.
لوح تقدیر جشنواره «سندروم دل بیقرار» بعد از چهار سال در آستانه «روز جهانی معلولان» به دستم رسید.
چهار سال پیش فکرشم نمیکردم درحالی که مامان دو تا بچه متفاوتم، یک روایت چند هزار کلمهای رو برای بیستمین بار بازنویسی کنم. صدای گریه بچهها با صدای لباسشویی قاطی بشه و پلوپز بوق بزنه که خیالت راحت برنج آماده است. بعدش من بگم خدایا شکرت.
#شکر
.
«خوب، بد، زشت» یک فیلم وسترن متعلق به سال ۱۹۶۶ است.
درباره سه مرد که در آستانه جنگهای آمریکا به دنبال یک گنج پنهان شده میگردند.
دیالوگ:
اگر برای گذران زندگی کار میکنی، چرا خودت رو با کار کردن به کشتن میدی؟
آدمایی که طناب دار دور گردنشونه همیشه آویزون نمیشن. حتی یه گدای کثیف هم یه فرشته محافظ داره شاید یه فرشته مو طلایی مراقبش باشه.
وقتی قراره شلیک کنی، شلیک کن، حرف نزن.
هر اسلحهای صدای خودش رو داره.
#معرفی_فیلم
@bashsmimtashafagh
با شمیم تا شفق
.
«غریبه، همخون من» مینی سریال ملودرام، عاشقانه، تاریخی و فانتزی که دو خط داستان مختلف را روایت میکند و این دو را به هم میآمیزد.
جولیا و هنری از سال ۱۹۱۴ و جنگ جهانی اول انگلستان سفر میکنند به سال ۱۷۱۴ اسکاتلند. جایی که الن کنزی و برایان فریزر از دو قبیله متضاد باید برای عشقشان بجنگند.
دیالوگ:
آزادی واقعی در توانایی اندیشیدنه.
مردان زیادی هستن که بدون اینکه از خود مرگ بترسن، یا از زمان و مکانش یا حتی از چگونگیاش بلکه مسئله چراییاش.
خود مرگ دل رحمتر از چیزهایی که من دیدم.
مهم که برای چی میمیریم
ذهنی که با زخمهای جاودان جنگ مصدوم شده باشه، خوبنشدنیه.
امید از نون شب هم واجبتره
میگن آدمی تنها زاده میشه و تنها از دنیا میره ولی حقیقت نداره چون دستکم وقتی همهچیز رو آغاز کرد یک زن کنارش بوده و اون هم مادرشه.
#معرفی_فیلم
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
.
«ادوارد دست قیچی»
ادوارد یک موجود انساننماست که به جای انگشتهایش قیچی دارد. او بر خلاف ظاهرش بسیار خوشقلب و خلاق است. حالا بعد از سالها از قصر حومه شهر به داخل شهر آمده تا زندگی کند.
دیالوگ:
پدر: اگر یک کیسه پول پیدا کنی باهاش چیکار میکنی؟
ادوارد:میبخشم به کسایی که دوستشون دارم
کیم:این کار قشنگترین کاره
پدر:قشنگ رو فراموش کن ما دنبال درست و غلطیم.
#معرفی_فیلم
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق