eitaa logo
از ازل تا قیامت
300 دنبال‌کننده
129 عکس
134 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوالی که باعث فشار قبر میشود🌴 🍁 داستانك:  شهيد ثانى در كتاب الغيبه روايت كرده: هنگامى كه قوم بنى اسرائيل را فرا گرفت، براى طلب باران مناجات كرد. خداوند به موسى وحى فرمود: من دعاى تو و كسانى كه با تو هستند اجابت نمیكنم. چون در ميان شما هست كه كارش هميشه سخن چينى است. 🍂 عرض كرد: خداوندا، آن شخص كيست؟ معرفى كن تا از ميان خود بيرون كنيم. فرمود: اى موسى، مگر میشود من شما را از سخن چينى منع كنم و سخن چين باشم؟ پس بگو همه اينهايى كه در مصلا هستند كنند، تا من با آنها را سيراب كنم.    منبع :  الجواهر السنية-كليات حديث قدسى ،ص160 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسین علیه السلام 🌴 🍁 امام (علیه السلام) هرشب جمعه به که پدر و مادرش را به آورده ، با لبخند جواب می دهد: عالم زاهد و وارسته، مرحوم شیخ حسین بن شیخ قدس سره فرمود: در عالم رویا دیدم در حرم مطهر حضرت مشرف هستم و آن حضرت نیز در آنجا تشریف دارند. در این اثنا یک نفر عرب معدی ( دهاتی) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت کرد و حضرت نیز با جوابش دادند. فردای آن شب که شب بود، به حرم امام حسین مشرف شدم و در گوشه حرم توقف کردم، ناگهان آن عرب معدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد وچون مقابل ضریح مقدس رسید، بالبخند به آن حضرت سلام کرد! ولی حضرت سیدالشهدا را و مراقب آن جوان عرب بودم تا ازحرم خارج شد. به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام پرسیدم و تفصیل خواب خود را نیز برای او نقل کردم و سپس گفتم چه کرده ای؟ که با به تو جواب می دهند؟ جوان گفت: من و پیری دارم و در چند فرسخی زندگی می کنیم ، شبهای جمعه که برای زیارت می آمدم، یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می کردم و می آوردم و یک هفته هم مادرم را می آوردم. تا اینکه شب جمعه ای نوبت به بود، چون او را سوار بر الاغ کردم، مادرم گریه کرد و گفت: مرا هم باید ببری! شاید تا هفته ی دیگر نباشم. به مادرم گفتم امشب می بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذیرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم امام حسین ( علیه السلام) رسانیدم. چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سید الشهدا را و سلام کردم. آن بزرگوار نیز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال هر شب که به کربلا مشرف می شوم، حضرت امام ( علیه السلام) را می بینم و ایشان با جوابم را می دهند. منبع: آثار و برکات امام حسین ص 227 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسین علیه السلام 🌴 🍁 امام (علیه السلام) هرشب جمعه به که پدر و مادرش را به آورده ، با لبخند جواب می دهد: عالم زاهد و وارسته، مرحوم شیخ حسین بن شیخ قدس سره فرمود: در عالم رویا دیدم در حرم مطهر حضرت مشرف هستم و آن حضرت نیز در آنجا تشریف دارند. در این اثنا یک نفر عرب معدی ( دهاتی) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت کرد و حضرت نیز با جوابش دادند. فردای آن شب که شب بود، به حرم امام حسین مشرف شدم و در گوشه حرم توقف کردم، ناگهان آن عرب معدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد وچون مقابل ضریح مقدس رسید، بالبخند به آن حضرت سلام کرد! ولی حضرت سیدالشهدا را و مراقب آن جوان عرب بودم تا ازحرم خارج شد. به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام پرسیدم و تفصیل خواب خود را نیز برای او نقل کردم و سپس گفتم چه کرده ای؟ که با به تو جواب می دهند؟ جوان گفت: من و پیری دارم و در چند فرسخی زندگی می کنیم ، شبهای جمعه که برای زیارت می آمدم، یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می کردم و می آوردم و یک هفته هم مادرم را می آوردم. تا اینکه شب جمعه ای نوبت به بود، چون او را سوار بر الاغ کردم، مادرم گریه کرد و گفت: مرا هم باید ببری! شاید تا هفته ی دیگر نباشم. به مادرم گفتم امشب می بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذیرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم امام حسین ( علیه السلام) رسانیدم. چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سید الشهدا را و سلام کردم. آن بزرگوار نیز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال هر شب که به کربلا مشرف می شوم، حضرت امام ( علیه السلام) را می بینم و ایشان با جوابم را می دهند. منبع: آثار و برکات امام حسین ص 227 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat