eitaa logo
با شمیم تا شفق
252 دنبال‌کننده
478 عکس
62 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری مادر دخترهای متفاوت دچار کلمات،نوشتن،کتاب‌و فیلم رشد یعنی از دیروزت بهتر باش در بله و تلگرام هم شعبه داره @shokoofe_sadat_marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
خانم‌ها و آقایان، این شما و این «آغاز ثبت نام حلقه کتاب چهاردهم» ✨ 📚 در این حلقه، با چهار کتاب زیر زندگی خواهیم کرد: 🔹چشمهایش 🔸میان آن‌ها 🔹خواب در باغ گیلاس 🔸انقلاب ما به ما چه داد؟ همراه با برنامه‌های متنوع: 📝 وبینار زندگی بزرگ علوی 🌸 وبینار «هنر تبدیل غیبت به ظهور» 🥇ماراتن کتاب 🔍 بررسی کتاب با حضور منتقدها ☁️ برنامه یک نفس خوانی و... در کنار یک جمع چند صد نفره کتابخوان ♨️ اگه شما هم مثل ما همیشه‌ سرتون توی کتابه، پس به جمع ما اضافه بشید از: 🔗 https://mabnaschool.ir/product/halghe14/ ⚠️ توجه: برای تهیه کتاب‌ها با تخفیف باید از طریق سایت اقدام کنید. | @mabnaschoole |
هدایت شده از مجلهٔ مدام
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آه که کاش عدم، نام یکی اسب بود سوارش می‌شدم مرا می‌برد... عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا (س) 🖤🏴 بخشی از نمایشنامه‌خوانی در رونمایی سوگ مدام در تهران مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine
. لوح تقدیر جشنواره «سندروم دل بی‌قرار» بعد از چهار سال در آستانه «روز جهانی معلولان» به دستم رسید. چهار سال پیش فکرشم نمی‌کردم درحالی که مامان دو تا بچه متفاوتم، یک روایت چند هزار کلمه‌ای رو برای بیستمین بار بازنویسی کنم. صدای گریه بچه‌ها با صدای لباسشویی قاطی بشه و پلوپز بوق بزنه که خیالت راحت برنج آماده است. بعدش من بگم خدایا شکرت.
. «خوب، بد، زشت» یک فیلم‌ وسترن متعلق به سال ۱۹۶۶ است. درباره سه مرد که در آستانه جنگ‌های آمریکا به دنبال یک گنج پنهان شده می‌گردند. دیالوگ: اگر برای گذران زندگی کار می‌کنی، چرا خودت رو با کار کردن به کشتن می‌دی؟ آدمایی که طناب دار دور گردنشونه همیشه آویزون نمی‌شن. حتی یه گدای کثیف هم یه فرشته محافظ داره شاید یه فرشته مو طلایی مراقبش باشه. وقتی قراره شلیک کنی، شلیک کن، حرف نزن. هر اسلحه‌ای صدای خودش رو داره. @bashsmimtashafagh با شمیم تا شفق
. «غریبه، هم‌خون من» مینی‌ سریال ملودرام، عاشقانه، تاریخی و فانتزی که دو خط داستان مختلف را روایت می‌کند و این دو را به‌ هم می‌آمیزد. جولیا و‌ هنری از سال ۱۹۱۴ و جنگ جهانی اول انگلستان سفر می‌کنند به سال ۱۷۱۴ اسکاتلند. جایی که الن کنزی و برایان فریزر از دو قبیله متضاد باید برای عشقشان بجنگند. دیالوگ: آزادی واقعی در توانایی اندیشیدنه. مردان زیادی هستن که بدون اینکه از خود مرگ بترسن، یا از زمان و‌ مکانش یا حتی از چگونگی‌اش بلکه مسئله چرایی‌اش. خود مرگ دل‌ رحم‌تر از چیزهایی که من دیدم. مهم که برای چی می‌میریم ذهنی که با زخم‌های جاودان جنگ مصدوم شده باشه، خوب‌نشدنیه. امید از نون شب هم‌ واجب‌تره می‌گن آدمی تنها زاده می‌شه و تنها از دنیا می‌ره ولی حقیقت نداره چون دست‌کم وقتی همه‌چیز رو آغاز کرد یک زن کنارش بوده و اون هم مادرشه. @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق
. «ادوارد دست قیچی» ادوارد یک موجود انسان‌نماست که به جای انگشت‌هایش قیچی دارد. او بر خلاف ظاهرش بسیار خوش‌قلب و خلاق است. حالا بعد از سال‌ها از قصر حومه شهر به داخل شهر آمده تا زندگی کند. دیالوگ: پدر: اگر یک کیسه پول پیدا کنی باهاش چیکار می‌کنی؟ ادوارد:می‌بخشم به کسایی که دوستشون دارم کیم:این کار قشنگ‌ترین کاره پدر:قشنگ رو فراموش کن ما دنبال درست و غلطیم. @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق