eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاع رسانی طرح قرائت دعای فرج همنوا با شهدا و نصب پرچم یامهدی،یا صاحب الزمان با مشارکت خانوادههای معزز شهدا و دوستداران و خادمین الشهدا زمان:نیمه شعبان مکان:گلزار شهدا سراسر کشور @khamenei_shohada
🌼ایام انقلاب(قسمت سوم) 📣امیر ربیعی 🌼حديث امام موسي کاظم که ميفرمايد:🌼 🌼"مردي ازقم مردم رابه حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون اوجمع ميشوند"🌼 🌼خيلي براي مردم عجيب بود.صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت.🌼 🌼ناگهان ازسمت درب مسجد سروصدايي شنيدم.🌼 🌼برگشتم عقب،ديدم نيروهاي ساواک باچوب وچماق ريختند جلوي درب مسجد و همه راميزنند.🌼 🌼جمعيت براي خروج ازمسجدهجوم آورد.🌼 🌼 مأمورها،هرکسي راکه ردميشد باضربات محکم باتوم ميزدند.🌼 🌼آنها حتي به زن و بچه هارحم نميکردند.🌼 🌼ابراهيم خيلي عصباني شده بود.دويد به سمت در،باچندنفر ازمأمورها درگير شد.🌼 🌼نامردهاچندنفري ابراهيم را ميزدند.🌼 🌼توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن وبچه هااز مسجدخارج شدند.🌼 🌼ابراهيم باشجاعت باآنها درگيرشده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها رازد🌼 🌼و بعد هم فرار کرد.ماهم به دنبال اواز مسجد دور شديم.🌼 🌼بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند.چندين نفرهم شهيدومجروح شدند.🌼 🌼ضرباتي که آن شب به کمرابراهيم خورده بود،کمردرد شديدي براي اوايجاد کردکه تاپايان عمر همراهش بود.🌼 🌼حتي در کشتي گرفتن اوتأثير بسياري داشت.🌼 🌼باشروع حوادث سال57همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب وامام معطوف بود.🌼 🌼پخش نوارها،اعلاميه هاو...اوخيلي شجاعانه کارخودراانجام ميداد.🌼 🌼اواسط شهريور ماه بسياري ازبچه ها را با خودش به تپه هاي قيطريه بردودر نماز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد.🌼 🌼بعداز نماز اعلام شدکه راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد.🌼 کتاب سلام بر ابراهیم ادامه دارد... @khamenei_shohada
شهید مدافع‌حــ🌸ـــرمـ « #مهدی #طهماسبی » #ولادت : ۱۳۶۲ - مسجد سلیمان #شهادت : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶ - حلب سوریه #مزار: گلزار شهدای مدافع حرم ،قم @khamenei_shohada
کوله باربهشت: کوه خضرنبی ( از خاطرات شهید مهدی طهماسبی ) هر وقت می خواستم به قدمگاه خضر نبی در کوه خضر بروم ، شهید مهدی همراهم میآمد. چون راه طولانی بود و پیاده روی زیادی داشت، شهید مهدی همیشه بین راه با شوخی و خنده حرف میزد تا اینکه خستگی مسیر را حس نکنیم. اما این بار بعد شهادت مهدی که خواستم به زیارت خضر نبی بروم مهدی دیگر نبود، تنها بودم .  به اهل خانه برای آنکه با من در این پیاه روی همراهی کنند گفتم؛اگر به زیارت بیایید حاجت تان برآورده میشود. درهمین موقع امیرمحمد پسر بزرگ شهید مهدی دستم را گرفت وگفت: مرا با خود ببر. با امیرمحمدجان راهی شدیم به پله اول رسیدیم دستم را گرفت و گفت: یادته همیشه بابا مهدی دستت را می گرفت گفتم: آره.  بعد با لحن معصومانه ای گفت، راست گفتی هرکسی به زیارت برود هر آرزویی داشته باشد برآورده می شود⁉️ من هم گفتم: بله. گفت: میدانی چرا با شما آمدم. گفتم: نه پسرم. گفت: آمدم دعا کنم به خدا بگم خیلی زود بابا مهدی سالم سالم سالم برگرده به خانه.  شما هم  با من دعا کنید تا بابام سالم به خانه بیا @khamenei_shohada
🔻❧•❈‌•♥️•❈•❧🔻 @khamenei_shohada گفٺم ڪجا؟ گفٺا دمشق گفٺم چرا؟ گفٺا ڪ عشق گفٺم و ڪی؟ گفٺا ڪ حال گفٺم بمان.... گفٺا محال 💕 گفٺم مرو... گفٺا ڪ لا برپاسٺ آنجا ڪربلا باید ولی یاری ڪنم زینب علمداری ڪنم 💕 گفٺم چه داری با حسین؟ گفٺا وفای عهد و دِین گفٺم حرامی بسٺه راه!!! گفٺا ڪ زینب بی پناه... 💕 گفٺم ڪ راه چاره چیسٺ؟ گفٺا فقط آزادگی سٺ.. گفٺم مرو خوبم ز دسٺ گفٺا ڪ زینب بی ڪس اسٺ.. ✾✾══════════════✾✾ @khamenei_shohada
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💞وقتی علمدار ها قرار می گذارند با هم به دنیا بیایند ... 💌میلاد علمدارکربلا باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس (ع) و علمدار کمیل ابراهیم هادی را به شما دوستداران ابراهیمی تبریک می گوییم ... •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈• @khamenei_shohada •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
جسم تو کامل است، ناقص نیست  می‌دهد عطر یک بغل گل یاس  دستت اما حکایتی دارد...  رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس! سایه ات تاابد مستدام آقا @khamenei_shohada
#شهید ــــمدافع حرم #هادی ـــ کجباف زاده #کـــانال_خامنه_اے_شهدا @khamenei_shohada
@khamenei_shohada 🌷شهید مدافع حرم سردار 🌷 نام:هادی کجباف زاده نام پدر: ___ ولادت: 1340(شهرستان شوشتر) شهادت: 1394/1/30(سوریه) وضعیت تاهل: متاهل صاحب فرزند نام جهادی: نداشتند اخرین مقام:سردار مدافعان حرم نحوه شهادت: سردار شهید هادی کجباف پس از سال ها مجاهدت به هنگام ظهر ۳۰ فروردین ماه سال ۱۳۹۴ و در منطقه “بصری الحریر” واقع در حاشیه شمال شرقی استان درعا سوریه و پس از نبردی جانانه و به همراه عده ای از رزمندگان دلاور “تیپ سرافراز فاطمیون ، دفاع وطنی و ارتش سوریه” به آرزویش رسید و بال در بال ملائک گشود. سن شهادت: 54 ساله علاقه: امام خمینی قسمتی از وصیتنامه شهید:وصیتنامه ای از ایشان در دسترس نیست بخشی از پیام همسر شهید: هیچگاه به خواسته دشمنان اسلام و شیعیان تن نمی‌دهیم و هیچ یک از اسیران آنها را با پیکر پاک شهیدانمان معاوضه نخواهیم کرد. ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم.  (معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما ڪپی برای تمام گروه ها و کانال ها ازاد است) زڪات دانستن این مطلب ارسال برای دیگران است 💟 @khamenei_shohada
🍀17شهریور(قسمت اول) 📣امیر منجر 🍀صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال ابراهيم با موتور به همان جلســه مذهبي رفتيم اطراف ميدان ژاله (شهدا ).🍀 🍀جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون ميآمد. نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود.🍀 🍀بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند.🍀 🍀جمعيــت زيادي هم به ســمت ميــدان در حركت بود. مأمورهــا با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد.🍀 🍀ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟!🍀 🍀آمدم بيرون تا چشــم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به ســمت ميدان مي آمد.🍀 🍀شــعارها از درود بر خميني به ســمت شــاه رفته بود. فرياد مرگ بر شــاه طنين انداز شده بود.🍀 🍀 جمعيت به ســمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و...🍀 🍀لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد.🍀 🍀حتي از هليکوپتري که در آســمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت.🍀 🍀ســريع رفتم و موتــور را آوردم. از يــک کوچه راه خروجــي پيدا کردم مأموري در آنجا نبود.🍀 🍀 ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد با هم رفتيم سمت بيمارستان سوم شعبان و سريع برگشتيم.🍀 🍀تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان مجروحها را ميرسانديم و بر ميگشتيم.🍀 🍀تقريبًا تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود....... ادامه دارد...... کتاب سلام بر ابراهیم هادی @khamenei_shohada
🌸🌸🍃🌸🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 شیر کوهستان 🌸روزی از روزها مهدی خردسال که بیش از سه سال سن داشت به سختی بیمار شد و به حالت اغما رفت مادر مهدی خاطرت تلخ آن روز را اینگونه تعریف می کنند: 🌺آن روز حال مهدی رو به به قامت و رفت و من مجبور بودم از چشمه آب بیاورم وقتی رفتم پدرش بالای سرش نشسته بود اما بعد از رفتن من حال مهدی بدتر شد 🍃پدرش وقتی این حال را دید دست و پای بچه را رو به قبله کرد. دست به آسمان برد و گفت یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج من این بچه را از شما می خواهم این بچه نوکری برای شماست خدایا اگر مصلحت و صلاح توست تو را به دستهای قلم شده ابوالفضل قسم می دهم بچه ام را به من برگردانی. 🌾پدرش در حال دعا کردن بود که من از راه رسیدم. دیدم دعاست اما مهدی واقعا مرده بود. 🌷من بلند فریاد زدم که مهدی مرده و این بود که همسایگان همه به منزل ما آمدند و شروع به شیون و زاری کردند. اما به طور تعجب انگیز بعد از ساعتی رنگ مهدی برگشت و انگار جان دوباره ای گرفت. 💐پدر مهدی هم به نظرش و پا کرد و فرزندش را به عنوان سقای هیئت ها تربیت کرد 📎کتاب ، زندگی نامه شهید @khamenei_shohada 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
IMG_20180422_105528_152.jpg
199.8K
#شهادت داستان ماندگاري آنهاييست که فهميدند دنيا جاي ماندن نيست و شهادت راز هستي است و تا چشم ها کم سوست همواره راز خواهد ماند.. #جهادگر_شهید_مرتضی_عسکری_زاده #کانال_بصیرتی_شهدایی_خامنه_ای_شهدا @khamenei_shohada
#آقاے_من سپاہ تشڪیل شد تا پاسداری ڪند ... از انقـلاب و دستانی حیدرے باید ، ڪہ قوّتِ قلب باشد پاســداران را .... #سالروز_تشڪیل #سپاه_پاسداران_گرامےباد🌷 ➠ @khamenei_shohada🕊🕊
🌺 ۱۷ شهریور(قسمت دوم) 📣امیر منجر 🌺يکــي از مجروحين نزديك پمــپ بنزين افتاده بود. مأمورهــا از دور نگاه ميکردند.🌺 🌺هيچکس جرأت برداشتن مجروح را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند.🌺 🌺جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند.🌺 🌺ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟🌺 🌺نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش.🌺 🌺صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقب تر رفته بودند.🌺 🌺 ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دســت مجروح را گرفت و آن جوان را انداخت روي کمرش.🌺 🌺 بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.🌺 🌺بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند.🌺 🌺حکومت نظامي شديدتر شدمن هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه.🌺 🌺عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت.🌺 🌺خيلي ناراحت بوديم. آخر شــب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شــدم.🌺 🌺 با آن بدن قوي توانســته بود از دست مأمورها فرار کند.🌺 🌺روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم.🌺 🌺براي هماهنگي در برنامه هامدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و...🌺 🌺در اين جلســات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل سياسي روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام‌ به ايران باز ميگردند.🌺 کتاب سلام بر ابراهیم ادامه دارد...... @khamenei_shohada
1524360609212.jpg
95.1K
#شهید_مدافع_حرم #حسین_معزغلامی @khamenei_shohada
گفتم : دگر قلبم شوق شهادت ندارد ! گفت : مراقب ِنگاهت باش ... اَلعَین بَریدُ القَلب ؛ چشم پیغام رسان دل است . @khamenei_shohada
IMG_20180423_100248_859.jpg
85.5K
شهید ابراهیم امیر عباسی @khamenei_shohada
🕊💕🕊💕🕊💕🕊 @khamenei_shohada ✍وصیت نامه ↯↯ ●با سلام و درود به تمام شهدای انقلاب اسلامی ایران و رهبر پر توان انقلاب اسلامی ایران ، زندگی کردن در راه خدا و حرکت در راهش به انسان مسئولیت می دهد و انسان را وادار می کند که از زندگی دنیا کنده شود و روحهای مادی را کنار بگذارد و در راهش عزت می شود و حرکت او یک حرکت نشانه ای است که با شوق و با خواست قلبی حرکت می کند تا اینکه اگر خدا قبول کند و عاشق او بشود و او را از زمین بگیرد. ● لازمه اینکه انسان برای خدا زندگی و حرکات وجود او برای خدا زنده باشد این است که شیطان را از خود دور می کند تقوی داشته باشید همانطور که امام عزیزمان می فرماید : تقوی را – تقوی را پیشه خود کنید و سپس خلوص و توکل و تضرع به درگاهش بعد از این مراحل است که انسان متقی می گردد. این دنیا فنا و نابودی است مراقبت داشته باشیم که این دنیای پر زرق و برق اسبابی در دست شیطان نباشد که ما را فریب دهد . 💕🕊💕🕊💕🕊💕🕊💕 🎯 @khamenei_shohada
📎نام عملیات: بازی دراز و غار 👇 🔶 غاری است در دامنه ارتفاع ۱۰۰۸ متری بازی دراز که نیروهای خودی چندین ماه پنهان از چشم دشمن آنجا مستقر بودند در حالی ڪه دشمن قله آن را در آشغال داشت 🔷 حکایت زندگی پر مشقت رزمندگان اسلام در طول زمستان سال ۱۳۵۹ در این غار نمور غیر قابل توصیف است 🔶 برادر فتحنانی مسئول آموزشگاه پادگان امام حسین(ع) تهران از جمله برادرانی بود که در این غار به سر میبرد وپس از شهادت وی نام او را به روی این غار نهاده شد 🔷 در عملیات بازی دراز در سال ۱۳۶۰/۲/۲ این غار محل تدارکاتی نیروی خودی بود 💐سالروز عملیات بازی دراز گرامی باد،یاد کنید شهدای این عملیات را با ذکر صلوات💐 🆔 @khamenei_shohada
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 " داستانی عجیب از یک شهید مدافع حرم" 🌹به گزارش شهید ، سعید عزتی به تازگی درساحرانه به نقل یک داستان زیبا از یک شهید مدافع حرم پرداخته است : شهید محمدتقی حسینی یکی از شهدای مدافع حرم است که در کشور سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در فروردین سال ۹۳ به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در […] امامزاده عقیل اسلامشهر به حاک سپرده شد. 🌹اما رویداد جالبی که در روز تشییع جنازه محمد تقی عزیز در امامزاده عقیل اسلامشهر اتفاق افتاد و تیتر اول این پست را رقم زد از این قرار است : 🌹روزی که قرار بود محمدتقی عزیز را در امامزاده عقیل بن ابالفضل العباس (ع) دفن کنندو هنوز ساعاتی مانده بود تا این شهید رابه امامزاده بیاورندو هنوز کسی از صاحب این قبر خبر نداشت و کـسـی نـمی دانـسـت کــه قـرار اسـت شهید مدافع در این مقبره بیارامداتفاقی نادر روی داد 🌹خانمی همراه همسر خود وارد گلزار شهدایامامزاده عقیل شدو از صاحب قبری که در حال آماده سازی بودسوال کرد…! مسئول حاضر در گلزار شهدا اینگونه جواب داد:شهیدی را به اینجا خواهند آوردو ما این مزار را برای او آماده می کنیم…با شنیدن این سخن آنها شروع به بیقراری و گریه نمودند.علت را جویا شدند که برای چه ناراحت شدید و اینگونه بی قراری می کنید؟! که اینگونه جواب دادند:دیشب خوابی را دیده ایم و صبح بدون هیچ وقفه ای راهی این امام زاده شدیم جریان خواب را اینگونه شرح داد: 🌹همسرم حضرت زهرا را در رویااینگونه مشاهده نمودند که میفرمود:  فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم به شهادت رسیده، به امامزاده عقیل خواهند آوردحتماً به پیشوازش برو!!😢 @khamenei_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌹بازگشت امام خمینی ره(قسمت اول) 📣حسین الله کرم 🌹🍃اوایل بهمن بود،باهماهنگی انجام شده مسئولیت یکی از تیم های حفاظت امام(ره)به ما سپرده شد.🍃🌹 🍃🌹گروه ما در روز دوازدهم بهمن در انتهای خیابان آزادی (منتهی به فرودگاه)به صورت مسلحانه مستقرشد🍃🌹 🍃🌹صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نمی کنم.ابراهیم پروانه وار به دور شمع وجودی حضرت امام می چرخید🍃🌹 🍃🌹بلافاصله پس از عبور اتومبیل امام،بچه ها را جمع کردیم همراه ابراهیم به سمت بهشت زهرا رفتیم.🍃🌹 🍃🌹امنیت درب بهشت زهرا از سمت جاده قم به ما سپرده شد.🍃🌹 🍃🌹ابراهیم درکنار در ایستاد اما جان ودلش در بهشت زهرا بود آنجا که حضرت امام سخنرانی می کرد🍃🌹 🍃🌹ابراهیم می گفت:صاحب این انقلاب آمد،ما مطیع ایشانیم.از امروز هرچه امام بگوید همان اجرا می شود🍃🌹 🍃🌹از آن روز به بعد ابراهیم خواب وخوراک نداشت در ایام دهه فجر چند روزی بود که هیچ کس از ابراهیم خبری نداشت🍃🌹 🍃🌹تا این که روز بیستم بهمن دوباره او رادیدم🍃🌹 🍃🌹بلافاصله پرسیدم :کجایی ابرام جان!?مادرت خیلی نگرانه... ادامه دارد ... کتاب سلام بر ابراهیم @khamenei_shohada
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... وقــت درجــه اش رســیده بـود. آن روز ها داشـت آماده می‌شــد دوبــاره بـرگــردد . هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهـای اداری ترفیع و بیـش ترشـان هم درجه‌ی جدید روی دوششان نشسته بود. هی هم به حامد می گفتند بیا برو دنبال درجه ات. خــودت پی کـارت را نگــیری، کسی نمی آورد درجه ات را بچسباند روی دوشت! حامد این ها را می شنید و لبخند میزد... یک بار هـم که یکـی از رفـقای قـدیمی‌اش پا پی اش شــد کـه چـرا نمی‌روی ســـراغ کارهای درجه ات؟ گفت عجله نکن عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن، بازی دنیاست. اصلش آن است که درجه را به آدم بدهد. خـدا بخواهد، میبینی درجــه ام را توی ســـوریه از دســت خـــدا میگیریم.... @khamenei_shohada
IMG_20180424_104152_144.jpg
86.5K
#هر‌روز_معرفےیک_شهید 🌷امیر سرلشگر شهید #ابراهیم_ثابت🌷 نام: ابراهیم ثابت نام پدر: محمد ولادت: 1315/10/3(تنکابن) @khamenei_shohada
🌷امیر سرلشگر شهید 🌷 نام: ابراهیم ثابت نام پدر: محمد ولادت: 1315/10/3(تنکابن،مازندران) شهادت: 1365/2/1 وضعیت تاهل: متاهل صاحب چهار فرزند نام جهادی: __ اخرین مقام: فرمانده لشگر 28 کردستان نحوه شهادت:در راه ماشین نمی تواند عبور کند. می ایستند و راننده و افسر پست مهندسی پیاده می شوند. ناگهان کومله ها با صورتی پوشیده به آنها نزدیک شده و می گویند تسلیم شوید . آن دو نفر تسلیم می شوند اما او این کار را نمی کند تا حرفی را که همیشه به زیردستانش می زد به پای عمل بکشاند: " نظامی کسی است که تن به اسارت ندهد". پس ازآن دو طرف شروع به تیر اندازی می کنند. ماشین جیپ دیگر شبیه به آبکش شده بود. دیگر تیری در تفنگ نمانده بود اما حاضر نشد دست از مبارزه بکشد و تسلیم شود. پیکرش را که آوردند، گلوله هایی در سمت چپ شقیقه و در دست چپش نشسته بود و چانه اش بوسیله قنداق تفنگ، له شده بود. سن شهادت: 50 ساله علاقه: سپاه و سربازی قسمتی از وصیتنامه شهید: وصیتنامه ای از ایشان یافت نشد (معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما ڪپی برای تمام گروه ها و کانال ها ازاد است) زڪات دانستن این مطلب ارسال برای دیگران است @khamenei_shohada