eitaa logo
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
308 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
213 ویدیو
3 فایل
اینجا گروهی از خبیثان خاورمیانه جمع شدند تا خباثت خونت رو اندازه بگیرند😎 امیدوارم آماده تست های خبیثانه باشی❤️‍🔥 . شروع نشر خباثت: 14\5\02 . قیمت ورود به باشگاه: اندکی خباثت!) بدون رحم🔪 خواندن رمان بدون عضویت ممنوع❌ همسایگی و‌ تبادل: @Misaagh_278
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-کربلا؟! چه ویدیویی... آدم مات میشه برا حرف در گوشی پدرانه، برا خواسته اش از آقا، برا حسرت صدای آقا وقتی می‌پرسه کربلا عجب ویدیویی... @Bashghah_khebasat
هدایت شده از  گاندو
20.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭 نوای سیدرضانریمانی در حضور رهبر انقلاب: اگر امسال با دعای شما، به حرم، شاه عشق راهم داد در کنار عمودها در راه... جایتان یک سلام خواهم داد 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: داره میره نجف:) جهت نظر دادن دو تا راه وجود دارد👇 https://harfeto.timefriend.net/1709910451708
۱_ از این آقا قاسم بعید نیست... ۲_ خیلیییییییییی ممنوننننننننن✨ ۳_ انشاالله بابا علیش(ع) کمکش کنه...
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: داره میره نجف:) جهت نظر دادن دو تا راه وجود دارد👇 https://harfeto.timefriend.net/1709910451708
۱_ اناالله و انا علیه راجعون:)... ولی دوست دارم عکس هایی که میگید رو ببینم... میشه برام ارسال کنید؟... ۲_این شعر بود الان؟... ۳_ میخواید به رگبار ببندمش همه مون راحت بشیم... ۴_ کی گفته؟:)
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥 #ققنوس #قسمت‌‌صد‌و‌بیست‌و‌هشتم د
❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥 یک هواپیما فرود می آمد و دیگری صعود می کرد. نگاهی به درب ورودی فرودگاه انداخت. حال و هوای عجیبی داشت. تاکنون سفر های زیادی رفته به خصوص به نجف اما این سفر متفاوت تر از بقیه است. تفاوتش را نمیداند. همیشه موقع درد ها و مشکل ها که میشد به نجف میرفت. همین هم هر بار او را به آن مکان باارزش وابسته تر از قبل می کرد. موتور را درون پارکینگ پارک کرد و پس از عبود از محوطه ای عظیم به سالنی بزرگ و وسیع رسید. با نگاهش اطراف را نگریست. نگاهی به تلویزیونی که اطلاعات پرواز ها بر رویش بود کرد. باید برای تحویل کارت پرواز به سکوی شماره دو می رفت. کارت پرواز را که تحویل گرفت پس از انتخاب یک صندلی بر رویش نشست. نگاهی به بلیت و ساعت پرواز کرد. هواپیمایی سوسن، شماره پرواز ۳۷۵، تهران_نجف، ساعت پرواز« ۶:۰۰ بامداد ». سرش میان دستانش گرفت و حرف هایی را که شب قبل آقا قاسم به او زده بود را مرور کرد. نگاهی به تلفن همراهش انداخت. ساعت ۵:۳۳ دقیقه است. سرش را پایین انداخت و بغضی را که از شب قبل نگه داشته بود را آرام کرد. تربیون: مسافرین محترم پرواز شماره ۳۷۵ هواپیمایی سوسن به مقصد نجف لطفا جهت تحویل بار به سکوی شماره پنج مراجعه نمایید با تشکر... از جای خود برخواست. آرام به سکوی مد نظر مراجعه کرد و بعد از تحویل ساکی که همراهش است بر روی صندلی دیگری نشست. با احترام قرآن درون جیبش را در آورد و با بسم اللهی از اعماق وجود میانش را باز کرد. سوره انبیا. چند دقیقه ای را به تلاوت گذاشت تا این که تریبون گفت: مسافرین محترم پرواز... لطفا جهت سوار شدن بر هواپیما... با شنیدن این جمله قلبش به تپش افتاد. احساسش به او می گفت که آرامش در نجف به دلش راه پیدا می کند. * یک ساعت و سی و شش دقیقه از شروع پرواز گذشت. خلبان: مسافرین محترم... بر فراز بارگاه ملکوتی امیرالمومنین علی علیه السلام هستیم... السلام علیک یا علی ابن ابی طالب... اشک میان چشمانش حلقه زد. اینجا دیگر مانعی برای گریه هایش نیست. برای یک پسر هیچ جایی گرم تر و امن تر از آغوش پدر نیست. * ❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥