لحظههای آخر است!
و گویی:
برای آخرینبار است که...
باهم خلوت کردهاند!
من فکر میکنم:
مرد...
دستهای همسرش را...
آرامآرام نوازش میکند...
و حواسش هست...
تا دستش به زخمها نخورد!
انگار خاتون میخواهد چیزی بگوید!
گرچه...
از شدت جراحت...
نَفَس نمیآمده تا واژهها را...
درست و حسابی به کلمه تبدیل کند!
و باز فکر میکنم:
شمردهشمرده و...
کوتاهکوتاه سخن میگفته!
حتما حرف مهمی بوده که...
مولا، خود را نزدیکتر میبرد!
بگو فاطمهجان!
- یاعلی! سلام مرا...
تا روز قیامت به(شیعیانم) فرزندانم برسان!
...
من و تو را فرموده!
ما را فرزندِ خود خطاب کرده!
آن هم درست...
در لحظهی آخر!
جوابِ سلامش را چهطور بدهیم؟!
خیلی به این فکر میکنم!
#مخاطب_خاص
#فاطمیه
#ریحانه_النبی
@basfum
@bas_science