eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از شست و شوی گنبد منور رضوی در آستانه میلاد امام رضا(ع) ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 (الف) ✍حالا دیگر جز عربده های پر تملق پدر رجوی زده ام در مستی،دیگر صدایی به گوش نمیرسید. حتی دلسوزی های مادرانه ی تنها مسلمان ترسوی خانه مان،زنی که هیچ وقت برایم مهم نبود،اما انگار ناخودآگاهم،عادت کرده بود به نگرانی های ایرانی منشانه اش. روزها میگذشت و مادر بی صداتر از هروقت دیگر،خانه گردی میکرد. از اتاقش به آشپزخانه،از آشپزخانه به اتاقش،بدون حتی آوایی که جنس صدایش را به یادم آورد. با چادری سفید بر سر و تسبیحی در دست و سوالی که حالم را بهم میزد، او هنوز هم روی خدایش حساب میکرد؟ حالا دیگر معنای مرده ی متحرک را به عینه میدیدم. زنی که نه حرف میزد،نه گریه میکرد،نه میخندید و نه حتی زندگی فقط بود، با صورتی بی رنگ و بی حس و منی که در اوج انکار،نگرانش بودم. من دانیال را می پرستیدم،اما به مادر عادت کرده بودم. عادتی که اسمش را هر چه می گذاشتم جز دوست داشتن. آن روزها اسلام مانند موریانه،دیوارهای کاه گلی اطرافم را بلعیده بود و حالا من بودم و زمستانی سوزناک که استخوان خورد میکرد و من تمام لحظه هایم را به مرور عکسهای آن دوست مسلمان دانیال در ذهنم میگذراندم،تا انتقام خانه خرابی ام را از نفس به نفسش بگیرم اما دانیال را دیگر بی تقصیر نمیدانستم. اگر او نمیخواستم زندگیم مان حداقل،همان جهنم دلنشین سابق بود با همان مادرانه های زن ایرانیِ خانه مان. حالا دیگر قاعده ی تمام شده ی زندگیم را میدانستم. دانیالی که نبود.. و دوست مسلمانی که چهل دزد بغداد را شرمنده کرد و در این بین نگرانی ها و مهربانی های عثمان،پوزخند بر لبم می نشاند. مدتی گذشت با مستی های بی خبرانه پدر،سکوت آزار دهنده مادر،قهوه ها و ملاقات های عثمان. عثمانی که وقتی از شرایط و حالات مادر برایش گفتم با چشمانی نگران خواست تا برای معالجه نزد پزشک ببرمش و من خندیدم. عثمانی که وقتی با دردهای گاه و بی گاه معده ام مواجهه میشد،با نگرانی عصبی میشد که چرا بی اهمیت از کنار خودم میگذرم و من می خندیدم. عثمانی که یک مسلمان بود و عاشق چای و من متنفر از هر دو.. و او این را خوب میدانست ادامه دارد،،،، @khamenei_shohada 🌸 🍃❤️ 💐🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که زمین با او حرف زد... عالم عبث نیست... ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از گرفته، تا و ، تا و و ، و همه فاتحان گمنامِ نام‌داروــ...... 🌹 ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
✍رهبر انقلاب: وقتی مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم، دشمن پررو می‌شود. می‌گویند ایران در خلیج فارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلط ها! از آن طرف دنیا می‌آید رزمایش برگزار می‌کند؛ خب بروید همان خلیج خوک‌ها، اینجا چه می‌کنید!؟ خلیج فارس خانه‌ی ما است. جای حضور ملت ایران است. این‌طور باید باقدرت‌های زیاده‌خواه مواجه شد. ۹۵/۲/۱۳ ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مدیحه سرایی خادم (ع) در جوار حرم مطهر آن امام همام ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
در 12 تیرماه 1367، یک فروند هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در پرواز معمولی برنامه‏ ریزی شده 655، از بندرعباس به مقصد دبی در حالی که هنوز سقف پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود بر فراز آب‏های سرزمینی ایران و در آب‏های اطراف جزیره هنگام، به دلیل شلیک دو موشک از ناو آمریکایی وینسنس سقوط کرد و تمامی 290 نفر مسافر و خدمه آن به رسیدند ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
اما مگر گناه آنها چه بود ؟ 118 نفر از این مسافران بی‏گناه، زن و کودک بودند. همچنین 20 هندی، یک ایتالیایی، 6 پاکستانی، 13 نفر تبعه امارات و 6 یوگسلاو نیز در میان مسافران هواپیما دیده می‌شد. رئیس جمهور وقت آمریکا به فرمانده ناو وینسنس که موجب سقوط هواپیمای مسافربری ایران شده بود نشان افتخار داد و بر جنایت او مهر تأیید زد. این تناقض آشکار از عوام فریبی ریاکارانه دولت آمریکا و نیات شوم سردمداران این کشور خبر می‌‏داد.
*لبخند بزن بسیجی* بپرید بالا همه را جمع کرد داخل میدان صبحگاه و خودش ایستاد وسط؛ کوچک و بزرگ، پیر و جوان؛ یعنی با ما چه می خواست بکند؟ این اولین باری بود که تنبیه می شدیم. برخوردش هم طوری نبود که بشود حدس زد شوخی می کند. نگران بودیم؛ چون وضع با همیشه خیلی توفیر می کرد: به فرمان من! بپرید بالا. همه پریدیم بالا. گفت: نشد؛ بپرید بالا و تا نگفتم سه، نیایید پایین! که دوباره اخم ها یکی یکی باز شد و دیدیم او اگر بخواهد هم نمی تواند عصبانی شود. ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ @khamenei_shohada
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 (ب) آن شب بعد از خیابان گردی های اجباری با عثمان،به خانه برگشتم همان سکوت و همان تاریکی. برای خوردن لیوانی آّب به آشپزخانه رفتم که صدای باز و سپس کوبیده شدن در خانه بلندشد. پدر بود،مثل همیشه مست و دیوانه. خواستم به اتاقم بروم که صدایش بلند شد،کشدار و تهوع آور... - سااارا صبر کن ایستادم نگاهش کردم این مرد،اسمم را به خاطر داشت؟ تلو تلو خوران دور خودش میچرخید: - دختر چقدر خوشگل شدی کی انقدر بزرگ شدی؟ دست به سینه، تکیه زده به دیوار نگاهش کردم. این مرد چهار شانه و خالی شده از فرطه مصرف الکل،هیچ وقت برایم پدری نکرد. پس حق داشت که بزرگ شدنم را نبیند. جرعه ای دیگر از شیشه اش نوشید: - چقدر شبیه اون مادر عفریته ای،اما نه،نیستی. تو مثه من سازمانو دوس داری نه؟مث من عاشق مریم و رجوی هستی تمام عمرش را مدام در صورت خودش تف انداخت،سازمان قاتلی که برادر و آسایش و زندگی و زنو بچه اش را یک جا از او گرفت. دانیال چقدر شبیه این مرد بود قد بلند و هیکلی،او هم ما را به گروه و خدای قصابش فروخت. تعادل نداشت: - سارا امروز با چندتا از بچه های سازمان حرف زدم. میخوام هدیه ات کنم به رجوی بزرگ. دختر به این زیبایی،هدیه خوبی میتونه باشه،اونقدر خوب که شاید رجوی یه گوشه چشمی بهم بندازه. تهوع سراغم را گرفت،انگار شراکت در ناموس از اصول مردان این خانه بود. حالا حرفهای صوفی را بهتر باور میکردم،پدری که چوب حراج به زیبایی های دخترش بزند،باید پسری مثل دانیال داشته باشد. جملات صوفی در گوشم تکرار شد. جملاتی که از نقشه های دانیال برای رستگاریم در جهادنکاح میگفت انگار پدر قصد پیش دستی کردن را داشت. مست و گیج به سمتم می آمد و کریه میخندید. بی حرکت و سرد نگاهش کردم، چرا دختران مردی به نام پدر را دوست دارند؟ چه فرقی بود میان این مرد و عابران تا خرخره خورده ی کنار رودخانه؟ هر چه نزدیکتر میشد،گامی به عقب بر نمیداشتم. ترسی نمانده بود تا خرج آن لحظات کنم. سر تکان دادم و به سمت اتاقم رفتم که دستم را از پشت کشید: - کجا میری دختر صبر کن بذار دو کلمه اختلاط کنیم. باید واست از سازمان و وظایفت در مقابل رجوی بگم. اون تمام زندگیشو صرف رستگاری خلق کرده. خلق بی عاطفه، خلق قدرنشناس اما من مث بقیه نیستم تو رو،پاره تنمو بهش هدیه میدم... ⏪ @khamenei_shohada 🌸 🍃💖 💐🍃🌸
🌹تاریخ تولد 1355 🌹محل تولد : تبریز 💠يازده بهار بيشتر از عمر پربارش نگذشته بود كه رهسپار منطقه عملياتي بيت المقدس 2 گشت 💠 ابراهيم احمد پوري فعالي زمانيكه در منطقه عملياتي والفجر 1 در دماي 50 درجه در ساعت 12 ظهر مشغول جست و جوي پيكر پاك شهدا بود در تاريخ 7/4/1374 در فكه بر اثر انفجار نارنجك پوسيده‌اي به شهداي گلگون كفن جنگ تحميلي پيوست. پيكر معطر ابراهيم در حاليكه انگشتان دست و پاي راستش قطع شده بود, در گلزار شهداي وادي رحمت تبريز آرميد تا روحش در آسمانها به جست و جوي شهيدان اسلام برود. ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔰سرباز (عج) ابراهيم در اكثر مواقع لباس خاكي رنگ مي‌‌پوشيد و هميشه سعي داشت با لباس سپاه از پادگان خارج شود. آنقدر تواضع در وجودش بود كه حتي در پوشيدن لباس مراعات مي‌كرد. يك روز دژبان مقابل درب جلوي ما را گرفت و گفت:«برادر! چون شما سرباز هستيد, نمي‌توانيد از پادگان خارج شويد.» من فوراً در مقابل احمد پوري ايستادم و گفتم: «ايشان كارمند رسمي سپاه است, و ليكن لباس خاكي رنگ پوشيده است.» اما ابراهيم بدون آنكه ناراحت شده باشد, گفت: «ايشان راست مي‌گويند, من سربازم سرباز حضرت وليعصر (عج)». راوي:دوست شهيد  ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ @khamenei_shohada
29.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گناه کار نیاید آمدم ای شاه پناهم بده (ع) مبارکباد ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما فقیریم و رضا ضامن حج فقراست بارگاهش به خداقطعه‌ای ازعرش خداست🍃 ابر و بادومه و خورشید و فلک می گویند چشم واکن که جهان گوش به فرمان رضاست (ع) مبارکباد ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
سخت است براےمادر، جوان رعـنایش را خودش بدرقہ‌ے قربانگاه ڪند... ❣اما مادران درمڪتب امام حسـین(ع) گویند: ❣جوانم بہ فداےاباعـبـدالله ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
✅آمدن (ع) به خراسان، امید شیعیان را زنده کرد ✍رهبر انقلاب: بعد از حرکت حضرت رضا به ‌طرف ایران و آمدن به خراسان، یکى از اتّفاقاتى که افتاد همین [نفوذ ائمه] بود که شاید در محاسبات امام هشتم (ع) وجود داشته؛ چون قبل از آن، شیعه تَک‌وتوک همه‌ جا بودند امّا بی‌ارتباطِ به هم، ناامید، بدون اینکه هیچ چشم‌‌اندازى داشته باشند؛ سلطه‌‌ى حکومت خلفا هم که همه‌ جا بود. ۱۳۸۲/۲/۲۰ ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ @khamenei_shohada
✍ شهید کاظمی آرزوی پیرزن را برآورده کرد 🌹نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رومی گرفت. وقتی حاجی برا سر کشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو رفت...🌺 🌹یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر. می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده. بعد فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان. اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تا ديه رو پرداخت کنن. و اینجوری پسر پیرزن آزاد شده بود..🌺 📌خاطره ای از زندگی سرتیپ شهید احمد کاظمی🕊🌹 📚منبع: فصلنامه نگین ایران ، شماره ۱۶ ، صفحه ۲۷❤️ ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
@khstiker۷.attheme
124.4K
(ع) 📲 ♨️تم های زیبا و جذاب 💯 ایتایی زیباتر با تم های زیباو جذاب دنیای تم و استیکر http://eitaa.com/joinchat/3683975181Cd7403b6b80
🌺شهید علی هاشمی: 🔅مرگ می‌آید، ولی چه بهتر که خودمان به سراغ مرگ برویم در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلت بمیریم. سرلشکر 🌹 @khamenei_shohada
خوش آن روزي که مولا باز گردد انا المهدي طنين انداز گردد خدايا! پرچمش را باز گردان به زهرا، يوسفش را باز گردان همه عالم فداي تار مويش نگاه عالمي باشد به سويش به هستي قائم آل محمد(ص) اميد فاطمه برگرد، برگرد. @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین سخنرانی حاج احمد متوسلیان 🔹ما ثابت مى‏‌کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین‏‌هاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود. 🔘ڪانال اطلاعات سپاه سایبری http://eitaa.com/joinchat/3222732831C8c91699db1 ❌ برای خبرهای بیشتر کنید👆
روزهای بعد از تــو گذشت و می گذرند اما خودت بهتر میدانی چه بر ما گذشت و می گذرد داغت همیشه داغ است و سرد نخواهد شد تقصیر من نیست ، دلم نمی تواند تـو را فراموش کند .. فرمانده‌ شهید حاج 🌷 پادگان قدس کرمان/ ۱۳۵۹ ـــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada