#روایت_یزد:
کاروان لبیک مادران ایران شنبه ۵ اسفند به شهر دارالعباده، شهر قنات و قنوت و قناعت رسید
گویا شهدای یزدی برای یزد کفایت می کردند.
مادر شهید احمدی روشن و مادر شهید محمد خانی، پادرد و کمر درد را در بقچه پیچیدند و گذاشتند برای بعد از انتخابات و راهی یزد شدند.
در ابتدا به یکی از محلات قدیمی رفتیم که محل تولد آیت الله مدرسی بود،
بعد از کمی استراحت به سمت خانه مادر شهید دهقان حرکت کردیم
مادری که تنها فرزند، همسر و برادرش را تقدیم انقلاب کرده بود و حالا خانه اش شده بود سنگر مادران و همسران و خواهران شهدا
مادران شهدا یک به یک شهیدشان را معرفی کردند
مادر شهید احمدی روشن دست نوشتهای از تنها پسرش خواند. شهید افتخار کرده بود به راهی که انتخاب کرده، مبارزه با انحرافات تنها راه ماندن انقلاب و زنده ماندن راه شهداست.
« همه شهدا راهشان را خودشان انتخاب کردند. وظیفه ما فقط خیرات کردن برایشان نیست، باید راهشان را ادامه بدهیم و الآن ترغیب و شرکت در انتخابات ادامه دادن راه شهداست.»
مادر شهید محمدخانی ادامه جلسه را به دست گرفت. از شهیدش گفت و از همه خواست وظیفهشان را بشناسند و پا در رکاب کنند. انگار پیرزنها محکمتر راه میروند و جوان ترها سریعتر.
مادران عکس شهدایشان را زیر بغل زده، مصمم به سمت خانه و محلهشان بیرون میرفتند.
مقصد بعدی جلسه با رای اولیها بود
دخترانی که گوش جان سپرده بودند به صحبت های مادران شهدا
و حالا نقش خود را در این انتخابات پیدا کرده بودند و قرار بود هر کدام حلقه ای از این زنجیره باشند. تواصی کنند به حق و دوستانه رفتارهای ارزشمند اجتماعی مثل حضور موثر را بین همسن و سالانشان، تقویت کنند.
جلسه آخر، در امامزاده سید نصرالله برگزار شد، در کنار حرم امامزاده منتظر نگاه ویژه شهدا بودیم که خودشان به این حرکت برکت دهند.
✍: مهدیه دهقانپور و خانم عوض بخش
#لبیک_مادران_ایران
#ستاد_مردم_ایران
#پرونده_روایت_ویژه_انتخابات
https://eitaa.com/barayezeinab