eitaa logo
خوشنویسی «بربال ملائک»
253 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
114 فایل
بسم الله النور امام صادق(ع): "دل با نوشتن آرام میگیرد" 🕊اینجا قراره دریای دلمون با "خوش نویسی" آروم بگیره🕊 همسفری با ملائک نوش جان و نگاهتون❣️ آموزش فونت دستنویس مجازی سفارش خوشنویسی پذیرفته می شود ارتباط با من: @Montazer_313_R
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام او امشب کنار و اشک زلال تو آتش کشیده قلب مرا سوز تو ترین قصیده دیوان عاشقی می شوم که ببینم جمال تو تنها کنار دفتر شعری ورق ورق؛ پر می زنم به شوق با تو «دستم به میوه های نگاهت نمی رسد» فرصت بده که تا بپرم با دو بال تو سهم نگاه من نشدی قرص ماه نو؛ من قانعم به دیدن روی هلال تو رفتی و روزگار دلم رنگ شب شده؛ مشکی، سیاه، مثل همین رنگ خال تو آخر ربوده ای دل بیچاره را ولی... باشد، بماند، این دل غمدیده مال تو ترین بهانه شب های بی قرار کشتی مرا و خون دلم شد حلال تو 🦋 @barbalemalaek
از بوی یاس اوست، جنان آفریده شد او راز خلقت است و نهان آفریده شد هم کفو نور حیدر کرار ، فاطمه(س)  ست با این حساب مثل همان آفریده شد هفت آسمان چو ذره به خاک ره ش شدند تا چادرش تکاند و جهان آفریده شد از گندمی که روزی آدم نبود و نیست از روی لطفِ فاطمه(س) ، نان آفریده شد آب و گلاب و بوته یاس و دوا و درد؛ هر آنچه خواست مادرمان، آفریده شد بعد خدا و نام نبی(ص) ، «یاعلی(ع) » که گفت؛ حی علی الصلاه و اذان آفریده شد دست کبود فاطمه(س) از خاک کربلا؛ مشتی گزید و شیعه از آن آفریده شد قبل از « نفخت فیه...» خدا خنده زد به او؛ تا خنده کرد فاطمه(س) ، جان آفریده شد اصلا برای گفتن نام حسین ِ او؛ راهی به دل زدند و  دهان آفریده شد لب آفریده شد، عطش و اضطراب هم؛ او گریه کرد و اشک روان آفریده شد یک قطره اشک مادری اش، بر جهان چکید؛ از گریه های اوست،  امان آفریده شد 🦋 @barbalemalaek
بسم الله هر شب نگاه مضطرم تا آسمان ها می رود یاد امامم کرده ام در این لیالی بیشتر گنجینه ی عشق شما سرمایه دارم کرده است هرگز نبودم در پی مال و منالی بیشتر اصلا مرام شیعه نیست بی داغ و ماتم سر کند بر عاشقان واجب شده آشفته حالی بیشتر در سامرایت گم شده راز دل زار بقیع درگیر غربت می شوم در این حوالی بیشتر راه کرم از جاده ی چشمان تو خواهد گذشت محتاج لطفت گشته ام با دست خالی بیشتر 🦋 @barbalemalaek
آمدی جانم به قربانت، رضایم خنده کرد عمه معصومه به قربان قد رعنای تو.. جلوه جود خدا شأن نزول نام اوست.. خوش سلیقه بوده از اول ولی بابای تو..❤️ 🦋 @barbalemalaek
ای کاش بودی تا سر از این چاه بردارم غم را از این دل لحظه ای کوتاه بردارم ای کاش بودی تا کنار چای عشقت از سفره ات نان و خیال و ماه بردارم دستان گرمت را ندارم، چاره ای نیست؛ باید از این آتش کمی هم آه بردارم اشک تو آخر در گلم بوده ست، ممکن نیست؛ من دست از این دلشوره ی جانکاه بردارم سر می گذارم روی سنگ قبر سردت، یک لحظه چشمت وا کنی آنگاه بردارم من آرزو کردم ولی...ای کاش می شد؛ آن روز آخر را ز بهمن ماه بردارم 🦋 @barbalemalaek
🏴 دیدی آخر دخترم یک بار دیگر آمدم شوق دیدار تو باعث شدکه با سرآمدم " رقیه خاتون سلام الله علیها " 🏴 @barbalemalaek
🏴 یازده ساله پسر، قرص قمر، همچون ماه آه، لا حول و لا قوه الا بالله گر چه ابن الحسن ست، بوی حسینی دارد تار و پود و نفسش پر شده از ثارالله ....... بر عقیق بدنی حک شده است، عبدالله... 🏴 @barbalemalaek
🏴 یک قدم میرفت اما دو قدم بر می گشت رفته رفته پسر فاطمه(س) مضطر می گشت وسط صحبت او بود که یک تیر رسید زنده در خاطر او، سیلی مادر می گشت با چه رویی به سوی خیمه زنها برود آسمان دور سر زاده حیدر می گشت زیر چشمی نگهی سوی خیامش میکرد خیره بر حنجر صدپاره اصغر می گشت مثل پروانه ی پر سوخته غوغا میکرد دور قنداقه آن لاله احمر می گشت دیدن لاله ی شش ماهه خونین سخت است گریه اش باعث خندیدن لشگر می گشت مادری با خودش آرام زبان میگیرد کاش اصل و نسب حرمله ابتر می گشت چه نیازی به سه شعبه؟! که خدا میداند غنچه ام با نفس تیر تو پر پر می گشت تو که سیراب شدی از نم اشک پدرت قطره ای آب اگر بود چه بهتر می گشت نه سری مانده برایت نه بدن مادر جان نیزه دار آمد و دنبال همان سر می گشت 🏴 @barbalemalaek
🏴 "قل هو الله احد" را تو عزیزم، سندی گلشن عشق پدر را تو گل سرسبدی خلق پیغمبری ات معجزه ای دیگر شد  از "الف" گفتم و تا "یا"ی رشادت بلدی این شباهت که تو داری به پیمبر هیهات! جز تو دیگر به خداوند ندارد احدی حیدر کرب و بلایی و به من واجب شد؛ صد و ده مرتبه با عشق  تو گویم...«ولدی» 🏴 @barbalemalaek
🏴  یابن شبیب روضه ما پا گرفته است یابن شبیب روضه نفس را گرفته است یابن شبیب گر که شدی غرق شور و شین یابن شبیب روز و شبت فابک للحسین (ع) یابن شبیب زلف پریشان شنیده ای؟ یابن شبیب مصحف صدپاره دیده ای؟ یابن شبیب یوسف ما را دریده اند مانند کبش زنده سرش را بریده اند 🔺( "فانه ذبح کما یذبح الکبش" ) جد ما را مثل قربانی (گوسفند ) سربریدند یابن شبیب صحبت از کرب والبلاست این صید دست و پا زده در خون حسین ماست یابن شبیب جد مرا تشنه کشته اند با تیغ کند و ضربه ی صد دشنه کشته اند یابن شبیب جد من عریان رها شده جسمش به زیر سم ستوران رها شده یابن شبیب در دل گودال قتله گاه یابن شبیب مادرمان میکند نگاه یابن شبیب صحبت دشنام و ناسزاست راسی اسیر بازی دستان نیزه هاست یابن شبیب از غضب نیزه ها بخوان یابن شبیب از اثر چکمه ها بخوان راز "مرمل بالدماء" ش که رو شده این تن به دست نیزه کمی زیر و رو شده با تیر و تیغ و دشنه و با چکمه میزدند یابن شبیب بر دهنش نیزه میزدند گم شد میان هلهله "امن یجیب" او خندیده اند بر سر "شیب الخصیب" او یابن شبیب عمه ما هم اسیر شد با یک نگاه بر تن عریان چه پیر شد چشمش نظاره کرده گلوهای پاره را جسم به خون تپیده هجده ستاره را یابن شبیب روز و شبت غرق گریه باش هر شب اسیر غربت و داغ رقیه باش یابن شبیب روضه همین بس که فاطمه آمد کنار مضجع سردار علقمه یابن شبیب سینه ما غرق ماتم است یابن شبیب قاتل ما هم محرم است یابن شبیب روضه ما را به پا کن و... دائم برای قائم ما هم دعا کن و... 🏴 @barbalemalaek
🏴 زبان حال رأس نورانی اباعبدالله در خرابه شام دیدی آخر دخترم یک بار دیگر آمدم شوق دیدارِ تو باعث شد که با "سر" آمدم جان من، شیرین زبانی های خود از سر بگیر؛ طعم لبخند تو شیرین تر ز کوثر، آمدم قول دادم از سر نی تا بیایم پیش تو؛ بعد صد بار از نی افتادن من آخر آمدم همنشین عمه بودی در بلاها، دخترم! من هم از پیش سر خونین اکبر آمدم دیدم از بالای نی، سیلی فراوان خورده ای روضه ی مکشوفه ی غم های مادر، آمدم قدر یک شب هم شده ام ابیها گشته ای من پدر بودم که بر زانوی دختر آمدم گرد خاکستر بگیر از صورت بابای خود "ها" بر این آیینه ام کن،چون مکدر آمدم حک شده نام عدو ها روی پیشانی که من؛ دست به دست از ابتدا تا عمق لشگر آمدم غصه ی زخم لب و دندان بابا را مخور تا که دیدم آستین ها گشته معجر، آمدم مثل عمه لب بر این حلقوم پر خونم گذار بوسه میخواهم که با رگ های حنجر آمدم بغض در حلق تو بابا را پریشان می کند جان بابا چشم خود وا کن و بنگر، آمدم @barbalemalaek بربال ملائک 🕊