#قسمتنهم
#قسمت
آقای استاد سوم، که همزمان با خانوم منشی دستش رو کشیده بود عقب، وقتی دید با خانم منشی دست دادم، فکر کرد تغییر نظر دادهام و دوباره دستش رو آورد جلو.
_ ببخشید..... خیلی عذر میخوام!.....
وقتی از اتاق میاومدیم بیرون بهت رو توی صورتشون دیدم و صدای خانوم منشی دوم رو شنیدم که میگفت:« اوه خدای من... چقدر پیچیده بود!»
اولین روزی که ساکن خوابگاه دانشجویی لکنال شدم. عجب خوابگاهی بود! خوشگل! یه سالن تلویزیون داشت که توش میز بیلیارد و فوتبالدستی هم بود و اگه جشنی بود، مثلاً تولد کسی، اونجا برگزار میشد.
سالن کنفرانس و اتاق مطالعه هم توی آشپزخونه بود.
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh