🦋﷽🦋 📌 «هارب منکَ الَیک»، از تو به سوی تو… 🔹 دیدین گاهی بچه‌ ها وقتی پدر و مادر از دستشون عصبانی‌ میشن، باز هم به خودِ پدر و مادر پناه می‌برن؟خودشونو تو دل پدر و مادر جا می‌کنن تا تنبیه نشن؟ 🔸 خدایا! ما از عِقاب تو، به کجا فرار کنیم جز آغوشِ خودت؟ اصلاً جایی رو نداریم که بریم، الا آغوشِ امن خودت… تو مهربان هستی و دوستمون داری؛ آنقدر مهربون که بهترین بندهٔ خودت، امام زمان رو سرِ راهمون قرار دادی تا با او تو رو بشناسیم و به تو نزدیک‌ تر بشیم. 📝 #دلنوشته_مهدوی💫✨ #اللّهم_عجـّل_لولیـّڪ_الفـَرجــــ بحق مولاعلی علیه السّلام 🤲 #مبلغ_مهـــــدوی_باشیم✅ #باشهـــداتــاظهــــور🌹🌼💚

📌 بی‌تو کویریم!... 🌨این روزها باران مهمان شهرهای خاکستریمان بود. وقتی باران می‌بارد زمین شسته می‌شود، انگار دوباره رویشی دیگر جریان می‌گیرد، بوی باران روی خاک، صدای ریزش آب از ناودان‌ها. زندگی زیباتر می‌شود با بهار، با باران ... 💚یا صاحب الزمان! هوای دل‌هایمان خیلی وقت است گرفته. بغض لنگر انداخته در جان‌هایمان. سرگردانیم توی چرخ و فلک روزمرگی‌ها. ☘ ساده بگوییم! بی‌تو کویریم! کویری سوخته از خودی‌هایمان. یاد شما بارانی است بر این دل‌های گرفته! از شما می‌خواهیم! ای بهار جان‌ها! دل‌هایمان را به یادتان آباد کنید! نگاهمان کنید، بهار می‌شویم. السّلام علیک یا عین الحیاة...🥀:) ✍#دلنوشته_مهدوی #الّلهُـمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـرَج 🤲 #باشهـــداتــاظهــــور🇮🇷🌼🍃

🦋﷽🦋 ✳️ جهیزیهٔ حضرت مادر... 🔸 کوچه‌های این شهر هنوز آن روز باشکوه را به یاد دارند. همان روزی که سکوت پُرحیای فاطمه، رضایتش را ابراز کرد. جهیزیهٔ مادر ساده بود و سادگی چه عظمتی دارد وقتی برترین بانوی جهان آن را برمی‌گزیند! مادر، دل در بند دنیا و دینار نداشت، لبخند رضایت خدا برایش کافی بود... 🔹 حالا پس از قرن‌ها، چقدر فاصله افتاده میان من و مادر! جهیزیه‌ ام بوی تفاخر می‌دهد و در جشن عروسی‌ام جایی برای خدا نیست. مادر! می‌دانم قرار نبود که دستت را رها کنم. چه موقع این همه دور شدم؟ شاید از همان‌وقت که حُب‌هایم تغییر کرد... دلی را که تمام ارزشش به عاشقِ خداشدن بود، آسان فروختم و اکنون در اسارتم. 🔸 وقتی امام زمان بیاید، چه بگویم؟ بگویم تمام لحظاتی که انتظارم را می‌کشید، مشغول دورشدن از آدمیّت بودم؟ بگویم معصومیت کودکی‌ام در گذشته جامانده و حالا جسمی هستم که فقط رنگی از آدمیّت به رخسار دارد؟ پشت کدام جواب پنهان شوم؟! اما هنوز هم امید دارم… چه کسی گفته که نمی‌شود برگشت و پل‌ هایِ ویران پشتِ سر را درست کردم بر‌می‌گردم و می‌دانم که مادر تنهایم نمی‌گذارد… 📝 #دلنوشته_مهدوی ✅به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی علیه‌السّلام و حضرت فاطمه سلام الله 🦋الّلهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد #وعَجّل_فَرَجَهُم به حقّ مولاعلی علیه السّلام🦋

💚🌱*°• یار خوش خلق من مگر منتظرها شبیه تو نیستند؟ مگر رنگ و بوی تو را ندارند؟ اگر آری، پس به اندازۀ منتظرهایی که داری باید دنیا بوی تو را بدهد. بگذار اول خانه‌هایمان را بو کنیم. نفس عمیق بکشیم. یک بار دیگر. چرا خانه‌مان بوی تو را نمی‌دهد؟ مگر در این خانه، مدعیان انتظار تو زندگی نمی‌کنند؟ بی‌خیال خانه. برویم سراغ کوچه و خیابانمان. یک بار دیگر یک نفس عمیق دیگر. نه، این جا هم بوی تو را نمی‌دهد. مگر در این کوچه و خیابان‌ها مدّعیان انتظار تو قدم نمی‌زنند؟ اصلاً کمی از زمین فاصله بگیریم. برویم بالا. کمی بالاتر. خوب است همین جا. نگاهی بیندازیم به شهرمان شاید این شهر رنگ تو را داشته باشد! نه، خبری نیست. چرا؟ مگر صبح‌های جمعه چندین و چند دعای ندبه در مسجدها و حسینه‌های این شهر خوانده نمی‌شود؟ یعنی دعاهای ندبه شهرمان را به رنگ انتظار در نیاورده‌اند؟ باید رنگ و بوی تو را گرفت. انگار مدعی انتظار، زیاد است و منتظر، کم. بگذار خوب تماشایت کنم منی که می‌خواهم رنگ و بوی تو را بگیرم. خُلق تو آدم را یاد آسمان می‌اندازد، یاد خدا، یاد بهشت. به قدری از خُلق نیکویت بهشت می‌طراود که کسی که در کنار توست دیگر آرزوی بهشت نمی‌کند. با اخلاق خوشَت خدا را می‌آوری و در کنار همه می‌نشانی. این چه لبخندی است که دل جدا شدن از لبت را ندارد؟ این طور که هستی، مگر می‌شود با تو رو به رو شد و پس از آن از تو دل کَند؟ باید قبر هر کسی را که با تو آشنا می‌شود پیش پای خودت بکَنی. کسی اگر با تو آشنا شد از تو جدا نمی‌شود مگر با مرگ. یقینا تو اگر بیایی چونان جدّت با خلق نیکو مردم را دور و بر خود جمع می‌کنی. کسی که مدّعی انتظار است و اخلاق خوش ندارد باید عمری سر به سجدۀ توبه بگذارد و از دروغی که گفته استغفار کند. می‌خواهم منتظر تو باشم باید اخلاقم را خوش کنم. دعا کن برایم آقا و مولاجانم🌱 رنگ و بوی تو را گرفتن، رسیدن به هدف آفرینش است:)🥀 ✍#دلنوشته_مهــدوی #باسیّدالشُّهــــداءوشهـــداءتـاظهـــور🤲

🕊🌱:) مثلِ علی‌بن مهزیار... خوشبختی یعنی… مثل «علی‌بن مهزیار»، امام زمانت به تو بگوید: چرا اینقدر دیر به دیدنمان آمدی؟ ما صبح تا شب و شب تا صبح منتظرت بودیم… کاروان عمر، می تازد به تندی ای دریغ! حسرت دیدار بر دل، مهربان من، بیــا.... غم‌سرای بخت من در اشتیاق پای توست چشم بر راہ تو دارم،میهمان من بیــا.... #اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌بِحَقِ‌زینب۰س۰ 📝 #دلنوشته_مهدوی

صاحبمان... ما از داشتن آرزوی طولانی، نَهی شده‌ایم. نگذار آرزوی ظهور برای ما طولانی شود! یا سریع الإجابة، به بیچارگی ما رحم کن و صاحبمان را برگردان. 📖 #دلنوشته_مهدوی