eitaa logo
با شمیم تا شفق
251 دنبال‌کننده
478 عکس
63 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری مادر دخترهای متفاوت دچار کلمات،نوشتن،کتاب‌و فیلم رشد یعنی از دیروزت بهتر باش در بله و تلگرام هم شعبه داره @shokoofe_sadat_marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
. امام صادق (ع): ما صبرمان خیلی زیاد است و شیعیان ما صبرشان از ما بیشتر است زیرا ما صبر می‌کنیم بر چیزی که می‌دانیم ( ما آینده را می‌بینیم) اما شیعه ما بر چیزی که نمی‌داند صبر می‌کند. @masture
. باید جلوی آیینه می‌ایستادی.به مانتو و مقنعه‌ای که پوشیدی نگاه می‌کردی.با دستت مانتویت را صاف می‌کردی.گوشه‌های مقنعه را کمی تا می‌دادی و دوباره تای مقنعه را صاف می‌کردی.چرخ می‌زدی که بالا آمدن پایین مانتو را امتحان کنی.حتما بالاخره به این نتیجه می‌رسیدی که مثل دامن قدرت پرواز ندارد.کوله‌ات احتمالا همان‌جا به آیینه تکیه کرده بود.کنارش می‌نشستی.صدای قیژ زیب بلند می‌شد.سرک می‌کشیدی.احتمالا دلت راضی نمی‌شد.چندتا از وسایل را برای چندمین بار در می‌آوردی.نگاهشان می‌کردی.همه را با احتیاط به سرجایشان برمی‌گرداندی.بلند می‌شدی.کوله را بلند می‌‌کردی.اولش با هر دو دست جلوی پایت می‌گرفتی.حالا تقلا می‌کردی که روی شانه‌ات بگذاری‌اش.می‌چرخیدی.به کوله روی دوشت با گردن چرخیده نگاه می‌کردی.کمی درجا می‌زدی.چشمت به کفش نویت می‌افتد.می‌نشستی.کفش را پایت می‌کردی.از جایت بلند می‌شدی.مانتویت را صاف می‌کردی.کوله را دوباره در می‌آوردی.روی زمین می‌گذاشتی.دست‌هایت داشتند از پشت مقنعه‌ات را باد می‌دادند تا زیر کوله تا نخورد.دوباره و چندباره کوله را می‌پوشیدی و در‌می‌آوردی.چون من به تو یاد داده بودم آدم باید زیاد تلاش کند و ناامید نشود.مقنعه را روی کوله می‌انداختی.کلافه می‌شدی و احتمالا بالاخره می‌گفتی:ماما... سرم‌را تکان می‌دهم که همه‌ی احتمالات توی افکارم به دور و بر پرتاب شوند.باید خودم را مشغول کنم.قول نوشتن کلی متن را داده‌ام.پشت میزِ تاشویِ سفیدم روی زمین می‌نشینم.لپ‌تاپ را روشن می‌کنم.جملات انگلیسی‌ رژه می‌روند.می‌دوی توی سرم.احتمالا دستت را به بند کوله‌ات گرفته‌ای.کنارم قدم می‌زدی.لبخندت گاهی کم و زیاد می‌شد.طور دیگری به همه چیز نگاه می‌کردی.انگار گنجشک‌ها برای تو می‌خواندند و موتورها برای تو گاز می‌دادند.نمی‌دانم به چه فکر می‌کردی.اما می‌دانم همه سوال‌هایت را جواب داده‌ام.احتمالا تا دم در مدرسه باز هم سوال می‌پرسیدی.به مدرسه می‌رسیدی و از قاب نگاه پر از عشق من دور می‌شدی. صدای دینگ تلفنم بلند شد.ساعت یازده و نیم نوبت کاردرمانی است.بادصبا می‌گوید امروز اول مهر است.اول مهری که باید می‌رفتی مدرسه.با خودم می‌گویم «امروز که از کاردرمانی برگردیم بچه‌هایی که از مدرسه برمی‌گردن و می‌بینیم» رنگ آبی لپ‌تاپ جایش را به عکس متغییر صفحه‌ام می‌دهد.صفحه برایم تار می‌شود.می‌رود زیرآب. «و بدانید که اموال و فرزندانتان آزمایشی(برای شما)هستند و البتّه نزد خداوند(برای کسانی که از عهدۀآزمایش برآیند)،پاداشی بزرگ است.» هرچه آه قاطی نفس‌هایم شده را فوت می‌کنم.چشمم را می‌مالم.باید بنویسم قول چند متن را داده‌ام. .
آغاز ثبت‌نام دوره نویسندگی خلاق با استاد محمدرضا جوان آراسته 🆔لینک ثبت‌نام: https://b2n.ir/q88328 ظرفیت دوره محدود است. دوستانی که موفق به ثبت‌نام دوره شدید، اینجا @adm_mabna برامون از حس و حالتون و رویاتون برای ورود به دنیای نویسندگی بگید.
با شمیم تا شفق
آغاز ثبت‌نام دوره نویسندگی خلاق با استاد محمدرضا جوان آراسته 🆔لینک ثبت‌نام: https://b2n.ir/q88328
. حتی اگر قصد نویسنده شدن رو ندارید نویسندگی خلاق می‌تونه نگاه شما رو به اطرافتون تغییر بده تجربه ی ۹ ماهه‌ی من میگه مبنا امن، محترم،ارزشمند،کاربلد و بی‌نظیره به این فرصت فکر کنید https://eitaa.com/mabnaschoole .
با شمیم تا شفق
. اسم فیلم زندگی‌های گذشته است رفیقم دعوام کرد که چرا اسم فارسی فیلم و ننوشتی الان نوشتم 🙄 .
. ایده‌ی فیلم رو خیلی دوست داشتم اما پرداختش رو نه خیلی انگار جای خالی یک چیزی در این فیلم حس می‌شد در آینده یک استارتاپ قدرتمند امکان انتقال عمر انسان از فردی به فرد دیگر را فراهم کرده است.النا و مکس با هزینه‌های زیادی مواجه می‌شوند که توان پرداخت آن را ندارند.النا مجبور است چهل سال از عمر خود را به این استارتاپ بفروشد. فیلم که تموم شد یکی از روایت‌های پیامبر در مورد سوالاتی که باید قیامت پاسخ بدیم پرید تو سرم و این قسمتش هایلایت شد «عمرت را در چه راهی استفاده کردی جوانی‌ات را در چه راهی فرسوده کردی» چه تاکیدی خدا بر این جوانی دارد اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا نام فیلم : بهشت .paraside .
بابای عزیزم هشت مهر ماه روز جهانی ناشنوایان رو بهتون تبریک می‌گم سایه‌تون مستدام شکوفه عاشقته
. ایده فیلم خیلی خوب بود. با شرایط فعلی آدم‌ها بسیار تطابق داشت و می‌تونه باعث تلنگر به اون‌ها بشه بلکه به زندگی برگردیم اما من حفره‌خالی و چاله چوله در فیلم‌نامه هم زیاد دیدم و پرداختش رو خیلی دوست نداشتم تا یک جایی با هیجان و کشش همراه فیلمی ولی از یه نقطه‌ای اون هیجان و کشش اولیه افت می‌کنه نامی یک بازاریاب است که وقت زیادی را در فضای مجازی می‌گذراند.تلفن همراه او گم می‌شود.یک هکر(شما بخوانید یک روانی که دلیل کارشم ما نفهمیدیم)گوشی را پیدا می‌کند. که تمام کارها و اطلاعات زندگی نامی را زیر نظر دارد.
. ابقَ قویّا، فَقِصّتُکَ لم تَنتَهی بعد قوی بمون، قصه‌ت هنوز تموم نشده. @masture