eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
📎نام عملیات: بازی دراز و غار 👇 🔶 غاری است در دامنه ارتفاع ۱۰۰۸ متری بازی دراز که نیروهای خودی چندین ماه پنهان از چشم دشمن آنجا مستقر بودند در حالی ڪه دشمن قله آن را در آشغال داشت 🔷 حکایت زندگی پر مشقت رزمندگان اسلام در طول زمستان سال ۱۳۵۹ در این غار نمور غیر قابل توصیف است 🔶 برادر فتحنانی مسئول آموزشگاه پادگان امام حسین(ع) تهران از جمله برادرانی بود که در این غار به سر میبرد وپس از شهادت وی نام او را به روی این غار نهاده شد 🔷 در عملیات بازی دراز در سال ۱۳۶۰/۲/۲ این غار محل تدارکاتی نیروی خودی بود 💐سالروز عملیات بازی دراز گرامی باد،یاد کنید شهدای این عملیات را با ذکر صلوات💐 🆔 @khamenei_shohada
هرچه گشتیم متنی برای این تصویر پیدا نکردیم خودتان چیزی به فکرتان میرسد که بنویسید...!؟ 🍃💟 @khamenei_shohada
🔸ملتے ڪہ براے هر قطعہ از ایڹ میهڹ خوڹ ها فدا ڪرد ، دیگر سازش با #آمریڪا ایڹ دشمڹ اسلام را جایز نمے‌داند. #شهیده_سیّده_طاهره_هاشمے #یادش_باصلوات 🍃💟 @khamenei_shohada #الله_اڪبر
#الله_اڪبر ✨ اگر نبود عشـــــق بہ ثارالله سیزده ساله‌های لشڪرِ روح الله در طلبِ أحلے من العسلِ قاسـم رختِ رزم بر تن نمے‌ڪردند ... #دفاع_مقدس #نوجوانان_عاشورایی #یاقاسم‌ابن‌الحسن_ادرکنی
#الله_اڪبر گفتند و آتـ🔥ـش خود را بر سر خصم فرو ریختند نکند فراموشی راهشان و #سرخــی_خون‌شان رو سیاهمان ڪند ... #مردان_بی_ادعا #شبتون_شهدایی
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_پنجم 5⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 6⃣ . دشت عبـــــاس اعلام میشع ڪ میتوانیم ڪمی استراحت ڪنیم. نگاهم راب زیرمیگیرم وازتابش مستقیم☀️ نورخورشیدفرارمی ڪنم. ڪلافه چادرخاڪی ام رااززیرپاجمـــــع می ڪنم ونگاهی ب فاطمـــــه میندازم.. _ بطری آبو بده خفه شدم ازگرما😩 _ آب ڪمع لازمش دارم. _ بابا دارم میپزم _ خب بپز😒میخـــــاااامش _ چیڪارش داری؟؟؟ لبخند میزند،بی هیـــــچ جوابی توازدوستانت جدامیشوی وسمت مامی آیی... _ فاطمـــــه سادات؟ _ جانم داداش؟ _ آب رومیدی؟ بطری رامیدههه وتومقابل چشمان من گوشه ای مینشینی،آستین هایت رابالا میزنی وهمـــــانطور ڪ زیرلب ذڪرمیگویی،وضـــــومیگیری... نگاهت میچرخدودرست روی من می ایستد👀 ،خون ب زیرپوست صـــــورتم میدود وگرمیگیرم _ ریحـــــانه؟؟...داداش چفیه اش روبرای چنددقیقه لازم داره... پس ب چفیه ات نگاه ڪردی ن من!چفیه رادستش میدهم واو هم ب دست تو! آن را روی خاڪ میندازی،مهر وهمان تسبیـــــح سبزشفاف رارویش میگذاری،اقامه میبندی ودوڪلمه میگویی ڪ قلب❣مرادردست می گیرد وازجا می ڪَند.... بی اراده مقابلت ب تمـــــاشا مینشینم.گرماوتشنگی ازیادم میرود.آن چیزی ڪ مرااینقدرجذب می ڪندچیست..؟😍 نمازت ڪ تمام میشع ،سجده می ڪنی ڪمی طولانی وبعدازآن ڪ پیشانی ات بوسه ازمهر رارهامی ڪندبانگاهت فاطمـــــه راصدامیزنی.. اوهم دست مرامی ڪشد،ڪنارتودرست دریڪ قدمی ات مینشینیم ڪتابچه📖 ڪوچڪی رابرمیداری وباحالی عجیب شروع میڪنی ب خـــــعاندن... ... ...زیارت عـــــاشورا وچقدرصوتت دلنشین است درهمـــــان حال اشڪ 💧ازگوشه چشمانت می غلتد... فاطمه بعدازان گفت: _ همیشه بعدازنمازت صداش می ڪنی تازیارت عاشورابخونی... چقدرحالت را،این حس خوبت را دووووست دارم.❣ چقدرعجیب.. ڪ هرڪارت میدهد... حتی ... ♻️ ... 💘