eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
#شهید_مجید_پازوکی در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عض
در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت بسیج در آمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت وی در طول حضورش در جنگ تحمیلی یکبار از ناحیه دست راست و بار دیگر از ناحیه شکم به سختی مجروح شد ولی همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد پس از پایان هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۶۹ منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین خاطرات رشادتهای او را به خاطر سپرد و دفاع همچنان برایش ادامه داشت و این سرباز امام خمینی(ره) با بیش از هفتاد ماه حضور در صحنه های نبرد و شرکت در بیست عملیات، را آوردگاه عشق خود کرده بود... وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در خیل در منطقه جنوب مشغول به پیدا کردن گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران زمین شد و در این راه سختیها و مرارتهای بسیاری را به جان خرید او پس از شهادت یار دیرینه اش مسئول گروه تفحص لشگر حضرت رسول(ص) شد و سرانجام در ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در منطقه به دلیل انفجار مین، به خیل یاران شهیدش پیوست. @khamenei_shohada
ای شهیـد ، دستـی بـر آر نفْس ما را هم تخریب کن تا معبرِ آسمان به ‌روی ما هم باز شود #شهید_علی_محمودوند #فرمـانده_گـروه_تفحص شهادت۲۲بهمن۱۳۷۹ فڪه #شبتون_شهدایی
#کلام_شهید ◈ فراموش نڪنید ڪه بزرگترین جهاد ، جهاد با نفس است . با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های شیطان بگریزید و به خدا بپیوندید. #جهاد_اکبر #شهید_علی_محمودوند شهدا را یاد کنید با #صلوات ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
بصیـــــــــرت
درود بر تو ای دلاور که به چشم انتظاری مادران و پدران زیادی پایان دادی و طعم دیدار را چشیدند #سالرو
مختصری از زندگی نامه این شهید بزرگوار: در سال 1378به عضویت رسمی سپاه شهید بروجردی درآمد و در همان سال هیئت یازینب(س) را تاسیس کرده وخود مداحی و میانداری آن را به عهده گرفت و بعد از مدتی توانست با پیگیری زیاد به گروه تفحص 27محمد رسول الله بپیوندد. یک بار براي برپا کردن نمايشگاه به شلمچه رفت و از همان زمان به مناطق جنگي علاقه مند شد. محمد بعد از اين در قالب اردوهاي هيات به منطقه می رفت و در آنجا با و آشنا شد. از آن پس اشتياق فراواني براي حضور در جمع بچه هاي داشت، و بالاخره با اصرار زياد توانست مسئولين را برای این امر راضي کند.. رفتن به مناطق، بعد از دوران جنگ اولش شور است، دومش شور است، اما سومش فدا کردن جان تو ميدان مين است… محمد در عرض دو سه هفته دوره آموزشي تخريب را گذراند… او خودش انتخاب کرد و زماني که تفحص در حال تعطيلي بود با سماجت و اصرار ماند و در 26 آذر ماه سال 80 در منطقه پاکسازي شده بر اثر انفجار مين والمري به همراه به شهادت رسيد و بعد از تشييع در محل سکونتش، او را در به خاک سپردند و سنگ يادبودش نیز در نزديکي مزار شهيد محمودوند قرار گرفت. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بصیـــــــــرت
#کلام_شهید ◈ فراموش نڪنید ڪه بزرگترین جهاد ، جهاد با نفس است . با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های
🌷 🌷 🌷🕊فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده با اخلاص گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) حاج علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ گرامی باد. ‍ 🌷🕊 ↙️ «بدانید تنها راهی که می‌توانید با آن برای خود افتخار جاویدان مهیا کنید اطاعت شما از ولایت فقیه است. فراموش نکنید که بزرگترین جهاد جهاد با نفس است. با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های شیطان بگریزید و به خدا بپیوندید.» http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
🌷 #شهید_علی_محمودوند 🌷 🌷🕊فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده با اخلاص گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص
🌷🕊 💠شهدای غواص💠 داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقه‌ای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛ اما عراقی‌ها اجازه عبور نمی‌دادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدت‌ها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخ‌ترین روز دوران تفحص بود ۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشم‌های همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود؛ بعثی‌ها این اسیران جنگی را زنده به گور کرده بودند پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. آنها ۴۶ شهید گمنام بودند در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛   انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدت‌های طولانی مونس من شده بود؛ هر وقت کار ما گره می‌خورد به سراغ این دست می‌آمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88