شعری زیبا از #علیرضا_قزوه
#کاسب_تحریم لم دادهست بر سجادهها
میخورد تا هفت پشت از لقمه آمادهها
اف به این #اصحاب_فتنه، تف به این #تکرار شوم
آن #سلبریتی جماعت، وین #مخنث_ماده_ها
دستشان با تولههای خرس در یک کاسه است
میزنم چون شیر امشب در صف وادادهها
باده پنهان خوردهاند و باده پنهان میکنند
نعرهاش باقیست، داد از مستی آن بادهها
روزگاری شد که در موج بلا افتاده است
با گرفتاران دنیا، کار ما آزادهها
آنکه از #دیوار میترساند مردم را کجاست؟
بازی جمعی #قرمساق است و مشتی سادهها!
تف به این #برجام و فرجام و به #تَکرار_دروغ
سوخت ایرانم به دستِ از #نفس_افتادهها
#شهریاری را شما تقدیم #دشمن کردهاید
#حاج_قاسم را شما کشتید! #آقازادهها!!
این وزیران و وکیلان نارسیده میروند
«شهریاری» فخر ایران است و «#فخری_زاده» ها
جادهها باز است و راه رستگاری بازتر
میرسد فردا سواری تازه از این جادهها
#نزنیم_میزنند
#شهید_فخری_زاده
#انتقام_سخت
@basaeer