⭕ #اینو_میگن_آخوند
صبح اول وقت راه افتادیم.
مصطفی، #عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار #فشنگ تیر بار دور کمر، #قوت_قلب همه بود.
پیش مرگ های #کرد که در کنار ما با #دشمن می جنگیدند، چپ چپ به مصطفی نگاه می کردند!
باور نمی کردند او اهل #رزم و درگیری باشد!
#درگیری تاعصر ادامه داشت.
وقت برگشتن، #پیش_مرگ ها تحت تاثیر #شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند!
یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت :
اینو می گن #آخوند!
اینو می گن آخوند!
مصطفی می خندید.
دستی کشید به #سبیل های تا بناگوش آن #کاک مسلح و گفت:
اینو میگن #سیبیل!
اینو می گن سیبیل!
#شهید_حجت_الاسلام_مصطفی_ردانی_پور
📚 صبح
#روحمان_با_یادش_شاد