eitaa logo
کنگره ملی۲۰۰۰شهید دیار سربداران
652 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
385 ویدیو
20 فایل
ارتباط با دبیرخانه: @kongere_shohada_sarbedaran
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ برش هایی از مستند پروانه های سوخته ◾️ به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین محمدیانی فرمانده تیپ محوری لشکر ۵ نصر @ba_setaregan
🌷 سردار حسین محمدیانی🌷 🔻شهادت ۱۳۷۰/۰۹/۱۰ 🔻ولادت ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ از باندهای شرور جنوب شهر سبزوار چند نفر به جبهه آمده بودند. هیچ کس نظرخوبی درباره آنها نداشت. خبر به گوش حاج‌حسین رسید. گفت: «بچه‌ها را بیاورید». بعد به ما گفت: «امام فرموده جبهه دانشگاه است و محل آدم‌سازی. نماز شب‌خوانها که مشکلی ندارند، اگر توانستید این‌ها را عوض کنید مهم است.» وقتی آمدند ایستاده بودند و به محمدیانی نگاه می‌کردند. حاجی ادامه داد «این‌ها حتی از ما بهترند دلهای پاکی دارند به ظاهرشان نگاه نکنید. ما هم قبل از انقلاب این طوری بودیم من خودم این‌ها را می‌خواهم». خیلی خوشحال شدند و گفتند: «واقعاً ما را می‌خواهید؟» حاجی گفت: «بله! مگر شما چه طوری هستید؟» آنها عاشق حاج‌حسین شدند. حاج حسین کمی با آنها صحبت کرد: «اینجا جای ایثار است، هرچه زور بازو دارید برای دشمن استفاده کنید». در کربلای یک، یکی از آنها رو به روی تیرمستقیم تانک می‌ایستاد و آرپی‌جی می‌زد. هرجا که حاج حسین می‌خواست با سرعت می‌دوید و فقط می‌گفت «چشم»! در عملیات فاو یکی از همین‌ بچه‌ها موتور تریل برمی‌داشت، حدود صدوپنجاه کیلو مهمات دور کمر و گردنش می‌بست و با سرعت به خط مقدم می‌رساند. از آن طرف هم مجروحی را به کمر می‌بست و به عقب می‌آورد. حاجی به ما می‌گفت: «کدام یک از شماها مثل این مرد جرأت می‌کند در روز روشن این طور هنرنمایی کند و به بچه‌ها روحیه بدهید؟» راست می‌گفت از این شجاعت، همه ما انگشت به دهان مانده بودیم. @ba_setaregan
🌷سردار حسین محمدیانی🌷 🔻شهادت ۱۳۷۰/۰۹/۱۰ 🔻ولادت ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شیخ داورزنی به پایان رساند پس از ادامه تحصیل، از دبیرستان دکتر غنی، دیپلم ادبیات گرفت. حسین سردسته سینه‌زنان حسینیه ابوالفضلی بود. در سال 56 در یکی از دفاتر فرماندهان ارتش به عنوان تایپیست مشغول خدمت سربازی شد. در آنجا با جلب اعتماد فرماندهان توانست مخفیانه اخبار را به علما و روحانیون انتقال بدهد. با شروع جنگ در سال 59 جزء اولین گروه‌های اعزامی بسیج به جبهه بود.عشق عجیبی به امام خمینی(ره) داشت و ولایت را با جان و دل پذیرفته بود. حاج حسین برای اولین‌بار در اسفند1362 درعملیات خیبر و بار دوم درسال 1364و در جریان عملیات والفجر 8 در حالی که ماسک خود را به همرزمش داده بود،شیمیایی شد. جنگ به پایان رسید و چیزی نگذشت که آثار جراحت شیمیایی در او پدیدار شد. بسیجی‌ها پروانه‌وار گرد شمع وجودش که ذره ذره آب می‌شد، می‌گشتند و جز دعا برای سرداری که روزی در همه عرصه‌ها پیشتاز بود چیزی نداشتند. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
🌷 سردار حسین محمدیانی🌷 🔻شهادت ۱۳۷۰/۰۹/۱۰ 🔻ولادت ۱۳۳۵/۱۰/۲۹ از باندهای شرور جنوب شهر سبزوار چند نفر به جبهه آمده بودند. هیچ کس نظرخوبی درباره آنها نداشت. خبر به گوش حاج‌حسین رسید. گفت: «بچه‌ها را بیاورید». بعد به ما گفت: «امام فرموده جبهه دانشگاه است و محل آدم‌سازی. نماز شب‌خوانها که مشکلی ندارند، اگر توانستید این‌ها را عوض کنید مهم است.» وقتی آمدند ایستاده بودند و به محمدیانی نگاه می‌کردند. حاجی ادامه داد «این‌ها حتی از ما بهترند دلهای پاکی دارند به ظاهرشان نگاه نکنید. ما هم قبل از انقلاب این طوری بودیم من خودم این‌ها را می‌خواهم». خیلی خوشحال شدند و گفتند: «واقعاً ما را می‌خواهید؟» حاجی گفت: «بله! مگر شما چه طوری هستید؟» آنها عاشق حاج‌حسین شدند. حاج حسین کمی با آنها صحبت کرد: «اینجا جای ایثار است، هرچه زور بازو دارید برای دشمن استفاده کنید». در کربلای یک، یکی از آنها رو به روی تیرمستقیم تانک می‌ایستاد و آرپی‌جی می‌زد. هرجا که حاج حسین می‌خواست با سرعت می‌دوید و فقط می‌گفت «چشم»! در عملیات فاو یکی از همین‌ بچه‌ها موتور تریل برمی‌داشت، حدود صدوپنجاه کیلو مهمات دور کمر و گردنش می‌بست و با سرعت به خط مقدم می‌رساند. از آن طرف هم مجروحی را به کمر می‌بست و به عقب می‌آورد. حاجی به ما می‌گفت: «کدام یک از شماها مثل این مرد جرأت می‌کند در روز روشن این طور هنرنمایی کند و به بچه‌ها روحیه بدهید؟» راست می‌گفت از این شجاعت، همه ما انگشت به دهان مانده بودیم. @ba_setaregan