بصیـــــــــرت
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪※ •✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦• #قسمت_هجدهم 8⃣1⃣ " سیـــــره شھیـــــد " ❉ نصفہ شب ب
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪
•✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم
#قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣
" عـاشقـانــہ شـــــــهدا "
❉ عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت..
❉ مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود
برگه هایی را که در آن احادیث و #جملات بزرگان نوشته بودیم،
بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد!
❉ برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، تاثیرگذار باشد...
#ایده_عاشقانه 💞
روایتی از همسر شهید
🌷 #شهید_مرتضی_زارع
※✫※✫※✫※✫※
#پیامبر_اڪرم_صلےاللہ_علیہ_وآلہ :
✨من عَبَد اللہ حق عبادتہ آتاہ اللہ فوق امانیہ و ڪفایتہ؛
❉ هر ڪہ خدا را، آنگونہ ڪہ سزاوار اوست، بندگى ڪند، خداوند بیش از آرزوها و ڪفایتش بہ او عطا مى ڪند
📚 بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۸، ص ۱۸۴ ، ح ۴
✫┄┅═══════════┅┄✫
🔮 ڪانال بصیرتی و شهدایی امام خامنه اےشهدا🔮
بصیـــــــــرت
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪※ •✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦• #قسمت_بیست_و_دوم 2⃣2⃣ " سبڪ زندگے شـــــهدا " ❉ اوای
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪※
•✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦•
#قسمت_بیست_و_سوم 3⃣2⃣
" شـوق جـهاد فـی سبیـل الله "
❉ دفعه اول که از سوریـه برگشت هم خوشـــحال بود هم یک حسرت عجیــب داشت.
❉ دلیل خوشحالیاش این بود که میگفت فرصتی برایش فراهم شده که به وظیفهاش که دفاع از اسـلام بوده عمل کند ، همینطور چون #سردار_سلیمانی را ملاقات کرده بود خیلی خوشحال بود، چون از قبل آرزو داشت که یک روزی ایشان را از نزدیــــڪ ببیند.
❉ نسبت به سردارسلیمانی یک ارادت خاصی داشت و همیشهمیگفت الگـویش در زندگی سردار سلیمانی است.
❉ این دفعه دوم هم که رفت میگفت: زهـرا دعا کن من دوباره ســـردار را ببینم، میخواهم از او بخواهـم کاری بکند که من همانجا در سوریـه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران.
🌷 #شهید_محسن_حججی
※✫※✫※✫※✫※
#پیامبر_اڪرم_صلےاللہ_علیہ_وآلہ:
✨ بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
📚 وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰، حدیث ۲۱
✫┄┅═══════════┅┄✫
🔮 ڪانال بصیرتی و شهدایی امام خامنه اے شهدا
بصیـــــــــرت
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪ •✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦• #قسمت_چهل_وهفت " راز شهیـــدے ڪه امام حسیـــن جمجمه
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪
•✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦•
#قسمت_چهل_وهشت
سیـــــره ے شهید
❉ ابراهیم در عین حال ڪہ جوانے با ویژگۍ های منحصر بہ فرد بود، ڪارهایی مے ڪرد ڪہ براۍ ما عجیب بود.
❉ یڪبار وارد مسجد شدم، می خواستم بہ دستشویی بروم.
دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند: چاه دستشویی گرفته.
برای نماز بہ خانہ می رویم.
من هم می خواستم برگردم، همان موقع ابراهیم رسید.
❉ وقتی ماجرا را شنید ، آستینش را بالا زد و رفت توی زیرزمین. داخل محل دستشویی شد و در را بست!
یڪ ربع بعد در را باز ڪرد.
چاه دستشویی را باز و همه جا را شستہ و تمیز ڪرده بود! بعد هم مشغول شستن دست خودش شد.
ابراهیم در مقابل خدا براۍ خودش شخصیتی نمی دید.
❉ هر ڪاری می توانست، برای رضای خدا انجام می داد.
خودش را در مقابل خدا ڪوچک می دید و افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم ، بہ او عظمت عجیبی داد.
❉ بہ قول شاعر:
افتـادگے آمـوز اگر طالـب فیضـے
🌷 #شهید_ابراهیم_هادۍ
📚 ڪتاب سلام برابراهیم۲
※✫※✫※✫※✫※
#پیامبر_اڪرم_صلےاللہ_علیہ_وآلہ :
✨من عَبَد اللہ حق عبادتہ آتاہ اللہ فوق امانیہ و ڪفایتہ؛
❉ هر ڪہ خدا را، آنگونہ ڪہ سزاوار اوست، بندگى ڪند، خداوند بیش از آرزوها و ڪفایتش بہ او عطا مى ڪند
📚 بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۸، ص ۱۸۴ ، ح ۴
✫┄┅═══════════┅┄✫
💎 ڪانال بصیرتی و شهدایی امام خامنه ای شهدا💎