eitaa logo
🕊با شهدا
139 دنبال‌کننده
534 عکس
587 ویدیو
16 فایل
•♥•.¸¸.•♥• بــــا شُـــهـــــدا •♥•.¸¸.•♥•.¸ با شُــــهدا راهِـمون، راهِـ خُـــدا میشهـــ به نیت قرب ..🍃 وقف صاحب الزمان(عج) ♦️ارتباط با ادمین : https://daigo.ir/secret/6524937166
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🕊با شهدا
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🦋 سالروز ازدواج دو نور آسمانی مبارک باد💕 ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌿ازدواج به سبک شهدا شب عقد کلی سُنت شکنی کردیم.. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.. مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود، همه را دعوت کرده بودیم، البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که میشود‌‌ ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.‌. عروسی‌مان هم از این ساده تر بود، اصلا مراسمی نبود؛ شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم،‌بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت..🍃 [راوی:همسرشهید] کتاب قرمز رنگ خون بابا ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿پناه می‌برم به خدا از آن روزی که گناه عادت شود.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
بارانِ خیال تو به دل سرزد سمت حَرمت باز دلم پر زد..❤️‍🩹
و قَبرُهُ فی قُلوبِ مَن والاهُ .. اگه امام حسین(ع) رو دوست داری دلت شده حرمِ ایشون..🍃 ❤️ @bashohadaaa1
تو بهشت دعاگو هستیم..🍃 @bashohadaaa1
🕊با شهدا
تو بهشت دعاگو هستیم..🍃 #شهیده_ریحان_عزیزی_اردلان @bashohadaaa1
✨ امروز تو قطعه ۵۰ خدا قدم های منو به سمتِ این مزار هدایت کرد.. داشتم میرفتم که یه دفعه نظرم به خانمی که کنار مزار نشسته بودن، جلب شد؛ حدس زدم مادرِ شهید باشن ! یهو روی سنگ رو دیدم، نوشته بود ! دیگه ایستادم .. بعد دو نفر دیگه هم اومدن؛ یکی از آقایون پرسیدن دخترشون چطور شهید شده ؟! و مادر نحوه ی شهادتِ دخترشونو گفتن ، ریحان خانم تنها دخترشون بوده و چقدر حرفای مادر حس دلتنگی داشت ..💔 به مادرگفتن برای شما سعادته که مادر شهید هستید و..‌ اما حرفای مادرای شهدا رو شاید فقط یه مادر درک کنه.. ریحان خانم شهیده ای که امروز باهاتون آشنا شدم، امشب برای اهالیِ پیش امام حسین(ع) دعا کنید باشد که رستگار شویم ..🍃
✨راستی میدونستید شهید قوطاسلو شهید آرمان بوده؟! یادمه اینو قبلا توی مستند شهید آرمان شنیده بودم..🍃 @bashohadaaa1
✨ چهار دختر و سه پسر داشتم.. اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم.. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم؛ بیرون خانه هَمهَمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!! آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین علیه السلام باشد؟! بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت.. گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام! هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است! صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!‌ آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود! علی اصغر در عملیات محرم در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد! شاید فرزندی که سقط می‌شود، بنا باشد سردار سپاه ارباب باشد! به مادر و پدر او بودن افتخار کنیم.. [راوی:مادرشهید] ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1