خدمت به جامـعه و تلاش برای بهتر
شدنش، یکی از مهمترین وظیفههای
هـر کدوم از ماسـت؛ و انجام کارهای
بزرگ، فقط با هـمـراهی و همافزایی
مـمـکن میشه؛ با جمـعشدنِ فکرها و
قلبها و دستها کنار هـم...
⁉️ولی روش درست جامعهسازی چیه؟
پس خودسازی کجای ماجرا قرار میگیره؟
کدومش مهمتره و باید در اولویت باشه؟
فـقـط بـعـد از پـیدا کردنِ جواب این
سـوالهـاسـت که میشه مـطـمـئن و
بیتردید و امـیدوار، کار دستهجمعیِ
فرهنگی-اجتماعی رو شروع کرد🤝
این کارِ دسـتهجمـعی، در هر سطحی
که باشه و در هر مجموعهی کوچیک
یا بـزرگـی که بـخواد انـجام بشه، یه
بـایـدها و نـبایـدهایی داره؛
نـمیشـه بـدون درککـردنِ وظـایـف
عمومی متقابل در تشکیلات، انتظار
داشت که افرادِ یک تشـکّل، هـمـیشه
و در هر شرایطی، با احترام کنار هم
فعالیت کنن، ارتباطهای موثر برقرار
کنن و اختلافها رو به درستی حل کنن!
و شکی نیست که یک مـدیـر هم بدون
اطلاع از اخلاق سازمانی و مدیـریتی،
نمیتونه تـوانـاییهاش در مدیریت رو
به بـهـتـرین شـکـل نشون بده و مسـیر
تشـکل رو هـمـوارتر کنه...!
برای فهمیدنِ هـمهی این جزئیات مـهـم،
میشه رفت سـراغ یه کـتاب خوب مثل
«اخلاق کار تشکیلاتی» که در ۱۱۷ صفحه، مـهـمترین لازمـهها و آداب و اخلاق کار
تـشـکـیلاتـی رو توضـیح میده، یه نگاه
کـلان و اجـتـماعی به اخـلاق داره و یه
منبع کـمحـجم و بهشدت کاربردیه برای
آموزش کار گروهی در مسیر هدفهای بزرگ...
فهرست کـتاب، گـویـاترین نـشونهی
کاربردی بودنشه؛ با دقت بخونیدش!
#معرفینامه #اخلاق_کار_تشکیلاتی
📚@bartarin_arezu
کلمه عرفان رو که گوگل کنی،
دروازهی یه دنـیای رمزآلود به
روت باز شـده؛
دنیایی که لابهلای اونهمه تاریکروشن
و راه و بیراهـهش، اگـه راه درســت رو
تشخیص بدی، قدم اول رو برای رسیدن
به گـمـشـدهی حـقـیـقی انسان برداشـتی!
اما توی اون دنیا، پـیدا کردن راه
روشـنی که مسافرا رو به مقصد
برسونه، به این راحتیا نیست!
بیراهههایی هست که ممـکـنه مسـافرِ
جستجوگر رو با سرعت نور ببره به
سمت تاریکیهایی که کمتر کسی
تـونـسـته ازشـون بـرگـرده...
ولی خب، برترینآرزو با یه منبع
نور قـوی اینجاست تا این دنیای
پر رمـز و راز رو، از دریچهی نـگاهِ
کـسـی بهت نـشـون بـده که خــیـلی
مـشــهــوره، امـا نـمـیشــنـاســیش!
راستش در واقع دلمون برای گپزدن
باهاتون تنگ شده بود؛ حتی در حد یه
قلب! که خب، همینجوری قلب پشت
قلب بود که به سمتمون روونه شد...
هم قلبا و هم عکساتون با کتابا و هم
هر جمله از حرفاتون، عزیزن برامون!
با توجه به پـیروزی قـلـبهای زرد،
فردا ظـهـر مراسم تنفیذ... نه یعنی
فردا ظهر بیاید که معرفیش کنیم
این راهگـشای رمـزشـکن رو!
📚@bartarin_arezu
«عرفان امین» در مقدمهی خودش،
یک بار برای همیشه، معنای عرفان و
انواعش -نظری و عملی- رو توضـیح
میده و مرزهای بین عـرفان و اخلاق
و تـصـوف رو مـشـخـص میکنه؛
اما رسالت اصلی این کتاب، پردهبرداشتن
از جنبهای از شخصیت رهبر انقلابه که
تا الان، ناگـفـته و ناشـنـیده مونده!
نویسندهی ریزبینِ عرفان امین، ذرهبین
به دست گرفـته و از لابهلای صحبتهای
کوتاه و بلندِ آیتاللّٰه خامنهای در سالهای
دور و نزدیک، نـگاه ایـشـون نسبت به
عرفان و سلوک الی اللّٰه رو استـخراج
کرده تا از یه زاویهی تازه به سـکّاندارِ
کشـتی انـقـلاب نـگاه کنیم.
فصل اول کـتاب، نظر رهـبر ایران در مورد
عـارفـان بزرگ رو واکاوی کرده؛ از شاعران
بـزرگی مثل مـولـوی و حـافـظ، تا عـارفـان
معاصر مثل آیتاللّٰه بهجت و عارفِ کامل،
آیتاللّٰه سـیّدعـلی قـاضـی؛ «سـرسلـسلهی
جـریان خـاصالـخاص نـجـف». این بخش
از کـتاب فـقـط به گفتن نظر ایشون اکـتفا
نکرده، بلکه رابطهی نزدیکشون با عارفان
هـمعـصـر ما رو هم روایت میکنه.
اما جـذبـهای که ما رو به فصل دومِ این
کتاب میکـشـونه، اول آشـنایی با نظر و
رابطهی مـقام مـعـظم رهـبـری با عـرفـان
نـظـری و عـمـلـیه و دوم، ســیـرابشـدنِ
روحمون از دیدگاه عمـیق و ناب ایشون
نسبت به عرفان...
در نهایت، کـتاب #عرفان_امین به پـنـج
پـیوسـت کاربردی و خاص ختم میشه،
مثل "عرفان امامخمـینی" و "نمونهای از
دستورات سلوکی بزرگان مکـتب عرفانی
نجف"؛ تا شـروعی باشه برای فهم بیشترِ
دنـیای عـرفـان و قـدم گذاشـتن در مسـیر
درسـتش... به امید رسیدن به بالاترین لذت!
#معرفینامه
📚@bartarin_arezu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین فرزند خانه وحی است،
نگین کانون ولایت!
و میدانی ولایت یعنی چه؟
ولایت برداشتهشدنِ تمام فاصلههاست،
بین عاشق و معشوق، بین عبد و مولی؛
تا آنجا که در برابر حضرت نـاز، آخرین
پـرده را هـم برانـدازی، تا آنجا که گـرد
مخلوقیت را از ساحت وجـود بتـکانی!
ولایت، نزدیکی است؛ آنچـنان نزدیکی
که او باشد و تو نباشی، آنچنان نزدیکی
که دوئیت از میان برود، او باشد و او،
عـشـق باشد و عـشـق!
اینچنین میشود که حسین، یکپارچه او
میشود؛ بدون هیچ خودنمایی... عالم را
هـمه نــور خــدا پر کرده است و حسـین،
چون از خویش عـبور کـرده است، غـرق
در اقـیانوس نور شده؛ و دیگر آنجاست
که حسین، حسین نیست،
حسین نــور خــداست...
کتاب #نور_خدا، صفحه ۲۴
📚@bartarin_arezu
امـروز ســوم مـحــرّمـه؛
دسـت در دسـتِ کـتـاب #نور_خدا ،
مهمونِ سهسالهی سیّدالشهدا بشیم؟
یه 🖤 بفرسـتید، بـبـیـنـیم چـند نـفر
هـمغـم و هـمدل داریم...
(پیشاپیش شرمنده که نمیتونیم
به هـمـهش تـکتـک جـواب بدیم)
یعنی ۸۰ نفر دلشون نمیخواد دردونهی
امامحسین علیهالسلام به باباش بگه که
«بابا، این شـیـعـهت به یاد من بوده،
براش دعا کن»؟
دمتون گرم که هـمـراهـید...
«غمِ رقـیّه، دلی پارهپاره میخواهد...»
به جاریِ رود که وصل شوی، عازم دریایی؛
خروشانِ رود، از تو قد و جثه نمیپرسد؛
هر چه هستی، تنها باید به حرکت و جریانش
دل بدهی. عشق، کارش بردن و رساندن است،
اگر بنا بود نرسی، دیگر خلقت عشق بیمعنا بود.
محک، اینجا قدر دلدادگی است، نه قدِ
جسـمانـگی؛ هر قدر که دلـدادهتر باشی،
به مقـصد نزدیکتری... برای همین است
که سهسالهی اباعبداللّٰه، میشود کلیددار
حرم دلدار؛
برای همین که درس بدهد: راه،
راه لحوق است؛ باید دل داد و ملحق شد...
کنارهها که ایستادند و نرفتند، باختند؛
آنها که با پای خود رفتند،
حجلهی فراق ساختند؛
آنها که گرفتار زلف یار شدند و
دل به دریای چشم محبوب دادند و
بیقرار جذبهی دلدار شدند،
تاختند و تاختند و تاختند...
فقط حواست باشد وقتی صحبتِ سهساله
میشود، یادت برود دخترها باباییاند..
اگر هم یادت نرفت، فراموش کن که
سر، روی نیزه بود و رقیّه، روی مركب...
اگر هم یادت نرفت، فراموش کن که سر را
به تنور خولی دادند، اما به آغوش رقیّه، نه...
اگر هم یادت نرفت، فراموش کن دختران یزید
در خواب بودند که پدرشان با خیزران به لبِ
بابای رقیّه زد...
فقط یک چیز را خوب به یادت باشد؛
عشقهای صورتی اگر با وصل، آرامآرام
فراموش میشوند، عـشـقهای سـرخ، با
وصال، خاموش نمیشوند؛ که تازه زبانه
میکشند، میسوزانند و از هرچه غیرِ
محبوب، پاک میکنند!
اگر خیلی دلداده باشی، آن قدر تو را پاک
میکنند که ناگاه از کنج خرابه پر میکشی؛
درست وقتی جسمت شبیه حضرت مادر شده، میروی و میروی و تماماً حسین میشوی...
آنوقت از تو، تنها خيال مناجاتهایی میماند
که شبها با پدر داشتی...
یکروز بودم یاسِ باغِ آرزویت؛
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را...
چند خطی که خوندید،
گـزیـدهای بود از کـتاب #نور_خدا ؛
روضهی سیویکم، «صـنوبرِ خمـیده».
این چند دقیقه سوگواری و هماندوهی،
قبول باشه از دلای غمزدهتون...
برای هم دعا کنیم!
بـرتـرینآرزو از مدتها پیش، به فکرِ
این تـابسـتون که با روزهای عـزاداری
امامحسین علیهالسلام همزمان شده،
بـوده؛ و برای هـمـراههای درجـهیک و
پایهش، یه برنامهی ویژه تدارک دیده...
ولی اول بگید حدستون چیه در موردش؟