🔺️تولد ائمه
🔷️زمان تولد ائمه علیهمالسلام، همیشه در اتاقش شکلات داشت و به ما تعارف میکرد.
یکبار که شکلات تعارف میکرد، پرسیدم : «استاد به چه مناسبتی؟»
گفت: «تولد #امام_هادی».
با اینکه همه ائمه مقامشان با هم یکسان است و یک نور واحد هستند؛ ولی دانشکده این را رعایت نمیکرد. مثلاً برای تولد حضرت علی علیهالسلام کلی شیرینی و شربت و گل پخش میکرد، ولی برای میلاد بقیه ائمه کاری نمیکرد.
🔶️ دکتر اما میگفت: «اینقدر تنی و ناتنی نکنید. بهعنوان کسی که اعتقاد داره، لااقل شکلات پخش کنید که همه بفهمن تولده» .
شهید مجید شهریاری🥀🥀
#شهدا_و_اهل_بیت
@bashohada_313
🔺️روضه ی حضرت عباس بخوان...
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت.
🔶️برنامه حاجی این بود که شب اول و آخر روضه را به مداح و سخنران توصیه می کرد روضه حضرت عباس بخوانند.
🔷️موقع روضه هم که از شدت گریه بی حال می شد و بلندبلند گریه می کرد تا جایی که بچه ها از ترس جان حاجی بلند می شدند میکروفون را از دست مداح می گرفتند.
#شهید_قاسم_سلیمانی⚘️⚘️⚘️
#سردار_دلها♥️
#شهدا_و_اهل_بیت
@bashohada_313
🔺رد پای امام هادی علیه السلام...
▫️راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید
سال ۱۳۸۸ پیش دانشگاهی بودم. در بسیج هم فعالیت می کردم. همان سال در ایام شهادت امام هادی علیه السلام مقاله ای نوشتم. آن مقاله نگاه و حسّم را به این امام عزیز عوض کرد و از آن به بعد در تمام زندگی رد پای امام هادی (ع) را مشاهده می کردم.
🔷️سال ۱۳۹۱ بود که مهدی با خواهرش آمدند خانه مان برای دیدار اول. روز شهادت امام هادی علیه السلام بود. با خودم گفتم: اگر این ازدواج پا گرفت و پسردار شدم، اسمش را می گذارم محمد هادی.
🔶️مهدی هم به امام هادی خیلی علاقه داشت. به طوری که یک بار قبل از آنکه برود سامرا گفت: «حتما مرا در حرم امام هادی (ع) دفن کنید». دلم را به دریا زدم و گفتم: اگر روزی شهید شدی باید قبری باشد برای آرام کردن ما. که نهایتا به خاطر دل ما کوتاه آمد و قرار شد پیش پدرش دفن شود.
آن اواخر که سامرا در محاصره نیروهای تکفیری قرار گرفته بود، شده بود فرمانده عملیات سامرا. آنقدر ماند پای کار سامرا و حرم عسکریین تا شهید شد. بعد از طواف توی حرم ائمه سامرا و کاظمین و کربلا و نجف آوردندش ایران.
شهید مهدی نوروزی⚘️
#شهدا_و_اهل_بیت
#سامرا♥️
@bashohada_313