محکوم
دوستان ما (تأویل و وایو) تصمیم گرفتیم طی اقدامی مشترک تقدیمی بدیم بهتون. قراره با فهمیدن جریان این
ام بی تی آی میذارید دیگه مورمورم میشه
من نیستم
بای
محکوم
📪 پیام جدید 💬منم شوهر میخوام بیاد دستمو بگیره و از امتحانات نجاتم بدهعو به خوبی و خوشی خفتش کنم
یه حقیقت تلخی وجود داره که تو شوهر هم بکنی بازهم باید امتحان بدی و درس بخونی، با این تفاوت که فکرت درگیر اون تحفه هم هست بدتر گند میزنی امتحاناتو.
بیاید شوهر های نداشتهمون رو برای خودشون بخوایم 😔
بذار نظر خودم راجع به این قضیه بگم.
افراط پشت بندش تفریط میاره.
انگار یه روز تفکر غالب این بود که تنها جنس مسئول نسبت به حفظ عفت جامعه زنه.
یعنی زن باید مواظب باشه مرد با رفتار و پوشش اون تحریک نشه و حتی اگر زنی مقصر نباشه و مورد آزار قرار بگیره؛ انگشت اتهام به سمت اون نشونه میره.
این تفکریه که شما به هیچ وجه در صحبت های آدمهای بزرگ انقلاب مثل شهید بهشتی نمیبینیدش و من نمیدونم که از کجا اومده و حتی خودم چجوری بهش رسیدم، انگار یه سوغات کهنه از یه فرهنگه غلطه که نسل به نسل داره ضعیف تر از قبل منتقل میشه.
از این طرف تفکر مدرن میاد کاملا متضاد عمل میکنه، یعنی تنها جنس مسئول رو مرد میدونه، به این صورت که حتی اگر زنی تعمدا پوشش محرکی داشت بازهم مرد مسئول به کنترل خودشه.
حالا سوال اینجاست که آیا زن مسئول به حفظ پوشش برای حفظ عفت جامعه نیست؟
یا آیا واقعا مرد مسئول به کنترل خودش در برابر پوشش محرک زن نیست؟
پاسخ هردوشون مثبته، ولی چیزی که دو تفکر حذفش میکنن وظیفه توامان و متقابل دو جنسه.
یعنی هم زن موظفه پوشش کامل رو داشته باشه که مرد تحریک نشه.
هم مرد موظفه نگاه و رفتارش رو کنترل کنه که زن اذیت نشه.
در این حالته که اکثریت سالم جامعه به زندگیشون ادامه میدن و اقلیت مشکلدار هم به هدفشون نمیرسن یا کمتر میرسن.
ولی حداقلش اینه قشر غالب دوجنس که میخوان یه زندگی اجتماعی سالم رو داشته باشن کمتر در معرض محرک ها یا آزار جنسین.
بحث اصرار بر انکار نقش همزمان دوجنس برای حفظ جامعهست که تفکر سنتی جنس مرد و فمنیسم و تفکر مدرن جنس زن رو از این نقشه حذف میکنن.
چیزی که شما در تفکر اسلامی نمیبینید.
مجازی ترس آوار میکنه رو سر آدم.
هرکانالی رو که باز میکنی با یه دغدغه جدید، یه مشکل جدید، یه درد جدید روبرو میشی که مثل انگشت زغالی رو دیوار گچ خورده رد میندازه.
دوستداری فراموش کنی، ولی با خودت میگی فراموش کردن که چیزی از این مشکل کم نمیکنه، دوستداری یه کاری کنی ولی کاری از دستت برنمیاد. دلت میخواد بی تفاوت باشی و بگی میگذره ولی یه چیزی تو گوشت میگه بیخود میکنی بخوای بیتفاوت باشی.
وسط این همه اضطراب و ترس و مشکل و دغدغه،
من فقط نمیدونم.
نمیدونم چی بگم، چیکار کنم، چیکار نکنم حتی چجوری فکر کنم.
مجازی بدجوری زندگیامون به گند کشیده.
بدجوری