eitaa logo
از ازل تا قیامت
300 دنبال‌کننده
129 عکس
134 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 دستور امام (ع) براي عاشورایی🌴 🍁«روايتي از امام (ع) هست که در روز محرم به ابن‌شَبيب فرمودند: گرفته‌اي؟ امروز روزي است که زکريا گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر مي‌خواهيد روا شويد، امروز را روزه بگيريد. فرمودند: ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه می‌داشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريه‌اش (ع) را به شهادت رساندند، را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد. ابن‌شبيب! اگر مي خواهي بر کسي کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمان‌ها و زمين‌ها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خون‌خواهي کنند و شعارشان « الحسين» است. پدرم از جدم امام (ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد. در ادامه حضرت دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش است: ◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيد‌الشهدا(ع) کردي تا اشکت بر گونه‌ات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را مي‌بخشد. (اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نمي‌کند، بلکه به مؤمن مي‌دهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر نمي‌کند.) ◀️بعد دستور را فرمودند که اگر مي خواهي را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نمي‌تواند عبادت کند، بايد خودش را با يا ، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه است، برساند. ◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال مي‌شوي در غرفه‌هايي از ساکن شوي که در جوار اکرم(ص) باشي، قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن. ◀️در ادامه نيز دستور را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر مي‌خواهي از مثل ثواب کربلا بهره‌مند شوي، هر وقت را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو مي‌رسيدم. (اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب مي‌رسي. خداي متعال نيتش را به تو مي‌دهد، وفور نيت کارت را درست مي‌کند.) ◀️در مورد دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در در درجات ما باشي، غصه و شادي‌ات را از ما جدا نکن. آنجا که ما ، خوشحال باش و آنجا که ما داريم غصه‌دار باش. (البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نمي‌رسد، مقصود اين است که اگر مي‌خواهيد بين ما و شما در نباشد، اين‌گونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند. حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ما برساني. اگر کسي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور مي‌کند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به ما که سرچشمه‌اش ما است برسي.» منبع : 🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲‌محرم۹۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌳لطفا تا آخر بخوانید🌳 🍁بسیار زیبا🍁 خواب بودم، خواب دیدم مرده ام بی نهایت خسته و افسرده ام تا میان گور رفتم دل گرفت قبر کن لحد را گل گرفت روی من خروارها از بود وای، من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت سوره ی حمدی برایم خواند و رفت خسته بودم هیچ کس نشد زان میان یک تن خریدارم نشد نه ، نه شفیقی، نه کسی ترس بود و وحشت و دلواپسی ناله می کردم ولیکن بی جواب تشنه بودم، در پی یک جرعه آب آمدند از راه نزدم ملک تیره شد در پیش چشمانم فلک یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود لرزه بر اندام من افتاده بود هر دهنوی کردم سعی تا گویم جواب سدّ نطقم شد هراس و اضطراب از سکوتم آن دو گشته خشمگین رفت بالا گرزهای آتشین قبر من پر گشته بود از نار و دود بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر نام خود یک یک ببر گوئیا لب ها به هم چسبیده بود گوش گویا نامشان نشنیده بود نامهای خوبشان از یاد رفت وای، سعی و زحمتم بر باد رفت چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو کارهای نیک و زشتت را بگو هر چه می کردم به اعمالم نگاه کوله بارم بود مملو از گناه کارهای زشت من بسیار بود بر زبان آوردنش دشوار بود چاره ای جز لب فرو بستن نبود گرز آتش بر سرم آمد فرود عمق جانم از حرارت آب شد روحم از فرط الم بی تاب شد چون ملائک نا امید از من شدند حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه نامه تو باشد سیاه ما که ماموران حق داوریم پس تو را سوی جهنم می بریم دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود دست و پایم بسته در زنجیر بود نا امید از هرکجا و دل فکار می کشیدندم به خِفّت سوی نار ناگهان حق آغاز شد از جنان درهای باز شد آمد از تبار آسمان دیگران چون نجم و او چون کهکشان صورتش خورشید بود و غرق نور جام چشمانش پر از خمر طهور چشمهایش زندگانی می سرود درد را از قلب انسان می زدود بر سر خود شال سبزی بسته بود بر دلم مهرش عجب بنشسته بود کِی به زیبائی او گل می رسید پیش او یوسف خجالت می کشید دو ملک سر را به زیر انداختند بال خود را فرش راهش ساختند غرق حیرت داشتند این زمزمه آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز آمده گوئیا بهر شفاعت آمده سوی من آمد مرا شرمنده کرد مهربانانه به رویم خنده کرد گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع) من کجا و دیدن روی (ع) گفت: آزادش کنید این بنده را خانه آبادش کنید این بنده را اینکه این جا این چنین تنها شده کام او با من وا شده مادرش او را به زاده است گریه کرده بعد داده است خویش را در سوز عشقم آب کرد عکس من را بر دل خود قاب کرد بارها بر من محبت کرده است سینه اش را وقف هیئت کرده است سینه چاک آل بوده است چای ریز مجلس ما بوده است اسم من راز و نیازش بوده است تربتم مهر بوده است پرچم من را به دوشش می کشید پا در عزایم می دوید بهر به تن کرده کفن روز تاسوعا شده من اقتدا بر خواهرم نمود گاه میشد صورتش بهرم کبود تا به دنیا بود از من دم زده او غذای روضه ام را هم زده قلب او از ما لبریز بود پیش چشمش غیر ما ناچیز بود با در مجلس ما می نشست قلب او با روضه ی من می شکست حرمت ما را به دنیا پاس داشت ارتباطی تنگ با داشت اشک او با نام من می شد روان گریه در روضه نمی دادش امان بارها امیه کرده است خویش را نذر کرده است گریه کرده چون برای با خود او را نزد زهرا (س) می برم هرچه باشد او برایم بنده است او ، صاحبش شرمنده است در مرامم نیست او تنها شود باعث خوشحالی شود گرچه در ظاهر گنه کار است و بد قلب او بوی میدهد سختی کندن و هول بس بود بهرش به عنوان عقاب در قیامت و بویش می دهم پیش مردم می دهم آری آری، هرکه پا بست من است نامه ی او دست من است 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌳لطفا تا آخر بخوانید🌳 🍁بسیار زیبا🍁 خواب بودم، خواب دیدم مرده ام بی نهایت خسته و افسرده ام تا میان گور رفتم دل گرفت قبر کن لحد را گل گرفت روی من خروارها از بود وای، من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت سوره ی حمدی برایم خواند و رفت خسته بودم هیچ کس نشد زان میان یک تن خریدارم نشد نه ، نه شفیقی، نه کسی ترس بود و وحشت و دلواپسی ناله می کردم ولیکن بی جواب تشنه بودم، در پی یک جرعه آب آمدند از راه نزدم ملک تیره شد در پیش چشمانم فلک یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود لرزه بر اندام من افتاده بود هر دهنوی کردم سعی تا گویم جواب سدّ نطقم شد هراس و اضطراب از سکوتم آن دو گشته خشمگین رفت بالا گرزهای آتشین قبر من پر گشته بود از نار و دود بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر نام خود یک یک ببر گوئیا لب ها به هم چسبیده بود گوش گویا نامشان نشنیده بود نامهای خوبشان از یاد رفت وای، سعی و زحمتم بر باد رفت چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو کارهای نیک و زشتت را بگو هر چه می کردم به اعمالم نگاه کوله بارم بود مملو از گناه کارهای زشت من بسیار بود بر زبان آوردنش دشوار بود چاره ای جز لب فرو بستن نبود گرز آتش بر سرم آمد فرود عمق جانم از حرارت آب شد روحم از فرط الم بی تاب شد چون ملائک نا امید از من شدند حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه نامه تو باشد سیاه ما که ماموران حق داوریم پس تو را سوی جهنم می بریم دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود دست و پایم بسته در زنجیر بود نا امید از هرکجا و دل فکار می کشیدندم به خِفّت سوی نار ناگهان حق آغاز شد از جنان درهای باز شد آمد از تبار آسمان دیگران چون نجم و او چون کهکشان صورتش خورشید بود و غرق نور جام چشمانش پر از خمر طهور چشمهایش زندگانی می سرود درد را از قلب انسان می زدود بر سر خود شال سبزی بسته بود بر دلم مهرش عجب بنشسته بود کِی به زیبائی او گل می رسید پیش او یوسف خجالت می کشید دو ملک سر را به زیر انداختند بال خود را فرش راهش ساختند غرق حیرت داشتند این زمزمه آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز آمده گوئیا بهر شفاعت آمده سوی من آمد مرا شرمنده کرد مهربانانه به رویم خنده کرد گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع) من کجا و دیدن روی (ع) گفت: آزادش کنید این بنده را خانه آبادش کنید این بنده را اینکه این جا این چنین تنها شده کام او با من وا شده مادرش او را به زاده است گریه کرده بعد داده است خویش را در سوز عشقم آب کرد عکس من را بر دل خود قاب کرد بارها بر من محبت کرده است سینه اش را وقف هیئت کرده است سینه چاک آل بوده است چای ریز مجلس ما بوده است اسم من راز و نیازش بوده است تربتم مهر بوده است پرچم من را به دوشش می کشید پا در عزایم می دوید بهر به تن کرده کفن روز تاسوعا شده من اقتدا بر خواهرم نمود گاه میشد صورتش بهرم کبود تا به دنیا بود از من دم زده او غذای روضه ام را هم زده قلب او از ما لبریز بود پیش چشمش غیر ما ناچیز بود با در مجلس ما می نشست قلب او با روضه ی من می شکست حرمت ما را به دنیا پاس داشت ارتباطی تنگ با داشت اشک او با نام من می شد روان گریه در روضه نمی دادش امان بارها امیه کرده است خویش را نذر کرده است گریه کرده چون برای با خود او را نزد زهرا (س) می برم هرچه باشد او برایم بنده است او ، صاحبش شرمنده است در مرامم نیست او تنها شود باعث خوشحالی شود گرچه در ظاهر گنه کار است و بد قلب او بوی میدهد سختی کندن و هول بس بود بهرش به عنوان عقاب در قیامت و بویش می دهم پیش مردم می دهم آری آری، هرکه پا بست من است نامه ی او دست من است 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 دستور امام (ع) براي عاشورایی🌴 🍁«روايتي از امام (ع) هست که در روز محرم به ابن‌شَبيب فرمودند: گرفته‌اي؟ امروز روزي است که زکريا گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر مي‌خواهيد روا شويد، امروز را روزه بگيريد. فرمودند: ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه می‌داشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريه‌اش (ع) را به شهادت رساندند، را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد. ابن‌شبيب! اگر مي خواهي بر کسي کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمان‌ها و زمين‌ها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خون‌خواهي کنند و شعارشان « الحسين» است. پدرم از جدم امام (ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد. در ادامه حضرت دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش است: ◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيد‌الشهدا(ع) کردي تا اشکت بر گونه‌ات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را مي‌بخشد. (اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نمي‌کند، بلکه به مؤمن مي‌دهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر نمي‌کند.) ◀️بعد دستور را فرمودند که اگر مي خواهي را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نمي‌تواند عبادت کند، بايد خودش را با يا ، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه است، برساند. ◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال مي‌شوي در غرفه‌هايي از ساکن شوي که در جوار اکرم(ص) باشي، قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن. ◀️در ادامه نيز دستور را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر مي‌خواهي از مثل ثواب کربلا بهره‌مند شوي، هر وقت را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو مي‌رسيدم. (اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب مي‌رسي. خداي متعال نيتش را به تو مي‌دهد، وفور نيت کارت را درست مي‌کند.) ◀️در مورد دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در در درجات ما باشي، غصه و شادي‌ات را از ما جدا نکن. آنجا که ما ، خوشحال باش و آنجا که ما داريم غصه‌دار باش. (البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نمي‌رسد، مقصود اين است که اگر مي‌خواهيد بين ما و شما در نباشد، اين‌گونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند. حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ما برساني. اگر کسي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور مي‌کند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به ما که سرچشمه‌اش ما است برسي.» منبع : 🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲‌محرم۹۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 دستور امام (ع) براي عاشورایی🌴 🍁«روايتي از امام (ع) هست که در روز محرم به ابن‌شَبيب فرمودند: گرفته‌اي؟ امروز روزي است که زکريا گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر مي‌خواهيد روا شويد، امروز را روزه بگيريد. فرمودند: ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه می‌داشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريه‌اش (ع) را به شهادت رساندند، را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد. ابن‌شبيب! اگر مي خواهي بر کسي کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمان‌ها و زمين‌ها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خون‌خواهي کنند و شعارشان « الحسين» است. پدرم از جدم امام (ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد. در ادامه حضرت دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش است: ◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيد‌الشهدا(ع) کردي تا اشکت بر گونه‌ات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را مي‌بخشد. (اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نمي‌کند، بلکه به مؤمن مي‌دهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر نمي‌کند.) ◀️بعد دستور را فرمودند که اگر مي خواهي را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نمي‌تواند عبادت کند، بايد خودش را با يا ، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه است، برساند. ◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال مي‌شوي در غرفه‌هايي از ساکن شوي که در جوار اکرم(ص) باشي، قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن. ◀️در ادامه نيز دستور را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر مي‌خواهي از مثل ثواب کربلا بهره‌مند شوي، هر وقت را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو مي‌رسيدم. (اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب مي‌رسي. خداي متعال نيتش را به تو مي‌دهد، وفور نيت کارت را درست مي‌کند.) ◀️در مورد دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در در درجات ما باشي، غصه و شادي‌ات را از ما جدا نکن. آنجا که ما ، خوشحال باش و آنجا که ما داريم غصه‌دار باش. (البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نمي‌رسد، مقصود اين است که اگر مي‌خواهيد بين ما و شما در نباشد، اين‌گونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند. حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ما برساني. اگر کسي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور مي‌کند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به ما که سرچشمه‌اش ما است برسي.» منبع : 🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲‌محرم۹۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat