eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
133 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مهلت ندادن 🌴 🍁 حضرت (علیه السلام) با مادرش (سلام الله علیه) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیه) برخاست تا بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (علیه السلام) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟. عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام. مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید عزرائیل گفت: در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیه) را قبض نمود. عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن. ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد. عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر قبرش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم. مریم (سلام الله علیه) فرمود: پسرم، را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد. عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی. مریم (سلام الله علیه) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید. عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟ مریم (سلام الله علیه) گفت: دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر.(1) منبع : (1)منهاج الشارعین - منهج 13، ص 591، عالم برزخ در چند قدمی ما، محمد محمدی اشتهاردی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَكَ الْمَوْتِ كَمَا يَبْعَثُ إِلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ هَوْلَ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ وَ بَيَّضَ وَجْهَهُ وَ كَانَ مَعَ حَمْزَةَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ . » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند ، ملک الموت ( ) را برای قبض روح او آن گونه می فرستد که برای فرستاده می شود و ترس از و را از او بر می دارد و رویش را می کند و او با حضرت سید الشهدا خواهد بود . »ⁿ 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ،روز در حالی [ به صحرای ] می آید که صورتش همچون شب می درخشد . 🍁« الا و من احب علیاً اثبت الله فی قلبه الحکمة و اجری علی لسانه الصَّواب و فتح الله علیه ابواب الرحمة » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند را در ثابت می کند و سخن را بر زبانش جاری می سازد و درهای را به رویش می گشاید . » 🍁« الا و من احب علیاً سمی فی السموات و الارض اسیر الله » بدانید هر کس (ع) را بدارد ، در آسمانها و زمین ، خدا نامیده می شود . » 🍁« الا و من احب علیاً ناداه ملک من تحت العرش یا عبد الله استأنف العمل فقد غفر الله لک الذنوب کلها » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، ای از زیر او را صدا زند : ای بنده خدا ، ( به فرامین الهی ) را از نو کن ؛ زیرا خداوند تمام را آمرزیده است . » 🍁« الا و من احب علیاً وضع علی رأسه تاج الملک و البس حلة الکرامة » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، بر سرش پادشاهی گذاشته می شود ، و لباس و بزرگواری بر او پوشیده می شود .» 🍁« الا و من احب عَلیّاً کتب له براءةٌ من النار و جواز علی الصراط و امن فی العذاب و لم ننشر له دیوان و لم ینصب له میزان و قیل له أدخل الجنة بلاحساح . » « آگاه باشید هر کس (ع) را بدارد ، برای او از جهنم و عبور از و از دوزخ نوشته می شود ، عملش گشوده نخواهد شد و کرداش نمی شود و به او گفته می شود : بدون به بهشت وارد شو . » 🍁« الا و من احب عَلیّاً صافحته الملائکة و زارته الانبیاء و قضی الله له کل حاجة » « آگاه باشید هر کس (ع) را بدارد ، با او دست می دهند و او را زیارت می کنند و تمام حاجتهایش را بر می آورد . » منبع: فضائل الشیعه :ح 1 و بحارالانوار ج : 7 ؛ ص : 221 و 222. ادامه دارد......🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴لحظه سخت جان دادن🌴 روزی نزد آمد، موسی پرسید: برای زیارتم آمده ای یا برای روحم؟ عزرائیل: برای روحت. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: در کار نیست. ‼️ (ع) به افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. به عزرائیل فرمود: «به موسی (ع) مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی (ع) نزد آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: «چه سفری؟» موسی (ع) گفت: «سفر » مادر گریه کرد. موسی (ع) نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، دست به دامن موسی زد و گریه کرد، دل موسی (ع) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد به موسی (ع) وحی کرد: «ای موسی! دل از آنجا بکن من از آن‌ها نگهداری می‌کنم و آن‌ها را در آغوش می‌پرورانم» دل موسی (ع) گرفت. 🍁به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از موسی: آیا از دهانی که بی واسطه با خدا گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از موسی: آیا از دستی که الواح را گرفته است؟ عزرائیل : از موسی: آیا از پایی که با آن به کوه برای مناجات با خدا رفته‌ام؟ نارنجی خوشبو به موسی داد، موسی آن را کرد و جان سپرد. به موسی (ع) گفتند: «یا أهوَنَ الأنبیاء مَوتاً کیفَ وَجَدتَ المَوتَ؛ ای کسی که در میان از همه مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی (ع) گفت: «کَشَاة تُسلَخُ و هِیَ حَیَّه؛ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.» منبع : مناهج الشارعین (علامه میرداماد)، ص 590 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat