eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
چہ زیبا یاران، پشت سرت صف ڪشیده اند گویی همچنان در #رڪاب #فرمانده آماده اند اما ایݧ بار شاید همـہ #
🕊🍂 🍂🕊 ✍ حاجی خیلی به بسیجی ها علاقه داشت. وقتی یکی از نمایندگان مجلس پیش اون اومد و گفت شنیدیم می خوای نماینده بشی، گفت : نه من هرگز همچین فکری نکردم. بنده یک بسیجی هستم و اگر مسئولین اجازه می دادند و فرماندهی را از دوش من بر می داشتند، من به عنوان یک بسیجی می رفتم توی سنگرها. نماینده گفت : خب اینجا هم درمجلس به تو احتیاج داریم. اما حاجی جواب داد: من دراین بیابانها و جبهه ها انسی پیدا کردمـ که به هیچ وجه حاضر نمیشم اونجارو ترک کنم بیایم نماینده شوم!!! سه ماه بعد شهید شد شادی روح شهدا 🌼🕊🌼🕊🌼🕊🌼 @khamenei_shohada
🌹 ادامه در پست بعد 👇👇 ـــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
از اوضاع سوریه با خبر بودم اما نمی دانستم می خواهد برود. عادت نداشت وقتی می خواهد جایی برود به من زود بگوید، معمولا می گذاشت نزدیک رفتن، خبر می داد. خیلی ناراحت بودم از رفتنش اما با خودم می گفتم :«شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود.!!» وقتی اینها را به خودش هم گفتم، خیلی خوشحال شد. دفعه اول تازمانیکه به تهران برگشت نمیدانستم زخمی شد.بعدازآمدنش خبردادند به بیمارستان رفته و حالش خوب شد. علی واقعا خیلی شجاع بود و تازه بعد از شهادتش دارم او را می شناسم. دفعه دوم که می خواست برود مخالفت کردم،اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب(س) و گفتم برو. گفت: «خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می دهی و می گویی برو.» همسر بعضی ها خبر نداشتند اما من می دانستم. 💢 روایت:همسر شهید ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
دیدم سرباز سوری رو سینش عکس حاج عمار رو چسبونده  ازش پرسیدم این کیه میشناسیش؟؟ گفت این حاج عمار خدا بیامرزه گفتم چرا عکس یه ایرانی رو روی سینت زدی گفت حاج عمار خیلی انسان درست و فرمانده شجاعی بود براش ایرانی و سوری و عراقی فرقی نداشت شب ها توی پست های شبانه  میومد پیش ما و با ما حرف می زد و ما رو تحویل می گرفت خیلی به ما احترام می گذاشت تو فرمانده ها مخصوصا فرمانده های سوری اصلا همچین رفتاری وجود نداره تا وقتی که اون بود هیچ کم و کسری نداشتیم یه بار تو عملیات یکی از بچه ها شهید شد و کسی جرأت نداشت بره جنازه شهید رو به عقب بیاره با اینکه اصلا اون شهید ایرانی نبود خودش رو به خطر انداخت و رفت تو دل دشمن و شهید ما رو به دوش انداخت و چند صد متر به عقب آورد... شهید شهدا را یاد کنیم باذکرصلوات