🔹تغییر آرایش انجمن حجتیه و خط امامی های دیروز
🖋سید علی موسوی
🔺1
حرف و حدیث در مورد انجمن حجتیه در کلیشه های دهه 60 باقی مانده است. همانطور که تلقی ها در مورد بیوت مرجعیت همین طور. جریان خط امامی در دهه 60 خط اول انتقاد به این دو جریان بودند. نماد بارز آن کتاب حزب قائدین زمان عمادالدین باقی است که با یک تیر هر دو نشان یعنی انجمن حجتیه و آیت الله خویی را نشانه می گیرد
🔺2
اما از ابتدای دهه 80 تغییرات قابل توجهی در دو طرف این طیف اتفا ق افتاد. در گذشته قالب عمومی ارتباط انجمن حجتیه همان جلسات مذهبی سنتی بود. به دلیل تمرکز بدنه انقلابی در فعالیت های سیاسی یا فعالیت های فرهنگی دارای بروز سیاسی، فضای ارتباط با بدنه متأثر از فضاهای اخلاقی و فرهنگی غرب تقریبا خالی شده بود. از سویی میل معنوی طیف گسترده ای از جوانان و نوجوانان دارای گرایش فرهنگی به ولنگاری غربی در کنار زاویه دید منفی نسبی این طیف به حاکمیت سیاسی ایران، فرصت خوبی برای یارگیری انجمن فراهم آورد. حاکمیت نیز فضایی را برای این جریان در این زمینه باز کرد. این جریان توانست در فضای معنوی و جلسات عمومی با استفاده از جذابیت های متعددی ، از میان این طیف از جوانان یارگیری کند. توسعه قدرت انجمن در انتهای دهه 80 باعث ایجاد محدودیت در این جنس فعالیت های این جماعت و از این رو انجمن به همان قالب سنتی ارتباط خود بازگشت اما یک تغییر اساسی در آن پدید آمده بود و آن شکل گرفتن نوعی رواداری در مقابل فضای مدرن فرهنگی. همان که امروزه به عنوان اسلام صورتی می شناسیم اما به شکلی کاملا ملایم. دیگر انتقاد انجمن حجتیه از نظام اسلامی این نبود که چرا وضع حجاب و ولنگاری جوانان این طور است . این بحث از نقطه حساسیت انجمن حذف شده و تنها بعد «ولایتی» آن باقی ماند
🔺3
از سوی دیگر اتصال کم رمق اصلاح طلبان با کارگزاران محافظه کار دولت هاشمی در این دهه تبدیل به یک بافت همگن شد و از سوی دیگر نوعی جدید از ایدئولوژی محافظه کار در مقابل انقلابی گری در این جریان شکل گرفت. طبعا این جریان سابقا خط امامی، روحانیت انقلابی را آلترناتیو خود می دید. از این رو به سمت ساخت زمینه ارتباطی با همان طیفی رفت که قبلا خود پرچم دشمنی با آنان را بلند کرده بود. نوع مناسبات اصلاح طلبان با انجمن حجتیه و بیوت مراجعی همچون آقای سیستانی و شبیری و ... حکایت از تغییر عمیقی در آرایش صحنه است
🔺4
با این همه قدرت مذهبی جریان اصلاح طلب و خط امامی، بر روی ظرفیت معنوی جوانان و نوجوانان دارای گرایش فرهنگی به ولنگاری غربی استوار است. تا وقتی بدنه مومن به نظام اسلامی، پروژه ارتباط خود با این بدنه را در قالب اسلام صورتی دنبال می کند، تنها در حال دادن پاس گل به رقبای خود است. خلأ واقعی معنوی، نیاز به جدی گرفتن «عرفان» در فعالیت فرهنگی جمهوری اسلامی دارد. عرفانی که همچنان متاع «ممنوعه» است. هرچند امام خمینی ره در سال 58 نتوانست تفسیر و محفل عمومی عرفانی اش را ادامه دهد، اما بحران معنوی اجتماعی، مطالبه تغییر مناسبت ما با این پدیده را می کند. پدیده ای که اگر «متاع حقیقی» در آن ارائه نشود، «متاع کاذب» بازار قاچاقش را پر خواهد کرد. ترس از بازار قاچاق نباید باعث بستن بازار حقیقی شود
#انجمن_منحرف_حجتیه
🇮🇷کانال بصائر رضوی
@basaerrazavi
سروش
splus.ir/basaerrazavi15