مصباح چند سال پیش می گفت : من را به یک سمیناری در نیویورک دعوت کرده بودند، یک پیرمردی که اصالتا اصفهانی بود و در امریکا زندگی می کرد، آمد پیش من، خیلی ناراحت بود
گفت آقای مصباح خدا لعنت کند کسی را که من را فرستاد از جوانی به اینجا، و دارم اینجا زندگی میکنم، آقای مصباح بهش گفت برای چی؟
گفت : من چند شب قبل دیر وقت از محل کارم برگشتم خانه، ساعت ۱ نیمه شب بود، وقتی رفتم دیدم چراخ اتاق دخترم روشن است، گمان کردم تا این موقع شب دخترم بیدار است یک مریضی ای، دردی، چیزی دارد
رفتم بهش سر بزنم ، در را باز کردم عذر میخوام دیدم دخترم با یک وضعیت بسیار نامناسب با یک مرد آمریکایی ست، من خجالت کشیدم و سریع در را بستم اومدم بیرون.
چند لحظه بعد دخترم آمد بیرون، هرچه به دهنش می رسید نثار من کرد، هرچه فحش بلد بود به من داد، گفت: به تو چه مربوط که آمدی تو اتاق من؟!! گفتم دخترم من گمان کردم تو مریضی ، درد داری، پدرتم.. اومدم بهت سر بزنم.. گفت : غلط کردی ... اگر یک بار دیگه بخواهی تو کار من فضولی کنی، به پلیس زنگ می زنم که پدرم من را اذیت میکند، فضولی تو کار من را نکن
حاج آقا خدا لعنت کند کسی را که من را فرستاد جایی که دخترم در اختیار من نیست، اگر بعنوان یک پدر بخواهم برایش دلسوزی کنم میگوید: فضولی نکن.
@barayekhodaa
💐✨💐
حاج آقا عالی:
بچه هاتون رو امر به معروف و نهی از منکر بکنید، برادرا و خواهرای بزرگوار این مال یک فرهنگ بیگانه ای ست که دارند به ما تزریق می کنند که اگر بخواهید به فرزندانتان چیزی بگویید ، فضولی تو کار بچه ها است
به اسم فضولی دارند ما را منع می کنند، قرآن می گوید مومنین باید نسبت به یکدیگر مسئولیت داشته باشند و امر به معروف و نهی از منکر بکنند تا چه رسد به بچه ها!!!
@barayekhodaa
✨
حاج آقا عالی:
این صفت در هر کسی که باشد خداوند دوست دارد، کما اینکه آدم بیغیرت را ولو عابد باشد مبغوض میدارد و بدش میآید. در جلد ۹۷ بحارالانوار، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که قومی مشمول عذاب بود و دو ملک برای عذاب آن قوم فرستاده شدند. اینها وقتی نازل شدند، دیدند در آن قوم، مرد زاهد و عابدی است که دارد تضرع و مناجات میکند. از خداوند متعال پرسیدند: «آیا این هم جزو کسانی است که باید عذاب شود؟» پروردگار عالم فرمود: «کار خودتان را بکنید. وَ اِن ذلِکَ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهَهُ قَطُّ غَضَباً لِی: این آدمی است که به خاطر من اخم نکرده، هیچ جا خشم نداشته و به خاطر من هیچ جا غضب نکرده است. این را هم عذابش کنید. غیرت دینی نداشته است.»
@barayekhodaa
🍀✨🍀
حاج آقا عالی:
اومد پیش امام رضا علیه السلام گفت : آقا من فقیرم، اگه میشه یه کمکی به من بکنید، امام رضا علیه السلام یک سینی انبور جلوشون بود ، یک شاخه انگور برداشت بهش تعارف کرد
گفت انگور به چه کارم میاد؟ شکم زن و بچه ام گرسنه است، این انگور رو گذاشت تو سینی...
یه چند لحظه گذشت ، بنده خدای دیگه ای وارد اتاق شد و سلامی به امام رضا علیه السلام داد، حضرت یک دونه ی انگور بهش داد، برق خوشحالی تو چشمش
گفت آقا ممنونتم ، من دلم تنگ شده بود اومدم شمارو ببینم، شما چقدر کریمی...
حضرت یک شاخه انگور بهش داد، گفت آقا همون دونه انگور بسّه میرم توی یک کاسه ای می چکونم تا همه فامیل و اطرافیانم از اون بخورن تا متبرک بشن، شما چقدر بزرگواری...
حضرت سینی انگور را بهش داد ، گفت آقا من زبون تشکر ندارم زبانم لالِ ... من فقط اومده بودم شما رو ببینم شما داری اینجوری کرامت میکنی
حضرت فرمود یک چیزی بیارید میخوام بنویسم، فرمودند : باغ انگورم را بهش دادم، مرد گفت من زبانم لالِ نمیتونم تشکر کنم.
حضرت فرمود زمین های اطرافش را هم بهش بدید.
اون بنده خدایی که اول اومده بود نشسته بود یه مرتبه برآشفته شد که آقا این چه وضعیه، من فقیر بودم اون فقط دلش تنگ شده بود اومده بود شما رو ببینه، شما هی به این دادی،
حضرت زیر اون نوشته ای که باغ را بخشیده بود نوشت: "لَاِن شَکَرتُم لِاَزیدَنَّکُم و لَاِن کَفرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید"
حضرت فرمود من به تو یک شاخه انگور دادم قدر دانی نکردی من به اون یک دونه انگور دادم قدردانی کرد، و رسم خدا این است که اگر کسی قدردانش باشه بیشتر بکنه، من خواستم به سنت خدا عمل بکنم...
@barayekhodaa
✨💠✨
🎋 تعلقات شدید به دنیا 🎋
گاهی نیز عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است. اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد.
چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است. طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او.
یک کسی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید. پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری ؟ گفت بله. پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای ؟ گفت نه. فرمود به خاطر همین می ترسی چون به جان تو وابسته شده است.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 686
ای که در کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
امام مهدى عليه السلام :
إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى ءٌ مِن أخبارِكُم ؛
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175
(شاعر:حافظ)
@barayekhodaa
در مسیر بندگی 687
سرِّ قرآن بخوانده بود به دل
علم دو جهان ورا شده حاصل
خوانده در دین و ملک مختارش
هم دَرِ علم و هم علمدارش
خاتم اینجا بداد بر درِ راز
ملک آنجا عوض ستد با ناز
امام علی علیه السلام:
همْ مَوْضِع سِرِّهِ وَ لَجَأ أَمْرِهِ وَ عَیْبَة عِلْمِهِ وَ مَوْئِل حكْمِهِ وَ كهوف كتبِهِ وَ جِبَال دِینِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِه »
«عترت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) جایگاه اسرار خداوندى و پناهگاه فرمان الهى و مخزن علم خدا و مرجع احكام اسلامى و نگهبان كتاب هاى آسمانى و كوه هاى همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت (علیهم السّلام) پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت»
خطبه2 نهج البلاغه،ص44 ترجمه محمد دشتی
(شاعر:سنایی)
@barayekhodaa