متن کامل قطعه علاج
برای اینکه بلند بلند بخونم
*********
با تکههای پیکرمان
با گیسوان دخترمان
میخواستید چه کار کنید؟
ما زندهایم مثل امید
این چند روز را بروید
بر کُشتن افتخار کنید
شیپور جنگ را زده و
یکباره صلح میطلبید
ابلیسزادگان پلید
ای بدترین اهل زمین
با ما رسیدگان به یقین
پس لایقید قمار کنید
مردم، علاج در وطن است
دنیا فقط لب و دهن است
این جنگ، جنگ تنبهتن است
آزادگان کل جهان،
فکری برای تربیت
اقوام بردهدار کنید
این ظلمهای بیحدشان
افکار تیره و بدشان
آژیرهای ممتدشان
سوراخهای گنبدشان
این موشهای شبزده را
ای گربهها شکار کنید
کودککشان ورطۀ نیست
بزدلتر از شما چه کسی است؟
ما در مسیر آمدنیم
جرثومهگان ظلم و ستم
وقت است تا به همت هم
از خانهها فرار کنید
صحبت نه از زیاد و کم است
شمشیر خشم ما دودَم است
یک ضربه نیز مغتنم است
این تیغ، تیغ روز جزاست
کعبه برای فهم شماست
سجده به ذوالفقار کنید
مردم خدا مراقب ماست
جز خیر ما ندید و نخواست
آری خدا که در همه جاست
از شر دشمنان چه هراس
تنها حساب بر نظر و
الطاف کردگار کنید
خائن همیشه بوده و هست
این دستپخت اجنبی است
نفرین به این جماعت پست
وقتی غبار فتنه نشست
رحمی مباد بر ستم
مزدور جیرهخوار کنید
#شعر
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
Mohsen ChavoshiMohsen Chavoshi - Avaze Khoonn - 320 - musicsweb.ir.mp3
زمان:
حجم:
11.28M
سلام بر عزیز و رفیق قلب ما
سلام بر حسین
#بشنویم
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
بهش گفتم بیا بریم تو سایه، زیر آفتاب گرمه!
گوش نکرد.
چند دقیقه بعد صدام کرد گفت: مامان من سایهمو پیدا کردم!
اُرِیْنَب سیفی
@farsitweets
.
دیدن فیلم پیرپسر برای من یکی از عجیبترین تجربههای فیلم دیدن بود.
از لحاظ فرم فیلم قدرتمندی است
اقتباس از شاهکارهای مختلف ادبی به فیلم وزن داده است. به لحاظ محتوا ممکن است مورد پسند همه نباشد. طوری که خانمی که دو صندلی آنطرفتر نشسته بود در صحنهای از فیلم بالا آورد. و آقایی که پشت سرم نشسته بود با حیرت گفت: «نه»
دیالوگ:
مردی که قانون نداشته باشه همیشه پسره، پیرم که بشه پیرپسره
فیلم تصاویر خشونتآمیز زیادی دارد. محتوایش درباره تهمت زدن، تجاوز، قتل، اعتیاد، تنفروشی و .... است و از نشان دادن آن ابایی ندارد.
اگر پدر و مادرید حق ندارید با خودتان بچه به سینمایی بیاورید که روی پردهاش فیلم درام اجتماعی با تذکر زیر ۱۸ سال درج شده
اگر پدر و مادرید قبل از رفتن به سینما تحقیق کنید
#فیلم_ببینیم
#پیرپسر
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
.
سر خم فغانی
و سر کج کردن رونالدو و گواردیولا
منو باز رسوند به جمله علی صفائی حائری
و باز به خودم گفتم
عاقبت بهخیری مهمترین اتفاق
که تا لحظه آخر نامعلوم.
#عین_صاد
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
ما داریم کربلای زمانه خودمان را میبینیم.
فردا شاید از عاشورای ۶۱ چیزی از ما نپرسند اما از غزه بیشک سوال خواهند کرد.
#غزه
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
.
برق رفته بود و دمای آشپزخانه عرقریز.پیازهای خلالی و تکههای مرغ داشتند توی قابلمه جزجز میکردند.مثل حلماسادات و حوراسادات که خودشان را روی زمین انداخته بودند و داد میزدند.گریه صدای همیشگی و طولانی خانه بود.میریخت توی غذا و پخش میشد روی وسایل خانه.حس میکردم بعضی از اجزای خانه توی گوششان پنبه گذاشتهاند.یکبار وسط خستگیهایم گریههایشان را با امام حسین بستم.گفته بودم حالا که هنوز بعد از سالها نمیتوانند حرف بزنند پس هر گریهای با هر دلیلی انگار برای شماست.شما که عادت دارید قاطی بخرید.اشکهای دخترهایم را هم بردارید.این حرفها تابآوریام را بیشتر میکرد.مخصوصا وقتهایی که حوراسادات وسط گریههایش به من حمله میکرد.ناخن یا دندانش را مثل سوزن در تنم فرو میکرد.تعادلم بههم میخورد و دستم به لبه قابلمه میگرفت.جای سوختگی و جای حک ناخن و دندان مثل گاز مورچه سرخ میشد،ورم میکرد و میسوخت.من هیچوقت دلیل قطعی گریهها را متوجه نشدم فقط حدس زدم.اولین حدسها گرسنگی،تشنگی،گرم بودن،خیسشدن پوشک،خواب و درد بود.نیازهای اولیه یک انسان که حالا هر کدامش تصاویر و معنای دیگری را در ذهنم شکل میداد.تصاویری که خیلی از من دورند.اما انگار در وجودم رخ میدهند و رهایم نمیکنند.شاید خاصیت مادر بودن این است که نمیتوانی به هیچچیز بیتفاوت باشی.مرغها را در دل پیازها جابهجا میکنم.قبلا غذا درست کردن فقط سخت بود.خودم را وسط یک بازی کامپیوتری میدیدم که باید پای گاز از موانع و خطرات بپرم و مواظب باشم تا کسی آسیب نبیند.حالا اما عذابم میداد.خجالت جزئی از غذا شده.فرقی نمیکرد چهچیزی در قابلمه باشد همین که اسمش غذا است احوالم را خراب میکرد.انگار باردارم.
خانه ما حالا شبیه جایی است که تنها اشتراکش اشک است.نیازهای اولیه بیمعنایند.گریهها میریزند توی کلی قابلمه خالی و صدایش را بلندتر میکند.آنقدر که برخی مثل وسایل خانه پنبه توی گوششان گذاشتهاند.
دو تا پلاستیک فریزر برمیدارم و میدمم.سرش را گره میزنم و سعی میکنم حواس دخترها را از چیزی که نمیدانم پرت کنم.
با کفگیر دو تا تقه میزنم لبه قابلمه تا وسایل خانه پنبهها را از گوششان در بیاورند.شنیدن گریه و ناراحت شدن آزمون سالم بودن قلب است.
به امام حسین میگویم میدانم شما گریههای آدمهای دور را حتی اگر برای غذا هم باشد برای خودتان میخرید چون شما از مادرها هم مهربانتری.دنبال بهانهای که بغلمان کنی.اشک از کنج چشمم لیز میخورد وسط قابلمه.غذای امروز دیگر نمک نمیخواهد.نمکگیر امام حسین و آدمهای دور شدیم.
#غزه
#غذا
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
.
کلام تلخ ولی صادقانه را بپذیر
بهانه است؟ چه بهتر! بهانه را بپذیر
چو بردهای که امیدش به روز آزادی نیست
صبور باش و تازیانه را بپذیر
پرنده بودن خود را مبر ز یاد ولی
کنون که در قفسی، آب و دانه را بپذیر
نشاط عشق به رنج وجود میارزد
ملال این سفر جاودانه را بپذیر
کسی برای ابد با کسی نمیماند
زمانه است رفیقا، زمانه را بپذیر
#شعر
#فاضل_نظری
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق