eitaa logo
از ازل تا قیامت
300 دنبال‌کننده
129 عکس
132 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🌴 اعجاز این ضریح که همواره بی‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر نشسته‌ایم عمری‌ست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت نشسته‌ایم... 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🌴 اعجاز این ضریح که همواره بی‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر نشسته‌ایم عمری‌ست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت نشسته‌ایم... 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🌴 اعجاز این ضریح که همواره بی‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر نشسته‌ایم عمری‌ست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت نشسته‌ایم... 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁 پاسخ به «توهین توأم با دروغ» سخنگوی ستاد ملی کرونا به مردم قم... ❗️دفعه قبل که به به دروغ اهانت کردند، تودهانی محکمی نخوردند... ⁉️ آدمکش مردم قم هستند، یا آنهایی که داروهای WHO را روی مردم ما آزمایش کردند؟! ✊ ما مردم قم خواستار سخنگوی ستاد کرونا، به خاطر توهین به یک میلیون شهروند قمی هستیم... 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat