🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن¹: بشین تا محمد بیاد😂 حرص خوردنای مرتضی جذابه برام😔😂 پ.ن²: ای امان از شایان🚶♂ پ.ن³: و بالاخره مح
بچه ها باور کنید خیلی درگیرم نمیتونم پارت بدم🥲❤️🩹
انشاءالله پارت بعدی سه شنبه:))
#مدیرعامل
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: قانون پاکسازی منظورش اینه که بعد از پاک سازی یکی از نیرو ها داخل منطقه مستقر میشود... پ.ن: و ش
۱_ یکی از دستاش قطع شد یکی هم تیر خورد... دستگاه هم عکسش رو میفرستم براتون بعد از پاسخ ناشناس✨
۲_:)
۳_ ولی شهادت پاداش و حق همه این هاست:)
#سرمایهگذار
#نظرات
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥 #ققنوس #قسمتصدوسیوهفتم آرام
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥
❤️🔥
#ققنوس
#قسمتصدوسیوهشتم
اشک پهنای صورتش را خیس کرده است.
نمیتواند صحنه ای را که دارد مشاهده میکند باور کند.
متوجه حضور شخصی پشت سر خود شد.
آرام سر خود را برگرداند.
مهدی پشت سرش است.
به هم ریختگی خود را درست مانند همیشه در خود پنهان کرد.
اشکانی را که روی صورتش جولان میدهند پاک کرد و آرام آب دهان خود را قورت داد.
سپس گفت: برو بیرون...
نمیتواند بگذارد مهدی چنین صحنه ای را تماشا کند.
نفس عمیقی کشید و ادامه داد: مهدی... برو... برو بیرون... این یک دستوره...
اما مهدی گویا صدایی نمیشنود و قادر به پاسخگویی نیست.
صدایی پشت هندزفری درون گوش محمد گفت: آقا اوژانس رسید...
محمد: اتاق سوم... سمت چپ...
چند ثانیه به سکوت غم انگیزی گذشت.
در اتاق دوباره گشوده شد و این بار دو نفر همراه برانکارد وارد شدند.
مهدی با تعجب به جنازه مینگرد.
محمد هم بی هیچ سخنی سکوتی کرده تا بلکه این گونه بتواند حریف بغضی شود که گویا راه تنفسش را بسته است.
حال یک نفر باید همراه جنازه برود.
چه کسی قادر به انجام این کار است.
یا این گونه تفسیر کنیم که محمد اجازه میدهد که برود.
اما نه.
وضع جنازه حامد خیلی آشفته است.
پس هیچ کس فقط و فقط خودش.
سوار بر ماشین همراه حامد راهی بهشت زهرا سلام الله شد.
{بهشت زهر س... بهشتِ... ناگهان میان خاطرات خود را مشاهده کرد.
درست زمانی که چهار رفیق همراه و در کنار هم به این بهشت سر زدند.
میان شهدا قدم برداشتند و دانه دانه از کنار لاله های انقلاب گذر کردند.
از یک جایی به بعد بوی عطری تمام قبر ها را پوشش داده.
شهید پلارک معروف به شهید عطری.
حامد: نگاه کن محمد... هی بهم این عطر و اون عطر رو معرفی میکنی و میگی عطر های همراه من خوش بو نیستند میشم آخرش عین این شهید تا فقط و فقط دهن تو رو...
پایش به قبری گیر کرد و داشت بر زمین میخورد که محمد دستش را گرفت.
محمد: آهان تو گفتی و منم باور کردم... بابا شهید زنده... تو با این حواس پرتیت آخر شهید در راه قبرستون میشی...}
#سرمایهگذارباشگاهخباثت
❤️🔥
❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥 #ققنوس #قسمتصدوسیوهشتم اشک
پ.ن: شهید پلارک معروف به شهید عطری...
جهت نظر دادن سه تا راه وجود دارد👇
https://daigo.ir/secret/3428408728
https://harfeto.timefriend.net/17099104517084
شخصی👇
@m_v_88
#سرمایهگذار
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: شهید پلارک معروف به شهید عطری... جهت نظر دادن سه تا راه وجود دارد👇 https://daigo.ir/secret/342
۱_ به خصوص اگه رفیقت هم باشه:)
۲_ سلام... کاری نمیکنیم که😅 ممنون
#سرمایهگذار
#نظرات
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پیشنهاد خوبیه ممنون:) #سرمایهگذار #نظرات
خخخخخخخ🤣
همه رو کشتی که😐💔
بگو محمد اضافس دیگه چرا تعارف میکنی😔😂💔
#معاونباشگاه