eitaa logo
🕊با شهدا
128 دنبال‌کننده
148 عکس
295 ویدیو
9 فایل
•♥•.¸¸.•♥• بــــا شُـــهـــــدا •♥•.¸¸.•♥•.¸ با شُــــهدا راهِـمون، راهِـ خُـــدا میشهـــ https://daigo.ir/secret/6524937166 پیام ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 زندگینامه بزرگوارانه شهیده ناهید فاتحی کرجو..💔 ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 راوی: حجت الاسلام اسلامی فر چند سالی است که برای تبلیغ از طرف حوزه علمیه‌ی قم به منطقه دماوند می روم. ماه رمضان و محرم را در خدمت اهالی با صفای روستای آیینه ورزان هستم. به دلیل ارادتی که به شهدا دارم همیشه روی منبر از آن ها یاد می کنم.اولین روزهایی که به این روستا آمدم متوجه شدم مردم مؤمن اینجا پانزده شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردند. من همیشه از شهدا برای مردم حرف میزنم و نام شهدای روستا را روی منبر می برم. اما برای من عجیب بود.وقتی به نام شهید احمدعلی نیری می رسیدم مردم بسیار منقلب می شدند.! چرا مردم با یاد این شهید این گونه اند؟ مگر او که بوده؟! از چند نفر قدیمی های روستا سؤال کردم.گفتند: ا‌و در اینجا به دنیا آمد اما ساکن تهران بود. فقط تابستان ها به اینجا می آمد و حتی این سال های آخر هم کمتر احمدعلی را می دیدیم. اما نمی دانید که این جوان چه انسان بزرگی بود.هرچه خوبی سراغ داشتیم در وجود او جمع بود. یکی از قدیمی های روستا که از مالکان بزرگ منطقه و از بزرگان دماوند به حساب می آمد را دیدم. به ظاهر اهل مسجد و....نبود.جلو رفتم و سلام کردم. گفتم: ببخشید شما از شهید احمد نیّری خاطره ای داری؟ نگاهی به من کرد و با تعجب گفت: احمدعلی رو می گی؟! با خوشحالی حرفش را تأیید کردم. نگاهی به چهره‌ام انداخت. اشک در چشمانش حلقه زد. چند بار نام او را تکرار کرد و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن! ناراحت شدم. کمی که حالش سرجا آمد دوباره سوالم را مطرح کردم. با بغضی که در گلو داشت گفت: «احمد را نه من شناختم ، نه اهالی اینجا، نه هیچ کسی دیگر. احمد را فقط خدا شناخت. او یک فرشته بود در لباس انسان. احمد مدتی به اینجا آمد تا بچه های ما و اهالی این منطقه خدا را بشناسند و از وجود او استفاده کنند.» 🔸ادامه_دارد... ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿خواست معلم شود تا فرزندانی انقلابی تربیت کند ولی شهید شد تا الگویی برای دخترانِ اسلام باشد... ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
گاهی برای پرواز و اوج گرفتن ؛ باید برای انجام کارِ خیر یا گرفتنِ دستی، خیلی پایین بیاییم .. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمین نمی ماند! آنکه پرواز آموخته.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ادامه قسمت قبل دوباره اشک از چشمانش جاری شد.بعد ادامه داد: وقتی احمدعلی به اینجا می آمد همه‌ی بچه ها را جمع می کرد.آن ها را می برد مسجد و برایشان صحبت می کرد. قرآن به بچه ها یاد می داد.احکام می گفت.با بچه ها بازی می کرد و... بیشتر این بچه ها از لحاظ سنی از احمدعلی بزرگ تر بودند.اما همه‌ او را قبول داشتند. همه اهالی او را دوست داشتند.احمد استاد جذب جوان ها به مسجد و خدا و دین بود. بچه ها دور او در مسجد جامع آیینه ورزان جمع می شدند و یک لحظه از او جدا نمی شدند. خیلی از اهالی اینجا را احمدعلی هدایت کرد. چند تا از آنها راه خدا و دین را رفتند و بعد از احمد شهید شدند. یادش بخیر احمد چه آدمی بود.ما بزرگتر ها هم تحت تاثیر او بودیم.. خدا می داند وقتی توی کوچه و باغ ها راه می رفت انگار همه در و دیوار به او سلام می کردند! پیرمرد این ها را گفت و دوباره اشک از چشمانش جاری شد. همسر همین آقا وقتی اشک ریختن شوهرش را دید با تعجب پرسید: حاج اقا چی شده؟! من پنجاه سال با حاجی زندگی می کنم، تا به حال ندیدم حاجی گریه کنه! شما چه گفتید که اشک حاجی رو در آوردید؟! حتی بعضی از بچه ها احمداقا را می شناختند .می گفتند: از پدرمان شنیدیم که آدم خیلی خوبی بوده و... 🔸ادامـــــه دارد.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌿استاد شهید مرتضی مطهری را دریابید.. شهید «مرتضی پالیزوانی» در وصیت‌نامه خود آورده است: «ای مردم از امام خمینی و استاد شهید مرتضی مطهری غافل نشوید و راه فلسفی استاد را بروید که اسلام از همه چیز مهم‌تر است.» ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
34.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مرتضی پالیزوانی رحمة‌الله‌علیه، از شهدای دوره دفاع مقدس و از نخبگان رشته فلسفه بود. این شهید بزرگوار علاقه بارزی به روش زندگی و روشنگری شهید مرتضی مطهری رحمة‌الله‌علیه داشت و تمام توان خود را برای ادامه راه استاد خود قرار داد. این علاقه به حدی بود که علاوه بر منش و روش زندگی، روز و ساعت شهادت هر دو بزرگوار هم به هم شبیه شد. 🌿گفتگو با همسر شهید پالیزوانی به مناسبت روز شهادت شهید مطهری و شهید پالیزوانی رحمة‌الله‌علیهما.. @bonyad_shahidpalizvani
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 راوی: دکترمحسن نوری به جرئت می توانم بگویم که احمدآقا خودیت نداشت.نفسانیتی نداشت که بخواهد بین او و معبودش حجاب شود.برای همین به نظر می آمد که به برخی از اسرار غیب دست پیدا کرده. گاهی اوقات مسائلی برای ما مطرح می کرد که در رابطه با هدایت ما مفید بود.پیش بینی ها و خبر از آینده می داد که برای ما بسیار با ارزش بود. من از دوستان احمدآقا بودم.خاطرم هست یک روز در این سال‌های آخر، در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود! من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت.. احمدآقا مخفیانه به من گفت: شما دوتا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه ، موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه‌ی خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی یا نه‌. من خیلی تعجب کردم.ایشان به من توصیه کرد: اگر می خواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل عاشورا و یک روز بعد عاشورا مراقبه‌ی خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. بعد ایشان ادامه داد: یکی از این حاجت‌ها را خدا برای این عاشورا روا خواهد کرد به شرط مراقبه. خداروشکر، من آن سال حال خوبی داشتم.خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. محرم آغاز شد.. در روزهای دهه‌ی اول مراقبه‌ی خودم را بیشتر کردم.در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند. بعد از دو، سه روز احمداقا من را در مسجد امین الدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت دستم را فشار داد و به من گفت: بارک الله وظیفه ات را خوب انجام دادی.خداوند یکی از آن حاجت هایت را به تو می دهد. ✨بعد به من گفت: می خواهی بگویم چه حاجتی داری؟! من روی اعتمادی که به او داشتم و از شدت علاقه ای که به ایشان داشتم گفتم: نه نیازی نیست. چند روز بعد حاجت اول من روا شد.. 🔸ادامه دارد... ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌿صلی الله علیک یا ابا عبدالله @bashohadaaa1
به نظرم باید اینطور بگیم؛ ✨هر کس تو را ندارد، جز بی کسی چه دارد؟! ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ 💚 @bashohadaaa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿همیشه آدم با چیزایی که خیلی دوست داره، امتحان میشه.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌿هزار طایفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت..صلی الله علیک یا جعفر ابنِ محمَّد الصادق》 ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ادامه قسمت قبل گذشت تا ایام اربعین. ایشان مجدداً به من گفت: خداوند می خواهد حاجت دوم را به شما بدهد. منتهی منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت می کنی. من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین، اما در روز اربعین یک اشتباهی از من سر زد... آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به غیبت کردن و من آنجا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. اما به دلیل ملاحظه‌ای که داشتم نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم. خیلی سریع به خودم آمدم و متوجه اشتباهم شدم. بعد آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم. بعد از اربعین به خدمت احمدآقا رسیدم. از ایشان درباره‌ی خودم سؤال کردم گفت: "متاسفانه وضعیت خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلا به شما نمی دهد.بعد اشاره به مجلس غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبه‌ای که باید داشته باشی." این تسلط روحی ایشان بر دوستانش باعث شده بود که احمدآقا بیشتر از یک دوست برای ما باشد. او برای ما یک مربی بود. یک استاد اخلاق.. ما علاقه‌ی شدیدی نسبت به احمدآقا داشتیم.. منتهی احمدآقا آن قدر تکامل پیدا کرده بود، آن قدر مدارج عالیه را طی کرده بود و این اواخر به حضرت حق تقرب پیدا کرده بود ، که دیگر ماندنش در دنیا خیلی سخت به نظر می آمد. 🔸ادامه دارد.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌿خدایـا همنشین از همنشین،رنگ می‌گیرد خوشا آنکه با تـو، همنشین است .. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿اگر ببینم کارهای مستحب به کارهای واجبِ من لطمه بزند یا باعث حرام میشود، آن ها را ترک میکنم... ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿پیکر پاره پاره شهید علم الهدی را از قرآنش شناختند ، مارا به چه خواهند شناخت ؟! ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 اخلاص ✨در حدیث قدسی آمده: اخلاص سرّی از اسرار من است که در دل بندگان محبوب خویش به امانت نهاده‌ام. خالصانه برای خدا کار می کرد.احمدآقا سخت ترین کارها را در مسجد انجام می داد. یکبار یادم هست که می خواست بخاری مسجد را روشن کند.یک دفعه به خاطر گازی که در آن جمع شده بود صدای انفجار آمد! خدا خیلی رحم کرد.آتش زیادی از دهانه‌ی بخاری خارج شد و تمام ابرو ها و ریش احمدآقا سوخت.اما او خیلی تحمل داشت.حتی یک آه هم نکشید. بار دیگر در تزیین مسجد برای نیمه شعبان از روی نردبان به زمین افتاد و دستش شکست‌ اما این اتفاقات ذره‌ای در او تردید ایجاد نکرد. او با جدیت کار در مسجد را ادامه می داد. می دانست حضرت زهرا(س)در حدیث زیبایی می فرمایند:کسی که عبادت خالصانه‌اش را به سوی خدا بفرستد، خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد. 🔸ادامه دارد... ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
خنده های دلنشین شهـدا نشان از آرامش دل دارد.. وقتی دلت با خـدا باشد لب هایت که نه! چشم هایت ، اصلا روحت هم همیشه می خندد... شک نـدارم نگاه به چهره شهدا عبــادت است ... عبـادتی از جنسِ مقبـول به درگاه الهی... کاش شفـاعتی شاملِ حالمـان شود.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ..اخلاص شنیده بودم که احمد مشغول نگارش قرآن است. قبلا یک بار کل قرآن را نوشته بود‌.بعد هدیه داد به یکی از دوستان. برای بار دوم کار نگارش را آغاز کرد. اما این بار کار را تمام نکرد! پرسیدم: تو که شروع کردی، خب تمامش کن و بده به من. گفت: نه، اولش با اخلاص بود. اما الان احساس می کنم اخلاص لازم برای این کار را ندارم. احمد بنا به گفته‌ی مادرش هیچ گونه هوا و هوسی نداشت‌.یک بار ندیدیم که بگوید فلان غذا را دوست دارم یا اینکه فلان چیز را می خواهم.اصلا این گونه نبود. زندگی او ساده و بی آلایش بود.اصلا به دنبال مد و لباس شیک و....نبود. البته اشتباه نشود. احمدآقا همیشه تمیز بود.کُت ساده و تمیز، محاسن و موهای کوتاه، چهره‌ای خندان و آرامش خاصی که انسان را به خدا نزدیک می کرد از ویژگی های او بود که از اخلاصش نشئت می گرفت. بارها به شاگردانی که با او بودند سفارش می کرد که فلانی نور صورتت کم شده! فلانی با دوستان خوبی همراه نیستی! یا برعکس، درباره کار خوب افراد نیز چنین عباراتی داشت. احمدآقا توجه داشت .. به کسانی بگوید که در پی رشد معنوی هستند.او خالصانه با آن ها صحبت می کرد و تلاش داشت آن ها را کمی بالا بیارد. 🔸ادامه دارد.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1